به گزارش خبرنگار مهر، رمان «الیزابت فینچ» نوشته جولین بارنز بهتازگی با ترجمه علی کهربائی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. نسخه اصلی اینرمان سال ۲۰۲۲ در نیویورک منتشر شده است.
«درک یکپایان»، «آرتور و جورج» و «فقط یکداستان» سهرمانی از بارنز هستند که ترجمه فارسیشان پیشتر توسط نشر نو منتشر شده است. «طوطی فلوبر» و «هیاهوی زمان» هم دیگر آثار او هستند که ترجمهشان توسط ناشران دیگر چاپ شده است.
داستان «الیزابت فینچ» درباره مردی بهنام نیل است که در سومیندهه زندگی، عاشق استاد خود که زنی مقتدر و درونگراست میشود. استاد، الیزابت فینچ نام دارد و در رشته فرهنگ و تمدن تدریس میکند. او سعی دارد شاگردان و مخاطبان آثار خود را به چالش بکشد تا موفق به مستقل اندیشیدن شوند. نیل مجذوب شخصیت الیزابت و روش عجیبش در پیادهکردن متون تاریخ و فلسفه در زندگی روزمره میشود.
یکی از شخصیتهای تاریخی مورد علاقه الیزابت، امپراتور یولیانوس است و نیل بعد از مرگ استادش، یادداشتهای زیادی از او پیدا میکند که دربرگیرنده کاوشهایی درباره زندگی و آثار یولیانوس هستند. عشق افلاطونی و یکطرفه نیل به الیزابت موتور محرک داستانی است که در آن، نیل مشتاق کندوکاو در مفاهیمی چون عشق، سوگ و ... و پژوهش درباره زندگی یکشخصیت تاریخی میشود.
«الیزابت فینچ» در ۳ فصل اصلی نوشته شده است.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
جنگ کلهگردها بود علیه کاوالیرها، جنگ پیوریتنها بود علیه طرفداران پاپ. اندازه مو مهم بود و تعیین تکلیف میکرد. در اوایل امپراتوری یولیانوس، شورشهایی در اسکندریه رخ داد و مردم بر مقامات مسیحی شوریدند. در بین مقامات پایینتر که به مرگ محکوم شدند، فردی بود بهنام دراکونتیوس، سرپرست ضرابخانه، و نیز دیودوروس نامی که همدست و هممسلک او بود. یکی از جرایم دیودوروس این بود که «هنگام سرپرستی ساختمان کلیسا موی چند پسر را به ایندلیل کوتاه کرده بود که فکر میکرد موی بلند نشانه پرستش خدایان است.» این دو مسیحی با طناب به هم بسته شدند و به قتل رسیدند و بدنهای مثلهشدهشان را بار شتر کردند و به ساحل بردند و سوزاندند و خاکسترشان را به دریا ریختند، «از بیم اینکه مبادا باقیمانده آنها گردآوری شود و کلیسایی بر سر گورشان بسازند.»
یولیانوس در سر راه خود به پارس در شهر انطاکیه توقف کرد. اینشهر از بسیاری جهات برای یولیانوس آزارنده بود: مردمانش مسیحی و خوشگذران و فاسد و خسیس و تنبل بودند. اما در عین حال یکی از مقدسترین معابد مشرکان نیز در این شهر بود، معبد آپولو در حومه دافنه، برپا شده در همان نقطهای که دافنه فراری تبدیل به درخت غار شده بود. درون معبد مجسمهای از آپولو بود به بلندی سیزده متر که از چوب تاک ساخته و با شنلی از طلا پوشانده شده بود: گفته میشد از نظر شکوه با مجسمه زئوس در المپیا برابری میکند. یولیانوس از کنستانتینوپل دستور داده بودکه اینمعبد را بازسازی کنند تا برای ورودش آماده شود. انتظار داشت حیواناتی برای قربانی و شراب برای پیشکش به حضور خدایان آماده شده باشد و جوانان شهر با شکوه تمام برای استقبال از او صف کشیده باشند. اما هیچیک از این کارها انجام نشده بود. وقتی که پرسید شهر انطاکیه برای قربانی چه آماده کرده است، کاهن غازی مردنی را عرضه داشت که از خانه با خود آورده بود.
اینکتاب با ۲۰۷ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۶۰ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما