به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «شبح دوستداشتنی؛ پنجگفتوگو با خلبانان فانتوم» نوشته صادق وفایی بهتازگی توسط انتشارات ایران منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب یازدهمینعنوان مجموعه «دفاع مقدس» است که این ناشر چاپ میکند.
کتاب پیشرو که با همکاری خبرگزاری مهر و انتشارات ایران منتشر شده، در برگیرنده گفت و گو با خلبانانی است که در طول دفاع مقدس با هواپیماهای فانتوم F4 مدلهای D و E پرواز کردهاند. بهعبارت دیگر پرنده فانتوم (شبح) بهعنوان یکی از نقشآفرینان مهم جنگ ایران و عراق، ستون فقرات موضوعی و محتوای گفت و گوها و مصاحبههای این کتاب است.
«شبح دوستداشتنی» با امیر جانباز خلبان محمد عتیقهچی شروع میشود که سابقه ۲ اجکت از هواپیما و یکسانحه هلیکوپتر را در کارنامه دارد. گفت و گوی دوم کتاب با امیر جانباز آزاده خلبان محمدصدیق قادری است که پس از خروج اضطراری در آسمان بغداد همراه خلبان کابین جلوی خود هوشنگ ازهاری به اسارت دشمن درآمد و سالهای پرمرارتی را پشت سر گذاشت که هنوز هم عوارض زخمها و جراحتهای آن را به یادگار دارد.
سومینگفت و گوی این کتاب با امیر جانباز آزاده محمدرضا صلواتی انجام شده که روز سوم مهر ۱۳۵۹ بر فراز پایگاه هوایی کوت مورد اصابت موشکهای هواپیما و پدافند زمین به هوای دشمن قرار گرفت و همراه کابین جلوی خود هوشنگ شیروین تن به خروج اضطراری از فانتوم داده و به اسارت درآمد. امیر جعفر عمادی هم دیگر خلبان فانتومی است که نویسنده «شبح دوستداشتنی» با او مصاحبه کرده و بهعنوان یکی از تیزپروازان پایگاه هوایی بندرعباس، در سالهای دفاع مقدس به حراست از آسمان خلیج فارس و نبرد با کشتیهای نفتکش و تجاری حامی دشمن بعثی پرداخت.
آخرینگفت و گوی مندرج در این کتاب در واقع دربرگیرنده سخنان و مطالب مطرحشده در یادبود زندهیاد امیر جانباز محمود ضرابی است که او نیز یکی از خلبانان و معلمخلبانان فانتوم در طول جنگ بود. محمود ضرابی روز ۸ مهر ۱۴۰۲ از دنیا رفت و میزگرد یادشده به بهانه چهلمینروز درگذشت او در خبرگزاری مهر برگزار شد که امیران خلبان ناصر رضوانی، منوچهر طوسی، اکبر زمانی و ابوذر ضرابی در آن حضور پیدا کرده و به خاطرهگویی از ضرابی پرداختند.
مؤلف کتاب «شبح دوستداشتنی» آن را به شهید علی (ایرج) عشقی از شهدای بسیجی دفاع مقدس تقدیم کرده که در عملیات کربلای ۸ به شهادت رسید.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
* روزی که اسیر شدید کابین عقب شما آقای (هوشنگ) شیروین بود.
من کابین عقب ایشان بودم.
* ولی آن موقع بهعنوان خلبان کابین جلو پرواز میکرد دیگر؟!
اوایل جنگ معمولاً در هواپیمای لیدر، دو خلبان میگذاشتند. که کارایی بهتر داشته باشند.
* یعنی کابین جلو خیلی متبحر بود و کابین عقبش هم یک خلبان کابین جلو مینشست.
بله. بسته به نوع مأموریت این کار را میکردند. بعدها در دستهها یا شمارههای دیگر، پیش میآمد که خلبان بود و کمک خلبان (کابین عقب). ولی اینطور هم بود و در مأموریتهای سنگین این اتفاقات میافتاد.
* به ذهنم رسید که شرایط شما هم مثل آقای قادری بوده است. ایشان میگفت دوره کابین جلو را تمام کرده بود ولی چون خلبان کابین عقب کم داشتیم، از او و امثالش بهعنوان خلبان کابین عقب استفاده شد.
یکسری از بچهها بودند که دوره خلبانیشان در آمریکا تمام شد و به ایران آمدند. بعد انقلاب شد و در آن مقطع، فرصت برای رفتن به کابین جلو را نداشتند. در نتیجه ماندند کابین عقب. ولی من قبلتر آمده بودم. بهمن ۵۰ فارغالتحصیل شده بودم و تایپ اول هواپیمایم که نیروی هوایی برایم در نظر گرفت F5 بود که برای پرواز با آن به پایگاه چهارم شکاری دزفول رفتم. دوره را دیدم و خلبان تاکتیکی شدم. به این ترتیب از گردان آموزشی ۴۱ رفتم به گردان تاکتیکی ۴۲. بعد که اففور خریداری شد، بنا به نیاز به ما گفتند بروید برای اففور. کسانی که لیدر سه به بالا بودند مستقیم به کابین جلو میرفتند ولی کسانی که لیدر چهار بودند، مثل ما رفتند دوره کابین عقبی را دیدند. بعد رفتند کابین جلو.
این کتاب با ۲۸۸ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۱۱۵ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما