خبرگزاری مهر -گروه هنر-آزاده فضلی؛ شانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر با رویکرد هنر نوآور، خلاق، وحدتبخش و امیدآفرین به دبیرکلی امیر عبدالحسینی و دبیری هنری مسعود زندهروح کرمانی، بهمن امسال برگزار میشود. فراخوان جشنواره شانزدهم تجسمی فجر ابتدای آبان ماه در ۲ بخش رقابتی و غیررقابتی و ذیل ۱۰ رشته هنری، شامل طراحی و نقاشی، طراحی گرافیک (پوستر)، تصویرسازی، عکاسی، خوشنویسی (نستعلیق، شکسته نستعلیق، نسخ، ثلث، نقاشی خط)، نگارگری (نقاشی ایرانی، گل و مرغ، تذهیب، تشعیر)، کارتون و کاریکاتور (موضوعی و چهره)، مجسمهسازی، سرامیک و آبگینه هنری و رسانههای هنری جدید، از سوی دبیرخانه جشنواره منتشر شد.
بخش رقابتی جشنواره (طوبای زرین) دربرگیرنده ۷ زیربخش است که زیربخشهای آزاد، موضوعی (قلهها)، تجسم هنر، طراحی فرهنگمحور، فیلمهای مستند هنرهای تجسمی، ناشران کتابهای تجسمی و علمی (دانش هنرهای تجسمی) را شامل میشود. بخش غیررقابتی شانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر هم شامل ۶ زیربخش است که بازار هنرهای تجسمی، مفاخر هنرهای تجسمی، آینه در آینه، کاتبان سوره حمد، دیوارنگاری شهری و پوسترهای فجر (محیطی) را دربرمیگیرد.
در بخش اول گفتوگوی خبرگزاری مهر با امیر عبدالحسینی درباره موضوعاتی چون معیارهای انتخاب دبیران بخشهای مختلف جشنواره شانزدهم «تجسمی فجر» و تصویب آئیننامه این جشنواره سخن گفته شد. در بخش دوم و پایانی این گفتوگو به موضوعاتی چون بازار و چرخه اقتصاد هنر در جشنواره تجسمی فجر، بخشهای جدید جشنواره، ترکیب هیأت داوران، محل دائمی برگزاری و فرم برگزاری جشنواره پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
* آقای عبدالحسینی لطفاً درباره اضافه شدن بخشهای جدید به شانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر و تأثیر افزوده شدن آنها بر چرخه اقتصاد هنر در جشنواره توضیح دهید. چراکه این چرخه بعد از جشنوارههای فیلم و تئاتر فجر در طول سال آینده، ادامه پیدا میکند اما ممکن است در هنرهای تجسمی چنین تأثیراتی نداشته باشد.
اضافه شدن بخشهای جدید به این دوره از جشنواره در راستای ترویج و تبلیغ و کاربرد هنرهای تجسمی بوده است. به جز بخشهای رقابتی گذشته مواردی که به رونق و جریان هنرهای تجسمی معاصر ایران کمک میکند هم در این جشنواره مورد توجه قرار گرفته است. ناشران کتابهای تجسمی، فیلمهایی با مضامین هنرهای تجسمی، طراحی فرهنگمحور و بازار هنر از جمله مواردی است که به جنبههای اقتصادی و کاربردی هنرهای تجسمی کمک میکند. امسال در جشنواره هنرهای تجسمی فجر بخش فیلمهای مستند تجسمی را خواهیم داشت که چند دوره در جشنواره شاهد حضور آنها بودیم که علیرضا قاسمخان هم مسئول این بخش بوده است. به یاد دارم در دوره سوم هم که دبیر هنری جشنواره بودم، نمایش فیلمهای مستند با مضامین هنرهای تجسمی با اقبال و استقبال مواجه بود. آن زمان رویکرد بر این بود که هر آن چیزی که به ترویج هنرهای تجسمی کمک میکند، باید مدنظر قرار بگیرد و اثربخشترین مقوله برای عموم، فیلم است و چرا باید از این گزینه به راحتی گذشت؟
به اعتقاد من، باید فیلمهای مرتبط با هنرهای تجسمی شامل فیلمهایی که بر اساس آثار تجسمی یا فیلمهایی که بر اساس زندگی یک هنرمند تجسمی ساخته میشود، در جشنواره هنرهای تجسمی فجر به نمایش در آید. سیدعباس میرهاشمی در ۶ دوره از این جشنواره دبیر کل بود و در ۳ دوره از حضور او هم بخش فیلمهای تجسمی مورد توجه بوده است و نقل میکرد که در ابتدا فقط فیلمهای آرشیوی و تولید شده برای جشنواره ارسال شد اما در دوره بعد فیلمسازان برای جشنواره تجسمی فجر، فیلمهای تجسمی مستند ساختند. به نظرم حیف است که چنین پتانسیلی از جشنواره حذف شود. این بخشی است که به پویایی هنرهای تجسمی کمک میکند و میتواند در این عرصه فرهنگسازی کند. از سوی دیگر پیوند سینما با هنرهای تجسمی پیوندی دیرینه است و تاریخ نشان داده وقتی هنرمندان تجسمی با هنرمندان سینمایی همنشین شدهاند، کارهای قابل توجهی ارائه شده است. بنابراین چرا از این پیوند و همنشینی و همافزایی بهرهبرداری نشود؟ فیلم «کمالالملک» مرحوم علی حاتمی یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران است. زندهیاد کیارستمی فارعالتحصیل هنرهای تجسمی است و تمام آثارش سرشار از زبان و بیان هنرهای تجسمی است. در «کوچه پاییز» مرحوم خسرو سینایی که برای ژازه تباتبایی ساخته بسیاری از هنرمندان سرآمد هنرهای تجسمی حضور دارند و نمونههایی از این دست که بسیار فراوان است.
ضرورت دارد فیلمهایی با موضوع هنرهای تجسمی نیز در جشنواره «تجسمی فجر» حضور داشته باشد تا جریان تجسمی با زبان سینما نیز مطرح شود.
با این رویکرد، به اعتقاد من حتماً ضرورت داشت فیلمهایی با موضوع هنرهای تجسمی نیز در جشنواره «تجسمی فجر» حضور داشته باشد تا جریان تجسمی با زبان سینما نیز مطرح شود. ضمن اینکه طبیعتاً جریان فیلم به بازار هنر کمک میکند، چراکه سینما یک رسانه بسیار قوی است که میتواند به ترویج، تبیین و تهییج یک موضوع در جامعه کمک کند. قرار است جشنواره هنرهای تجسمی به مفهوم جشنواره بودن وفادار و هر آن چیزی که به ترویج هنرهای تجسمی میانجامد مورد توجه باشد از جمله فیلمها و کتابهای تجسمی و بازار هنر.
* بازار هنر در چند دوره جشنواره هنرهای تجسمی فجر به شیوههای مختلفی اجرا شد که نمیدانم موفق بود یا خیر. شما به چه صورتی قصد دارید آن را اجرایی کنید؟
نمیدانم در دوره شانزدهم جشنواره «تجسمی فجر» بتوانیم یا خیر اما روش درست اجرای بازار هنر همان است که در اکسپوی سالهای ۱۳۸۷ و ۱۳۸۸ تجربه کردم. یعنی تمرکز بر حضور گالریداران به عنوان متولیان اصلی بازار هنر. مرز موفق بودن و ناموفق بودن در بازار هنر، بخش فروشگاهی آن است. اگر چه نمایشگاه به خودی خود بخش موفق کار محسوب میشود اما موفقیت بخش فروشگاهی بازار هنر اهمیت دارد. محدودیت زمان، تنها موردی است که ممکن است مانع برگزاری فراگیر بازار هنر در جشنواره شانزدهم شود ولی اگر بازار هنر در جشنواره هفدهم تداوم پیدا کند، حتماً باید به پشتوانه و با حضور گالریداران باشد. در واقع گالریها محور بازار هنر هستند، همانگونه که در اکسپو نیز چنین اعتقادی داشتم؛ اصلاً معتقدم که تصدیگری اقتصاد هنر باید در بخش خصوصی شکل بگیرد و بخش خصوصی در بازار ملی و جهانی هنرهای تجسمی هم گالریداران هستند که نهادهای پویایی در همنشینی و پیوند هنر و اقتصاد محسوب میشوند.
* گالریها برای حضور در بازار هنر از بین بیش از ۵۰۰ گالری چطور انتخاب میشوند؟
به نظرم باید گالریهای فعال را دعوت کرد. گالریهایی که طی یک سال اخیر هنرمندان جوان را معرفی کردند و از پیشروها نمایشگاه گذاشتند و به طور کلی گالریهایی که به پویایی هنرهای تجسمی کمک کردند و آنهایی که در سیستم آموزش هنر و معرفی هنرمند مؤثر بودند هم مورد توجه قرار گیرند. از سوی دیگر گالریهایی که قیمتگذاری مناسبی در تناسب با آثار ارائه شده دارند هم مورد نظر خواهند بود.
* در مورد بخشهای دیگر جشنواره «تجسمی فجر» و دلایل افزوده شدن آنها هم توضیح دهید.
«کاتبان سوره حمد» بخش دیگری است که امسال به جشنواره افزوده شد. در مورد اضافه شدن «کاتبان سوره حمد» چند نکته مورد توجه بود؛ یکی به دلیل واکنشهایی نسبت به قرآن و موجی از اهانت در کشورهای غربی ضرورت داشت که توجه جدی به قرآن معطوف شود. بعضی از دوستان معتقد بودند کارگاههایی را برای این موضوع برگزار کنیم که عرض کردم کارگاه مانند خبر تاریخ انقضا دارد و همچنین معمولاً در کارگاه، آثار استادانه ارائه نمیشود. از طرف دیگر در خوشنویسی، مهمترین اثر درجه یک کاتب و خوشنویس، نگارش قرآن و اوج هنرنمایی یک کاتب این است که یک نسخه قرآن را کتابت کند. هیچ هنرمند خوشنویسی نداریم که در مقام استادی باشد و حداقل یک بار سوره حمد را کتابت نکرده باشد. از سوی دیگر افتتاح قرآن نیز با سوره حمد است و این سوره در نماز هم بارها قرائت میشود. در بخش کاتبان سوره حمد ۱۱۴ سوره حمد از روزگار کهن و قدمای خوشنویسی تا روزگار معاصر در قالب یک کتاب خوشنویسی منتشر میشود. در بین معاصران هم آثاری که از نگارش و کتابت استادانه برخوردار هستند، مدنظر قرار میگیرد. تمام تلاش ایرج نعیمایی به عنوان دبیر این بخش این است که بهترین «حمد» ها گردآوری شود. این بخش به قدری اهمیت دارد که دبیر مجزا و جداگانه از رشته خوشنویسی برای آن مشخص شد.
* آیا بخش دیگری همچون «کاتبان سوره حمد» در جشنواره فجر داریم که برگزاری آن مختص به دوره شانزدهم باشد؟
شاید بتوانم به بخش «مفاخر هنرهای تجسمی» اشاره کنم که امسال در موزه هنرهای معاصر تهران کیوریت میشود. در دوره شانزدهم بخش مدعو نخواهیم داشت اما آثار هنرمندانی که به عنوان فخر هنرهای تجسمی معاصر شناخته میشوند در بخشی با عنوان «مفاخر هنرهای تجسمی» ارائه خواهد شد.
* کیوریت محور بودن جشنواره تجسمی فجر در برخی دورهها موافقان و مخالفانی داشت. در دوره شانزدهم نیز این مورد کنار گذاشته شده و بخشهای رقابتی در کنار بخشهای جنبی برگزار خواهد شد. نظر شما درباره کیوریتیال بودن جشنواره «تجسمی فجر» چیست؟
چندین دوره جشنواره تجسمی فجر، مبتنی بر پروژههای کیوریت محور بوده که من این شیوه را میپسندم و آن را برای هنرهای تجسمی معاصر ضروری میدانم. زبان عرصه هنرهای تجسمی زبان معاصر است. هنرهای تجسمی مانند دیگر هنرها، در حال روزآمد شدن است و جنس و بیان و مفهوم و مخاطبش در حال تغییر است و به همین دلیل نباید از ویژگیهای معاصرسازی غافل بود. یکی از ویژگیهای معاصرسازی در نمایشگاهداری، موزهداری و برگزاری برنامهها و رویدادهای هنر تجسمی، کیوریت محور بودن آنهاست.
اینکه امسال در جشنواره فجر، کیوریت محور بودن، مطرح نشد به دلیل پایههایی بود که طی چند سال گذشته شکل گرفته بود. به اعتقاد من، جشنواره هنرهای تجسمی فجر حتماً باید به سوی بیان جدید برود و در بیان جدید، کیوریت محور بودن و کیوریتور داشتن ضرورت است منتها در دورههایی که برگزار شد، نقدهایی وارد بود و شاید به بیانیه کیوریتوری توجه نشده بود.
از طرف دیگر واژه کیوریتور در ایران بد جا افتاده است و گاهی تصور آن است که کیوریتور کار جمعکن است! کیوریتور هنرمندی است که صفر تا صد یک فرآیند تجسمی را انجام میدهد و عمل و اندیشه و دیدگاه و کنش او بخشی از هنر است. همین دلیل است که نتوانستند آن را در فرهنگ فارسی به درستی ترجمه کنند و آن را نظیر نمایشگاهگردان، هنربان، مدیر هنری، کارگردان هنری و … آوردهاند. با اینکه خیلی تلاش میکنم واژههای فارسی استفاده کنم اما چون برای کیوریتور معنای دقیق و جامعی نداریم، همان را استفاده میکنم. همچنین اینکه جشنواره فجر را در قالب زبان و بیان کیوریتورینگ ببینیم یا کیوریتوریال هم تفاوتهای زیادی وجود دارد. در هر حال، معتقدم اگر قرار است جشنواره هنرهای تجسمی فجر معاصر باشد و به پویایی هنرهای تجسمی کمک کند، مناسب است که به صورت کیوریت محور و بر مبنای استیتمنت یا بیانیهای کاملاً هنرمندانه و مبتنی بر نگاه معاصر دنیا برنامهریزی و ساماندهی شود هم به لحاظ فرم و شیوه ارائه آثار و هم به لحاظ مفهومی که در جشنواره ارائه خواهد شد.
* برداشت من از دورههای گذشته جشنواره هنرهای تجسمی فجر که از مدل کیوریت محور استفاده شد، این بود که تلاشی اندک برای برگزاری رویدادی بینرشتهای رخ داد. آیا شما نیز چنین تعبیری نیز از کیوریت کردن جشنواره و برگزاری به این شیوه دارید؟ و اگر پاسخ مثبت است، آیا جشنواره «تجسمی فجر» قابلیت برگزاری به این شیوه را دارد؟
در دورهای که جشنواره تجسمی فجر به صورت کیوریتورینگ برگزار شد نقدهایی وارد شده که پروژه، کیوریتورینگ نبوده است یعنی کارهایی که گردآوری شده تنها انتخاب شدند و بیانیه اولیه و سناریوی هنری از پیش تعیینشدهای مد نظر نبوده است. در نگاه کیوریتورینگ اندیشهای برای کیوریتور شکل میگیرد و بر اساس آن اندیشه، فرایند برنامهریزی میشود و جلو میرود. در این شیوه، مباحث انتخاب و داوری و جوایز، معنای دیگری پیدا میکند. وقتی مدل کیوریتینگ میشود تنها یک نمایشگاه ویژه و تخصصی داریم و آن چیزی که مورد نقد و نظر قرار میگیرد اندیشه و نگاه و زبان و بیان کیوریتور است. در نتیجه شاید در جشنواره، دیگر رقابتی به این معنا وجود نداشته باشد.
* اتفاقاً به کیوریتورها نیز نقد وارد بود که با توجه به سلیقه شخصی دست به انتخاب میزنند.
شاید هم این طور بوده است. ما در این دوره اتودی در «تجسم هنر» برای مفهوم کیوریتورینگ زدهایم؛ بخش «تجسم هنر» همان بخش استانی است که در این بخش، محور کیوریتورینگ است. در هر استان یک کیوریتور داریم که در فارسی با عنوان «دبیر هنری» استان معرفی شده اما وظیفه او کیوریتوری بخش تجسم هنر در استان است و باید آثار هنرمندان استانی را بر مبنای نگرش و رویکرد هنری و بیان اختصاصی انتخاب و نمایشگاه استان را کیوریت کند. بنابراین در هر استان، شاهد برگزاری یک نمایشگاه کیوریت محور خواهیم بود. در این بخش، رقابت بین دبیران هنری استان است و جایزه به بهترین دبیر هنری یا کیوریتور اعطا میشود. اینجا نکتهای است که هم میشود کیوریتورینگ داشت و هم به قواعد و استانداردهای جشنواره وفادار بود.
در هر حال، به اعتقاد من جشنواره هنرهای تجسمی فجر ظرفیت این را دارد که با نگاهی کیوریتوری وارد شود. از منظر دیگر میتوان چنین گفت اساس هنرهای تجسمی امروز نگرش میانرشتهای است و زبان تجسمی به مثابه رسانه قلمداد میشود. علاقهمندم به صورتی ویژه به تاریخساز بودن، میانرشتهای بودن و اهمیت نقش تجسمی در سینما و اهمیت جشنواره هنرهای تجسمی فجر به صورت جدی پرداخته شود. همچنین تمایل دارم باب صحبت و نقد جدی در جشنواره هنرهای تجسمی فجر باز باشد. چرا که اساساً این جشنواره باید در جریان هنرهای تجسمی کشور مؤثر باشد و مردم را به این هنر ترغیب کند و توجه دهد.
جشنواره هنرهای تجسمی فجر ظرفیت این را دارد که با نگاهی کیوریتوری وارد شود. از منظر دیگر، اساس هنرهای تجسمی امروز نگرش میانرشتهای است و زبان تجسمی به مثابه رسانه قلمداد میشود.
نکته مهم دیگر اینکه سینما، موسیقی و تئاتر حال و هوای جامعه را عوض میکند اما هنرهای تجسمی همیشه تاریخساز است. در بررسی تاریخ هنر ایران به سراغ کمالالملک میرویم و مردم امروز ایران نام هنرمند بزرگی چون استاد فرشچیان را در ذهن دارند. خلاصه آنکه رسانه بودن هنرهای تجسمی موضوع جدی است و نگاه معاصر هنرهای تجسمی هم مبتنی بر پیوند میانرشتهای است. هنرهای تجسمی از گذشته در پیوند با تئاتر و سینما و موسیقی مورد توجه بوده است. طراحی صحنه، طراحی دکور، گریمور، نورپرداز و … پایه تجسمی دارند. محمود کلاری به عنوان یکی از فیلمبرداران مهم سینمای امروز، نگاه و سابقه و تجربه عکاسی دارد و هنوز هم جزو بهترین عکاسهاست. در تاریخ عکاسی انقلاب، یکی از بهترین عکسهایی که از امام خمینی (ره) ثبت شده، اثر اوست.
* از دورههای میانه جشنواره هنرهای تجسمی فجر تاکنون، محل مناسبی برای برگزاری جشنواره و ارائه آثار هنرمندان به ویژه هنرمندانی که به هنرهای تجسمی به عنوان رسانه مینگرند و در حوزه هنرهای جدید، ویدئو آرت، لند آرت و … کار میکنند، وجود ندارد یا اگر هم باشد محلی مثل موزه هنرهای معاصر تهران است که آن هم برای بخش «مفاخر» و «آینه در آینه» در نظر گرفته شده است. آیا فکری جدی برای این موضوع شده است؟
حضور بخش «آینه در آینه» در موزه هنرهای معاصر تهران تنها به دلیل اقتضای زمانی بوده و اینکه سیدعباس میرهاشمی دبیرکل دو دوره گذشته جشنواره «تجسمی فجر» برای چهار دوره این رویداد برنامهریزی داشته است. دبیرکل وقت در دوره چهاردهم به مروری بر نقاشی انقلاب پرداخت و دوره پانزدهم را به مرور عکسهای انقلاب از یک عکاس اختصاص داد. همچنین برای دوره شانزدهم مرور پوسترهای انقلاب را برنامهریزی کرده بود. بهترین شکلی که به عنوان دبیرکل میتوانم عمل کنم این است که با نگاهی به آئیننامه و عملکرد دورههای قبل معاصرسازی داشته باشم. من شانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر را دورهای گذار میدانم برای اینکه پیوندی بین ۱۵ دوره قبلی برقرار کند تا برای آینده اتفاق جدیدی رقم بخورد.
در مورد محل جشنواره نیز واقعیت این است که ما جزو موزه هنرهای معاصر تهران، فرهنگسرای نیاوران، مؤسسه صبا و خانه هنرمندان ایران مکان نمایشگاهی دیگری نداریم. به عنوان مثال یک گالری ملی نداریم تا آخرین دستاوردهای ملی هنرهای تجسمی را به نمایش بگذاریم. موزه هنرهای معاصر تهران، در دورههایی نمایشگاه دوسالانهها را میزبانی میکرد، در دورهای دیگر نقد میکردند که موزه باید کارکرد موزهای داشته باشد نه نمایشگاهی؛ الان هم چنین نقدی وارد است. اما در حال حاضر، بهترین و جدیترین فضای نمایشگاهی در کشور برای هنرهای تجسمی، موزه هنرهای معاصر تهران است. این فضاها برای «جشنواره تجسمی فجر» با این تنوع و تعدد حتماً با نقدهایی همراه است اما گزینه دیگری در اختیار نداریم.
هنوز مشخص نشده که کدام محل را برای بخشهای مختلف جشنواره هنرهای تجسمی فجر در نظر میگیریم و این تصمیم به تعداد آثار رسیده در هر بخش و تعداد آثار منتخب داوران بستگی دارد. در هر حال تلاشمان این است که بهترین چیدمان و ارائه نمایشگاهی را داشته باشیم و از صاحبنظران نیز در این راه بهره میگیریم.
* در مورد حضور کمرنگ خانمهای هنرمند در شورای سیاستگذاری و دبیران بخشها صحبت کنید.
اتفاقاً خیلی هم برای حضور خانمها در این دوره تلاش کردم. در شورای سیاستگذاری، شورای دبیران و ترکیب داوران از حضور و همراهی چهرههای هنری و دانشگاهی بهره بردم اما قبول دارم که تعداد آنها به نسبت آقایان بسیار کم است. البته این نکته جای گفتوگوی جدی دارد. عمده دانشجویان من طی این سالها از خانمها بودهاند و به طور کلی سهم دانشجویان خانم در رشتههای هنری بسیار بیشتر از آقایان است اما در جامعه حرفهای هنر نقش آقایان پر رنگ است. حتی در ترکیب هیأت مدیره انجمنهای هنری تخصصی و صنوف هنری هم اینگونه است و تعداد خانمها کمتر است. بسیاری از خانمها بیشتر در جامعه دانشگاهی فعالیت میکنند و علاقهمندی برای امور اجرایی ندارند. در این دوره من با بانوان هنرمند بسیاری گفتوگو کردم اما مواردی از جمله عدم توانایی، تجربه نداشتن، عدم ارتباط با جامعه حرفهای، گرفتاری دانشگاهی، گرفتاری خانوادگی، گرفتاری کاری و … را مطرح کردند و برای حضور و همراهی معذوریت داشتند. در هر حال تا حد امکان از حضور بانوان هنرمند در ترکیب شورای سیاستگذاری، شورای دبیری و هیأت داوران در رشتههای گوناگون بهره گرفته شده است.
نظر شما