خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: کتاب «رفیقه عمر؛ مذاکرات ام جهاد» (رفیق زندگی؛ گفتگو با ام جهاد) سال ۲۰۲۲ منتشر شد. اینکتاب دربرگیرنده خاطرات انتصار الوزیر همسر خلیلالوزیر (ابوجهاد) فرمانده شاخه نظامی جنبش فتح است که نسخه فارسیاش آبانماه ۱۴۰۲ با ترجمه مهدی فردوسیزاده و عنوان «خاطرات ام جهاد (روایت یک عمر همراهی با خلیل ابراهیم الوزیر)» توسط انتشارات ایران منتشر شد. راوی اینکتاب متولد سال ۱۹۴۱ در غزه، اولین وزیر امور اجتماعی و عضو شورای قانونگذاری فلسطین و رییس اتحادیه زنان فلسطین است.
اما چیزی که زندگی امجهاد را مهم میکند، همراهی و همکاریاش در اقدامات انقلابی شوهرش در جریان مقاومت اسلامی فلسطین است؛ مردی که بهعنوان یکفرمانده مبارز مسلمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به کشورمان هم سفر کرده و بین مردم انقلابی محبوبیت زیادی داشت، و عملیات ترورش پس از ۲۳ سال از صدور فرمان قتلش توسط گلدا مایر نخستوزیر اسراییل، به سرانجام رسید.
قسمت اول مرور و بررسی خاطرات امجهاد در پیوند «یک ماه عسل انقلابی / ایده تشکیل جنبش فتح از کجا کلید خورد؟» قابل دسترسی و مطالعه است. دومینقسمت اینگزارش به از درگیریهای جنبش فتح با دولتهای اردن و لبنان، شروع جنگ اسراییل در جنوب لبنان و در نهایت شهادت ابوجهاد اختصاص دارد. گزارش مشروح اسراییلیها بهبیان رونین برگمن نویسنده کتاب «تو زودتر بکش» را پیشتر در اینمقاله «استفاده از F۱۵، بویینگ، زیردریایی وتکاور زنپوش برای ترور ابوجهاد» مرور کردهایم.
در ادامه مشروح دومین و آخرین قسمت گزارش کتاب خاطرات امجهاد را میخوانیم؛
* وقتی «جبهه خلق برای آزادی فلسطین» به کمک نیامد
ابوجهاد برای ساختن پایگاه ثابت به اردن نقل مکان کرد و هدفش تامین تسلیحات نیروهای العاصفه در داخل و تامین کادرهای رزمی آنها بود. او در آنبرهه، مدتهای طولانی در پایگاههای اصلی اردن مستقر بود و همسر و فرزندانش در دمشق زندگی میکردند. نامهنگاریهای ابوجهاد و عرفات بهصورت قاچاق و از طریق گشتهایی که از کرانه باختری به اردن بازمیگشتند انجام میشد. همانزمان، اخبار و اطلاعاتی درمورد تجمع ارتش اسراییل در اطراف رود اردن برای از بین بردن پایگاههای فداییان در غور منتشر شد. به اینترتیب جنبش فتح تصمیم به مبارزه گرفت و با «جبهه خلق برای آزادی فلسطین» شروع به گفتگو کرد تا متقاعدشان کند در جنگ شرکت کنند. اما بهگفته انتصارالوزیر، آنها از مواضعی که داشتند عقبنشینی کردند. ابوجهاد در قدم بعدی برای تهیه سلاح بیشتر به سوریه اعزام شد و به سرعت به الکرامه برگشت. از طرف دیگر، رزمندگان و ارتش عربی (اردن) قادر به توقف پیشروی اسراییل شده و صهیونیستها را مجبور به عقبنشینی کردند.
جنبش فتح تصمیم به مبارزه گرفت و با «جبهه خلق برای آزادی فلسطین» شروع به گفتگو کرد تا متقاعدشان کند در جنگ شرکت کنند. اما بهگفته انتصارالوزیر، آنها از مواضعی که داشتند عقبنشینی کردند. ابوجهاد در قدم بعدی برای تهیه سلاح بیشتر به سوریه اعزام شد و به سرعت به الکرامه برگشت انتصارالوزیر و دیگر زنان جنبش فتح تصمیم گرفتند یکگروه پرستاری را آماده و برای شرکت در جنگ اردن اعزام کنند. اینگروه با ۲۱ نفر تشکیل و همراه با کاروانهای کمک و هزاران داوطلب از فلسطین و دیگر کشورها اعزام شد. او در کتاب خاطراتش گفته در آنشرایط، جهان برای اولینبار شاهد فرار ارتش اسراییل بود که پس از پیروزی در جنگ ژوئن و فراریدادن ۳ ارتش عربی در سال ۱۹۶۷، بهعنوان ارتش شکستناپذیر شناخته میشد.
سال ۱۹۶۵ جنبش فتح، اولین اردوی باز را برای دختران جوان برگزار کرد که صبحها به اردوگاه آمده و عصر به خانه بازمیگشتند. اما پس از جنگ الکرامه آموزشها شبانهروزی شد. انتصارالوزیر در آنبرهه فرماندهی اردوگاه آموزشی دختران را به عهده داشت.
* پیوستن جنبش فتح به سازمان آزادیبخش فلسطین
۱۵ آوریل ۱۹۶۸ یاسر عرفات بهعنوان سخنگوی رسمی جنبش فتح و العاصفه منصوب شد. با رسیدن تابستان آنسال، دومین کنفرانس جنبش فتح در خانه ابوجهاد در سوریه تشکیل شد. باید توجه کرد که اولینکنفرانس اینجنبش سال ۱۹۶۵ در الزبدانی سوریه تشکیل شده بود.
* شعلهور شدن آتش جنگ فلسطین و اردن
در دوره پنجم شورای ملی فلسطین که سال ۱۹۶۹ در قاهره برگزار شد، جنبش فتح و گروههای فلسطینی به سازمان آزادیبخش فلسطین پیوستند. در ادامه، حضور فداییان و سازمان فلسطینی در اردن بهویژه شهر امان، بهدلیل مجموعهای از رخنهها یا زد و خوردها، به تنش در روابط مقاومت فلسطین و رژیم اردن منجر شد که اینتنشها گاه به درگیریهای مسلحانه نیز میانجامید.
۲۰ سپتامبر ۱۹۷۰ ارتش اردن بهسمت مواضع فداییان در امان پیشروی کرد و درگیریها بالا گرفت. اما تماسها و میانجیگری اتحادیه کشورهای عربی منجر به توقف جنگ شد. تلاش میانجی عرب باعث شد فداییان فلسطینی با فرماندهی ابوجهاد، از شهر امان عقبنشینی کرده و به مناطق جرش و عجلون بروند. با گذشت حدود یکسال، درگیری بین ارتش اردن و مقاومت فلسطین دوباره شروع شد و ابوجهاد بهعنوان نماینده سازمان آزادیبخش فلسطین در مذاکرات صلح با اردن شرکت کرد. در نهایت هم توافق شد ابوجهاد همراه با کمیته عالی به سوریه کوچ کند. به اینترتیب جنبش فتح سومین کنفرانس خود را سپتامبر ۱۹۷۱ در منطقه حموریه در نزدیکی دمشق برگزار کرد.
* چالشهای سازمان آزادیبخش فلسطین با لبنان
با رسیدن مارس ۱۹۶۵ همسر و فرزندان ابوجهاد از الجزایر به لبنان بازگشتند. طبق روایت امجهاد در آنروزها، مردم فلسطینی به ویژه در اردوگاهها از طرف دفتر دوم (اطلاعات لبنان) در معرض سرکوب و تعقیب قرار داشتند. نوامبر ۱۹۶۹ موافقتنامهای بین هیئت سازمان آزادیبخش فلسطین به ریاست یاسر عرفات و هیئت لبنانی به ریاست ژنرال امیل بستانی از طرف ارتش لبنان با هدف سازماندهی حضور فلسطینیهای مسلح در لبنان امضا شد. اینتوافقنامه که به توافق قاهره سال ۱۹۶۹ معروف شد، حضور و کار مقاومت فلسطین در لبنان را مشروعیت بخشید و همچنین به نیروهای شبه نظامی مسلح در سرزمین لبنان اجازه حضور داد. پس از خارجشدن مقاومت فلسطین از اردن در سال ۱۹۷۰ عرفات و برخی از اعضای کمیته مرکزی هم از اردن به لبنان کوچ کردند. ابوجهاد هم سال ۱۹۷۱ به سوریه برگشت اما بیشتر روزها را در لبنان به سر میبرد و وضعیتش تا شروع جنگ داخلی لبنان اینگونه بود. امجهاد و فرزندانش هم همچنان در دمشق اقامت داشتند.
آگوست ۱۹۷۲ در دمشق بود که حنان، دختر دوم خلیل و انتصار الوزیر متولد شد. خاطرهای که انتصارالوزیر از اینتولد دارد، این است که ابوجهاد مانند دو زایمان پیشین کنارش نبود. بلکه در بیروت به سر میبرد. با تولد حنان، تعداد فرزندان اینزوج مبارز به ۴ رسید؛ دو پسر و دو دختر. انتصار الوزیر، آنزمان دبیر اتحادیه کل زنان فلسطین و مسؤول رسیدگی خانواده شهدا، اسرا و عضو کمیته منطقه سوریه بود. در همانحال، عملیاتهای نظامی مقاومت فلسطین از جنوب لبنان ادامه داشت و ابوجهاد نیز همیشه در آنمنطقه، بین پایگاهها و رزمندگان در رفت و آمد بود و نبردها را هدایت میکرد.
* مقدمات اسراییل برای حمله به جنوب لبنان
انتصارالوزیر سال ۱۹۷۶ تصمیم گرفت برای اقامت به لبنان برود. هنگامی هم که تانکهای سوریه بهطرف بیروت در حرکت بودند، شوهرش در منطقه بحمدون بود و رزمندگان با رهبری او، پس از نبردی شدید، موفق به مقابله و توقف حرکت صهیونیستها در منطقه الجبل شده بودند. امجهاد میگوید بهدلیل اینموفقیت، برای فشارآوردن بر ابوجهاد و جنبش فتح تصمیم گرفته شد او (امجهاد) را از سوریه اخراج کنند. او سال ۱۹۷۸ مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه دمشق گرفته بود. در همانحال همچنان با مبارزان ملاقات کرده و نامههای آنها را به خانوادههایشان میرساند.
زمان حضور در لبنان، با رسیدن یکی از اعیاد او به یکی از پایگاههای نظامی جنوب لبنان رفت و در جاده مورد سوء قصد قرار گرفت. در اینطرح ترور، یک بسته انفجاری در جاده جاسازی شده بود که بین خودروی او و خودروی جلویی منفجر شد مارس ۱۹۷۸ اسراییل به جنوب لبنان حمله کرد که مقابله با اینهجوم تحت مدیریت ابوجهاد، به عملیات «اللیطانی» معروف شد. اینجنگ مقدمهای برای حمله اسراییل به لبنان در سال ۱۹۸۲ بود.
* امجهاد عضو شورای انقلاب و ابوجهاد جانشین فرمانده کل میشود
سال ۱۹۸۰ چهارمین کنفرانس جنبش فتح برگزار شد و امجهاد به عضویت شورای انقلاب جنبش درآمد. او اولینزنی بود که به شورای انقلاب فلسطین راه پیدا کرد. در نشست اختتامیه کنفرانس یادشده، عرفات که تازه به عنوان فرمانده کل نیروهای انقلاب فلسطین انتخاب شده بود، ابوجهاد را بهعنوان جانشین فرمانده کل معرفی کرد.
* طرح ترور ناکام میماند
یکی از عادات ابوجهاد این بود که روز اول عید به دیدار نیروهای مستقر در پایگاههای نظامی برود. زمان حضور در لبنان، با رسیدن یکی از اعیاد او به یکی از پایگاههای نظامی جنوب لبنان رفت و در جاده مورد سوء قصد قرار گرفت. در اینطرح ترور، یک بسته انفجاری در جاده جاسازی شده بود که بین خودروی او و خودروی جلویی منفجر شد. با وجود ایناتفاق او به بیروت بازنگشت و برنامه بازدید خود را تکمیل کرد. در نهایت هم بهسلامت به پایگاه خود بازگشت.
* عرفات گفت یا پیروزی یا شهادت
با شروع جنگ و حمله اسراییل به جنوب لبنان، ابوجهاد بهسرعت عازم منطقه درگیری شد. در نشستی که رهبران ملی لبنان در بیروت غربی برگزار کردند، از عرفات خواسته شد برای جلوگیری از تخریب پایتخت لبنان، عقبنشینی کند. آمریکا نیز از سازمان آزادیبخش فلسطین خواست تسلیم شود. روایت امجهاد از جلسه سران لبنان با عرفات این است که ابوعمار (عرفات) برای اقامه نماز و استخاره از جلسه بیرون رفت. سپس برگشت و گفت بوی بهشت دمیده شده و تصمیم فلسطین برای ایستادگی و دفاع از بیروت را اینگونه اعلام کرد: یا پیروزی یا شهادت.
در آنساعات ابوجهاد در سازماندهی و توزیع نیروها و تامین تجهیزات آنها برای نبرد مشغول تهیه و تدارک بود و بمباران هوایی و حملات هواپیماهای اسراییلی بهطور شبانهروز ادامه داشت.
با توفیق اسراییل در محاصره بیروت، درگیریها شدت گرفت و بمبارانهای هوایی توسط صهیونیستها شدت گرفت. امجهاد و همراهانش هم از شهرکی به شهرک و از خانهای به خانه دیگر رفته و جابهجا میشدند. او میگوید در آنایام، شبها با لباس کامل میخوابیده و هرلحظه آماده خروج از ساختمانها بودهاند ابوجهاد از روزهای اول جنگ جنوب لبنان، در اتاق عملیات جنگ مشغله زیادی داشت. در یکی از همانروزها، رادیو اسراییل خبر کشتهشدنش را اعلام کرد که ابوجهاد در واکنش بلافاصله کنفرانس خبری تشکیل داد و خبر را تکذیب کرد.
با گذشت روزهای جنگ، بمبارانهای هوایی اسراییلیها رو به افزایش بود و ابوعمار و ابوجهاد میدیدند به هر ساختمان که وارد شوند، فوراً بمباران میشود. برای همین به هر مکانی که میرفتند توقف در آن را طول نمیدادند. در سایه اینوضعیت ابوجهاد با توجه به اجبار ابوعمار به یکی از خانههای امن منتقل شد و مخفیانه، طوریکه فقط تعداد بسیار محدودی از محافظین از محل او اطلاع داشتند، آنجا میماند.
در همانروزها (سناتور) فلیپ حبیب فرستاده سابق آمریکا به لبنان وخاورمیانه، خواسته آمریکا را برای تسلیم نیروهای سازمان آزادیبخش فلسطین به سران سازمان منتقل کرد. آمریکا خواسته بود ساف پرچم سفید بلند کند. اما جمع سران سازمان مذکور خواسته آمریکا را رد کردند. در آنمقطع انتصار الوزیر ما در اتحادیه عمومی زنان فلسطین کار توزیع و رساندن نان را به خانوادههای فلسطینی پیگیری میکرد. یکی از اتفاقاتی که در آنبرهه رخ داد، زخمیشدن جهاد فرزند ارشد ابوجهاد و امجهاد بود. او اعلام کرد برای جنگ به جنوب لبنان و قلعه الشقیف میرود اما موفق نشد به قلعه برسد و با حضور در یکی از پایگاههای الدامور به نیروهای آنجا ملحق شد. سپس در یکدرگیری مجروح شد و استخوان ترقوهاش شکست. یکی از دوستان ابوجهاد هم تا بهبودی کاملش، او را در خانه خود پناه داد.
با توفیق اسراییل در محاصره بیروت، درگیریها شدت گرفت و بمبارانهای هوایی توسط صهیونیستها شدت گرفت. امجهاد و همراهانش هم از شهرکی به شهرک و از خانهای به خانه دیگر رفته و جابهجا میشدند. او میگوید در آنایام، شبها با لباس کامل میخوابیده و هرلحظه آماده خروج از ساختمانها بودهاند.
توافق بر خروج نیروهای سازمان آزادیبخش فلسطین از بیروت باعث شد جنگ اسراییل و لبنان به پایان برسد. اینخروج پس از ۸۸ روز مقاومت انجام شد و کشتی امجهاد و فلسطینیهای دیگر بهسمت بندر طرطوس سوریه لنگر کشید. به اینترتیب او دوباره به خانه پیشین خود در دمشق بازگشت.
* عرفات و ابوجهاد به حج میروند و سعد صایل ترور میشود
سپتامبر ۱۹۸۲ عرفات در تدارک سفر به عربستان برای ادای فریضه حج و دیدار با مسؤولان اینکشور بود و تمایل داشت سعد صایل رییس دستگاه امنیتی فتح و مؤسس تیپ یرموک همسفرش باشد. اما او تمایلی نشان نداد. در نهایت مقرر شد ابوجهاد در سفر حج ابوعمار را همراهی کند. در مدتی که ابوعمار و ابوجهاد در حج بودند، سعد صایل در مسیر برگشت از سرکشی پایگاههای نظامی ترور شد. عرفان هم باگذشت هفت سال از آنماجرا به صراحت اعلام کرد انشعابکنندگان پشت ماجرای ترور سعد صایل بودند.
* تکاپو برای برگزاری جشن راهاندازی فتح
رهبران فلسطین تصمیم داشتند در ژانویه ۱۹۸۳ در شهر عدن یمن، راهاندازی فتح را جشن بگیرند. در پی اینتصمیم ابوجهاد به بقاع برگشت و ابوعمار به تونس رفت و رهبران فلسطین، تونس را مقر خود قرار دادند. در آنمقطع ابوجهاد وظیفه خود را سازماندادن به وضعیت، سازماندهی مجدد نیروها، مسلحکردن آنها و ساختن پایگاهها تعریف کرده بود.
* مشکلات انشعابکنندگان و سختیهای حضور در طرابلس
او با دو محافظ سوار بر هواپیمای مسافربری تونسی رهسپار تونس شد. همزمان سوریه تصمیم بر اخراج عرفات از اینکشور گرفت و انشعابکنندگان فتح هم برای تسلط بر پایگاههای نظامی تلاش میکردند. دولت سوریه هم از آنها حمایت میکرد. در ادامه، ابوجهاد در نشست مشترک کمیته اردنی فلسطینی با ملک حسین ملاقات کرد و اردن بهعنوان محل اقامت بعدی همسر و خانوادهاش مشخص شد. ابوجهاد همچنان بین اردن، سوریه و بقاع در تردد بود. سوریها و انشعابکنندگان فتح هم که ایستهای بازرسی مختلفی در جادهها به پا کرده بودند، دستور صریح بازداشت ابوجهاد و ابوعمار را به نیروهای تحت امر خود میدادند. به همیندلیل ابوجهاد با دو ماشین به طرابلس رفت.
ابوجهاد همچنان بین اردن، سوریه و بقاع در تردد بود. سوریها و انشعابکنندگان فتح هم که ایستهای بازرسی مختلفی در جادهها به پا کرده بودند، دستور صریح بازداشت ابوجهاد و ابوعمار را به نیروهای تحت امر خود میدادند. به همیندلیل ابوجهاد با دو ماشین به طرابلس رفت وقتی خبر رسیدن عرفات به طرابلس منتشر شد، سوریها که اینشهر را از راه زمین محاصره کرده بودند، شدت عمل نشان دادند. اسراییل هم طرابلس را از راه دریا محاصره کرده بود. انتصارالوزیر موفق شد خود را به طرابلس رسانده و به دیدار عرفات برود. اما عرفات با اطلاع از حضور او در طرابلس و علم به اینکه جنگ بهزودی شروع میشود، با عصبانیت گفت به اردن بازگردد. طبق کتاب خاطرات امجهاد، همسرش در آنبرهه زمانی از توطئهچینیها علیه انقلاب فلسطین غمگین بود. ارتش سوریه هم برای محاصره طرابلس در مجاورات اردوگاههای فلسطین، در شمال لبنان بسیج شد. چند روز بعد جنگ طرابلس شروع شد و ارتش سوریه شهر را از چندنقطه موشکباران کرد.
* رسیدن جنگ به دروازههای طرابلس
پس از موشکبارانهای سوریه، جنگ با نیروهای فتح و سازمان آزادیبخش فلسطین به ورودیهای شهر طرابلس رسید. امجهاد میگوید ایناتفاقات او را یاد حملات سال گذشته اسراییلیها به بیروت انداخت. تبادل اسرای فلسطینی با صهیونیستها باعث سردرگمی دولت سوریه در اتخاذ موضع شد و به همیندلیل حمله نهایی علیه طرابلس را متوقف کرد. اینبار قرار شد نیروهای فتح و سازمان آزادیبخش فلسطین، پس از اخذ تضمینهای عربی توسط عربستان و تضمینهای آمریکا، با اسکورت نیروی دریایی فرانسه، طرابلس را با کشتی ترک کنند.
مسافران کشتی مورد اشاره، ابتدا در بندر بنزرت تونس و سپس الجزایر پیاده شدند. آنها اینخبر را در میانه راه شنیدند که عرفات در مصر توقف کرده است. اعضای جبهه خلق برای آزادی فلسطین با شنیدن اینخبر و اطلاع از دیدار عرفات با حسنی مبارک خشمگین شدند.
گپ و گفت انتصارالوزیر با مخاطبان کتابش در مراسم جشن امضا
* انتخاب تونس بهعنوان مقر رهبری فلسطین
در ادامه روند اتفاقات، و زمانیکه ابوجهاد و امجهاد بهطور مرتب بین اردن و تونس در رفت و آمد بودند، رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین، تونس را بهعنوان مقر خود انتخاب کرد. اتفاق بعدی این بود که دولت اردن ۲۵ دفتر از دفاتر سازمان آزادیبخش فلسطین را در خاک خود بست و تصمیم مهر و مومکردن دفتر ابوجهاد و ترک اردن ظرف ۲۴ ساعت به او ابلاغ شد. در نتیجه او ناچار شد بهتنهایی اردن را ترک کرده و امجهاد و فرزندانش را در اردن جا بگذارد. اما دولت اردن به همسر و فرزندان ابوجهاد خبر داد اینتصمیم شامل آنها هم میشود. به اینترتیب ابوجهاد از راه زمینی راهی بغداد شد و یکروز بعد هم امجهاد و فرزندانش به تونس رفته و به انتظار ابوجهاد نشستند.
* شهادت با ۷۷ گلوله
خلیلالوزیر در زمان ترورش توسط نیروهای اسراییلی، در خانه خود در تونس بود. همسرش میگوید ۱۴ آوریل ۱۹۸۸ دو روز پیش از ترور، برق خانه قطع شد. ایناولینبار بود که برق خانه در تونس میرفته و ابوجهاد به همسرش گفت بیم آن را دارد که ایناتفاق یکآزمایش بوده باشد. همسرش نیز از او خواست در خانه نماند. ابوجهاد در پاسخ گفت فردا به سفر خواهد رفت.
همسر ابوجهاد روایت کرده صبح روز ۱۵ آوریل تلویزیون گزارش مراسم تشییع یکشهید فلسطینی و اندوه والدینش را نشان میداد. اینتصاویر باعث شد ابوجهاد منقلب شده و او را بهشدت بغل کند و ضمن تکاندادن شانههایش بگوید: «اگر شهید شدم، گریه نکن و در مقابل دیدگان مردم ما فرو نریز.» او پس از اینجملات به همسرش گفت: «دیشب خواب دیدم اسراییلیها مرا تعقیب میکنند و کلتام در دستم بود. وقتی خواستم شلیک کنم کلت از دستم روی زمین افتاد و شکست.» ایناتفاق هم باعث شد امجهاد برای بار دیگر از همسرش بخواهد در خانه نماند و از شهر خارج شود.
ابوجهاد در سال ۱۹۴۸ هیئت امنای موسسه رسیدگیهای اجتماعی و فرهنگی عرب را تشکیل داده بود تا از مساله پایبندی به هویت ملی فلسطین حمایت کند. او آنروز (۱۵ آوریل، روز شهادتش) مشغول آمادهکردن خود برای شرکت در جلسه موسسه بود. غروب آنروز ابوجهاد جلسه هیئت موسس را تشکیل داد که از ساعت پنج عصر تا هشت شب ادامه داشت. بعد از آن هم به دیدار با فاروق قدومی (ابواللطف) عضو کمیته مرکزی جنبش فتح و رییس دایره سیاسی سازمان آزادیبخش رفت.
شامگاهی که ابوجهاد در آن به شهادت رسید و ساعاتی پیش از هجوم کماندوهای اسراییلی به خانه، حنان دختر ۱۶ ساله ابوجهاد خوابی را که به تازگی دیده بود برای پدر و مادرش تعریف کرد؛ این که در قدس اشغالی بوده و ابوجهاد را سوار بر اسبی سفید دیده است. دختر نوجوان از وقایع رویا اظهار شگفتی و تعجب کرد و با این پاسخ پدرش روبرو شد: «عزیزم نترس! آنجا یک اسب سفید در انتظار من است و با او خواهم رفت.» طبق روایت ام جهاد، ابوجهاد این جمله را اضافه کرد: «ای جان پدر. من سوار بر اسب سفید به قدس میروم.»
با زمین افتادن پیکر ابوجهاد، فرد مسلح دیگری جلو آمده و پیکر روی زمین را به رگبار بست. سپس مهاجم سومی جلو آمد و همین کار را کرد. پس از او مسلح چهارم وارد اتاق شد و گلولههای خشاب خود را در بدن ابوجهاد خالی کرد. این کار یک نوبت دیگر هم تکرار شدساعتی بعد مردان نقاب پوش موساد و تکاوران ارتش اسراییل به خانه ابوجهاد هجوم برده و ضمن کشتن محافظان به اتاق او در طبقه دوم ساختمان رسیدند. ام جهاد میگوید با شنیدن سر و صدا چهار مرد نقاب زده رو مقابل خود دیده که شوهرش با اسلحه کمری خود به سمت شان شلیک کرده است. «در اینهنگام یکی از افراد سلاح به دست برگشت و به سوی او آتش گشود و او را از ناحیه دست، سینه و قلب مورد هدف قرار داد، در نتیجه کلت او از دستش افتاد و شکست.» (صفحه ۲۴۹)
با زمین افتادن پیکر ابوجهاد، فرد مسلح دیگری جلو آمده و پیکر روی زمین را به رگبار بست. سپس مهاجم سومی جلو آمد و همین کار را کرد. پس از او مسلح چهارم وارد اتاق شد و گلولههای خشاب خود را در بدن ابوجهاد خالی کرد. این کار یک نوبت دیگر هم تکرار شد.
همه این اتفاقات در حالی رخ دادند که تلفن ساختمان قطع بود و داد و فریادهای ام جهاد به جایی نرسید و کسی به کمک نیامد. پلیس هم پس از یک ساعت و نیم در صحنه حاضر شد.
ام جهاد در کتاب خاطرات خود نوشته پس از ۲۵ سال زندگی مشترک، گلولههای خیانت، شوهرش را از او گرفته اند و ابوجهاد از همان ابتدای راه ازدواج به او گفته بود که سرنوشتش یکی از این سه تاست؛ مجروحیت، اسارت یا شهادت.
یاسر عرفات روز ترور در تونس نبود. او همراه ابوایاد (صلاح خلف) و ابوالهول (هایل عبدالحمید) در سفر بحرین بود و شنیدن خبر ترور معاون نظامی اش باعث شد یک روز بعد خود را به تونس برساند.
رییس بیمارستانی که پیکر خلیل الوزیر را به آن انتقال دادند، گزارش داد از بدن او ۷۷ گلوله بیرون آورده اند.
مراسم تشییع پیکر شهید ابوجهاد روز ۲۱ آوریل ۱۹۸۸ با حضور بیش از یکمیلیوننفر برگزار و او در مقبره شهدای اردوگاه یرموک دفن شد. همسرش ام جهاد میگوید از قضا، ابوجهاد قبلاً در اردوگاه قطعهزمینی برای دفن اولینشهید تهیه کرده بود و خودش آخرین شهیدی بود که آن جا دفن شد.
نظر شما