فراق یار نه آن می‌کند که بتوان گفت/۸؛

امام‏‎ جنبه‌های عرفانی را از آیت الله شاه آبادی فراگرفتند

امام‏‎ جنبه‌های عرفانی را از آیت الله شاه آبادی فراگرفتند

رفتار امام طوری انسان را جلب می‌کرد که آدم می‌خواست ‎‏همیشه به ایشان نگاه کند ایشان روحانیت خاصی داشتند و اگر کسی هم با ایشان ‎‏آشنا نبود،در همان برخوردهای اول، این روحانیت را احساس می‌کرد.

خبرگزاری مهر - گروه دین و اندیشه: در تاریخ پرماجرای انقلاب، هیچ روزی مانند دوازدهم بهمن نبود که در آن، مردی از دودمان پیامبران و بر شیوه‌ی آنان، با دستی پرمعجزه و دلی به عمق و وسعت دریا، در میان مردمی شایسته و چشم به راه، چون آیه‌ی رحمت فرود آمد و آنان را بر بال فرشتگان قدرت حق نشانید و تا عرش عزت و عظمت برکشید. و هیچ روزی چون چهاردهم خرداد نبود که در آن، طوفان مصیبت و عزا، بر این مردم تازیانه‌ی غم و اندوه فرود آورد. ایران یک دل شد و آن دل در حسرتی گدازنده سوخت، و یک چشم شد و آن چشم در مصیبتی عظیم گریست. در آن روز، خورشیدی غروب کرد که با طلوع آن، هزار چشمه‌ی نور در زندگی ملت ایران جوشیده بود؛ روحی عروج کرد که با نَفَس روح‌اللهی‌اش، پیکر ملت را جان بخشیده بود؛ حنجره‌ای خاموش شد که نَفَس گرمش، سردی و افسردگی از جهان اسلام زدوده بود؛ لبانی بسته شد که آیات الهی عزت و کرامت را بر مسلمین فروخوانده و افسون یأس و ذلت را در روح آنان باطل ساخته بود.

او بت‌ها را شکست و باورهای شرک‌آلود را زدود. او به همه فهماند که انسان کامل شدن، علی‌وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن، افسانه نیست. او به ملّتها نیز فهماند که قوی شدن و بند اسارت گسستن و پنجه در پنجه‌ی سلطه‌گران انداختن، ممکن است. انوار قرب حق را صاحبان بصیرت در چهره‌ی منوّر او دیدند و طعم بِرّ الهی را که در حیات و ممات بر او می‌بارید، همه چشیدند؛ دعای او مستجاب شد که می‌گفت: اِلٰهی لَم‌یَزَل بِرُّکَ عَلَیَّ اَیّامَ حَیاتی فَلا تَقطَع بِرَّکَ عَنّی فی مَماتی؛ «بارخدایا! نیکی تو در ایّام حیاتم پیوسته نصیب من بوده؛ در زمان مردنم این نیکی را از من دریغ مدار.». با رحلت خود، انقلابی دیگر بر پا کرد؛ ده میلیون دل بی‌قرار را بر جنازه‌ی خود گرد آورد و صدها میلیون را در سراسر جهان در غم خود عزادار کرد. همان‌طور که در زندگی‌اش تختهای فرعونی را لرزانده بود، با مرگ خود نیز خواب و خیال باطل را از چشم دشمنان ربود.

‏‏هر چند ابعاد وسیعی از شخصیت والای امام همچنان ناشناخته مانده و تلاش در‏‎ ‎‏کشف و شهود برخی از آنها به زمان بیشتری نیاز دارد لکن تأمل در بخش مشهود از‏‎ ‎‏ابعاد شناخته شده شخصیت امام می‌تواند زوایای نامشهودی را در ابعاد ناشناختۀ‏‎ ‎‏آن مراد دل‌ها آشکار سازد.‏

به مناسبت فرارسیدن سی و پنجمین سالگرد رحلت جانسوز رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی به بازخوانی روایت چند نفر از شاگردان و دلدادگان آن شخصیت استثنایی خواهیم پرداخت. آنچه در ادامه می‌خوانید روایت آیت الله امامی کاشانی از حضرت امام (ره) به نقل از کتاب سلسله موی دوست است:

امام‏‎ جنبه‌های عرفانی را از آیت الله شاه آبادی فراگرفتند

‏‏من در سن نوزده سالگی از کاشان وارد حوزه علمیه قم شدم و از همان وقت که وارد‏‎ ‎‏حوزه شدم، شنیدم که حضرت امام خمینی تدریس دارند. شاگردان ایشان شهید‏‎ ‎‏بزرگوار آیت اللّه مطهری و آیت اللّه منتظری و عده‌ای دیگر از فضلای قم بودند.‏‎ ‎‏درس ایشان به عنوان درسی پرمحتوا و عمیق، در حوزه مطرح بود. تا اینکه خودم‏‎ ‎‏توفیق یافتم تقریباً در سن بیست و سه سالگی در دوره دوم درس خارج اصول‏‎ ‎‏ایشان حاضر شوم. هفت سال در تمام دوره اصول در خدمتشان بودم و قسمتی از‏‎ ‎‏ «مکاسب» و کتاب زکات و طهارت را در خدمت ایشان خواندم.

آغاز درس اصول با هفت یا هشت نفر

‏‏وقتی در حدود ۲۰-۲۱ سالگی درس سطح من تمام شد تصمیم داشتم در درس‏‎ ‎‏خارج شرکت کنم از اینرو خدمت حضرت امام رفتم، زیرا یک درس فقه در منزل‏‎ ‎‏خودشان می‌فرمودند. زمستان سردی بود. ایشان در زیر کرسی می‌نشستند و به‏‎ ‎‏شاگردان که حدود هفت یا هشت نفر بودند با اشاره به کرسی می‌فرمودند: «بیایید‏‎ ‎‏بنشینید». همه دور کرسی می‌نشستیم و درس جریان می‌یافت. درس اصول ایشان ‎‏هفت سال طول کشید و این توفیق نصیب من شد که در این مدت صبح و عصر در‏‎ ‎‏خدمت ایشان باشم. کم کم جمعیت این درس زیاد شد به حدی که در آن اتاق جا‏‎ ‎‏نبود. یک مسجد کوچکی نزدیک حرم بود و درس را به آنجا منتقل کردند. شاگردان‏‎ ‎‏حدود ۳۰۰ ۴۰۰ نفر شده بودند. معظم له درس فقه را از اول باب طهارت و درس‏‎ ‎‏اصول را از ابتدا عصرها در همان مسجد شروع کردند.‏

روحانیت خاص امام باعث جذب شاگردان

‏‏نکات بسیاری از شخصیت امام در خاطر دارم؛ یکی جنبه معنوی و روحانی ایشان ‎‏بود که وقتی به محلی وارد می‌شدند، کسی که شاگرد ایشان هم نبود و ارتباطی‏‎ ‎‏نداشت، مجذوب جاذبه ایشان می‌شد. جاذبه خاصی داشتند. یادم است اوایلی که‏‎ ‎‏وارد قم شده بودم و هنوز هم به جلسۀ درس ایشان نرفته بودم، وقتی به مدرسۀ‏‎ ‎‏فیضیه تشریف می‌آوردند و یا در مجامع دینی که به مناسبت‌هایی تشکیل می‌شد، ‏‎ ‎‏شرکت می‌کردند، رفتارشان طوری انسان را جلب می‌کرد که آدم می‌خواست ‎‏همیشه به ایشان نگاه کند. ایشان روحانیت خاصی داشتند و اگر کسی هم با ایشان ‎‏آشنا نبود، در همان برخوردهای اول، این روحانیت را احساس می‌کرد. ما که در‏‎ ‎‏درس ایشان شرکت می‌کردیم، می‌دانستیم که در لابه لای مطالبی که در درس فقه یا‏‎ ‎‏اصول می‌فرمایند، مطالبی را بیان می‌کنند که مقام معنوی ایشان را نشان می‌دهد.‏‎ ‎‏توحید و توکل عجیب و خاصی داشتند. امام گاهی در بحث‌ها به جنبه‌های معنوی ای که در آیات شریفۀ قرآن وجود دارد، اشاره می‌کردند و درباره جهاد با نفس که‏‎ ‎‏جهاداکبر است، کراراً صحبت می‌کردند.

شاید این نظر منحصر به من نباشد و‏‎ خیلی‌ها معتقد باشند که در قم استادی نبود که نصیحت کند و سخنان او در حد‏‎ ‎‏سخنان امام دلنشین باشد. با اینکه در قم شخصیت‌های بزرگی وجود داشت، از جمله‏‎ ‎‏آیات عظام بروجردی و حاج سیدمحمدتقی خوانساری و حاج سیدمحمد حجت‏‎ ‎‏ رضوان اللّه تعالی علیهم و بقیه شخصیت‌های بزرگ که همه از اخلاص و تقوا و‏‎ ‎‏خداشناسی خاصی برخوردار بودند و هستند و ما و همه طلبه‌ها برای همه عظمت‏‎ ‎‏قایل بودیم؛ ولی سخنان ایشان طوری دل را زیر و رو می‌کرد و مغزها را روشن‏‎ می‌کرد که من با هیچ حکیم و فیلسوف، فقیه و مجتهد، خطیب و واعظی برخورد‏‎ ‎‏نکردم که سخنانش این‌طور آدم را تربیت کند. لذا امام را به عنوان یک مربی حوزه و‏‎ ‎‏تربیت کننده و هادی برای فضلا و طلبه‌ها شناختیم و به ایشان معتقد بودیم.‏

‏‏ حضرت امام یک روز درباره استاد عرفانشان مرحوم آیت اللّه شاه آبادی‏‎ ‎‏ رضوان اللّه علیه فرمودند: «مرحوم آقای شاه آبادی لطیفه‌ای ربانی بود». امام‏‎ جنبه‌های عرفانی (یعنی مسائل معنوی و خداشناسی) را از این استاد فرا گرفتند.‏‎ ‎‏حدیث و دعایی که از اهل بیت علیهم السلام نقل می‌فرمودند، مطلبی بود که ما‏‎ ‎‏آن را خیلی دیده و خوانده بودیم، اما اینکه آن دعا با دل‌ها چه می‌کرد، حقیقتی‏‎ ‎‏یدرک ولایوصف است.‏

تعریف شهید مطهری از مقام علمی امام

‏‏آن وقت که ما در قم بودیم و هنوز توفیق تشرف به درس ایشان را پیدا نکرده‏‎ ‎‏بودیم، شهید بزرگوار آیت اللّه مطهری و آیت اللّه منتظری که خدمت ایشان می‌رفتند ‎‏و درس می‌خواندند، خیلی از دقت نظر امام می‌گفتند. وقتی خودمان در جلسۀ درس‏‎ ‎‏ایشان شرکت کردیم، دقت نظرشان را مشاهده کردیم.‏‏‏امام از نظر استعداد، نابغه بودند. ما در بحث‌های بسیار دقیق که ایشان مطالب‏‎ ‎‏را‏‏ ‏‏می شکافتند و در مورد آن بحث و اشکالات را حل می‌کردند، این را یافته‏‎ ‎‏بودیم.‏

اعلمیت امام بعد از آیت اللّه بروجردی

‏‏ما همان وقت‌ها معتقد شدیم که ایشان فقیه‌ترین اند. یعنی بعد از مرحوم آیت اللّه ‏ بروجردی، ایشان اعلمند. ما در درس‌های دیگر هم شرکت می‌کردیم ولی‏‎ ‎‏این خصوصیت را نداشتند. وقتی من در سال ۴۲ به نجف مشرف شدم، در درس‏‎ ‎‏آیات بزرگ نجف، مرحوم آیت اللّه حکیم، آیت اللّه خویی و مرحوم آیت اللّه ‏‎‎‏شاهرودی شرکت کردم و در مشهد درس مرحوم آیت اللّه میلانی را هم دیدم و با‏‎ ‎‏درس امام مقایسه کردم معتقد شدم که درس امام، پخته‌ترین است. لذا معتقد بودم‏‎ که بعد از مرحوم آیت اللّه بروجردی، ایشان اعلمند. حتی قبل از اینکه قیام‏‎ ‎‏و نهضت شروع شود.‏

رد سخنان بزرگان با احترام

‏‏حضرت امام در احترام نسبت به بزرگان، علما و فقها سعی بسیار داشتند و در تکریم‏‎ ‎‏و تعظیم آنان می‌کوشیدند و بزرگان را با عظمت یاد می‌کردند و این درس را به ما‏‎ ‎‏می دادند که به بزرگان باید احترام گذاشت. در اینجا خاطره‌ای را ذکر می‌کنم. یکی از‏‎ طلبه‌های قم نسبت به مرحوم آیت اللّه بروجردی ایرادهایی داشت. درس که تمام‏‎ ‎‏شد، وقتی که آمدیم پایین مسجد سلماسی، حضرت امام آن طلبه را به گوشه‌ای ‎‏بردند و با لحنی بسیار عمیق فرمودند: «شک نکنید درباره ایشان، راجع به اعلمیت‏‎ ‎‏و تقوای آقای بروجردی». امام خیلی جدی صحبت کردند که من آن وقت احساس‏‬ ‏کردم ایشان چقدر به آیت اللّه بروجردی احترام می‌گذارند. هنگام تدریس، وقتی که‏‎ حرف‌ها و سخنان شخصیت‌ها را نقل می‌کردند و می‌خواستند سخنان بزرگان فقه و‏‎ ‎‏اصول و فلسفه را رد کنند، با احترام رد می‌کردند. این‌طور نبود که مثلاً بگویند ایشان ‎‏نفهمیده یا توجه نکرده است. مثلاً با عباراتی از قبیل «این اعلم»، «این اعلام»،‏‎ ‎‏ «بعض اعلام» و «بعضی از اعاظم» از آنها یاد می‌کردند. مثلاً سخنان حاج شیخ‏‎ ‎‏عبدالکریم حائری را که می‌خواستند نقل کنند، می‌فرمودند: «بعضی از اعاظم». در‏‎ ‎‏مورد شخصیت‌های دیگر نیز چنین بود. یعنی حالت تخطئه نداشتند، بلکه حالت‏‎ ‎‏نقض و ابرام داشتند.‏

دو زانو در برابر افراد

‏‏ویژگی دیگر، ادب و تواضع ایشان بود. ما از آن هفت سال، آنچه به یاد داریم، این ‎‏است که در تمام درس، ایشان در برابر افراد، دو زانو می‌نشستند و ادب خاصی‏‎ ‎‏داشتند. در کوچه و خیابان که خدمت ایشان می‌رسیدیم و با ایشان برخورد‏‎ ‎‏می کردیم، می‌دیدیم که در عین اینکه وقار و متانت خاصی داشتند، متواضع هم‏‎ ‎‏جلوه می‌کردند. این خیلی مشکل است که آدم در عین حالی که وقار دارد، متواضع‏‎ ‎‏باشد.‏

بعد از درس، شاگردان سوال می‌کردند

‏‏امام از بحث خسته نمی‌شدند. درس که تمام می‌شد معمولاً بعد از درس‏‎ ‎‏می نشستند و شاگردها می‌رفتند از ایشان سوال می‌کردند. البته بعد از درس دیگر‏‎ ‎‏ایشان نه دو زانو بلکه چهار زانو می‌نشستند و عمامه شأن را روی زانو می‌گذاشتند و‏‎ ‎‏آن وقت تازه اول بحث بود. تا اشکال وجود داشت ایشان نشسته بودند.‏

‏‏امام حرف همه بزرگان را نقل و تقریر می‌کردند و یکایک را با دلایل متقن رد‏‎ ‎‏می کردند و قسمتی را که درست بود تکمیل می‌کردند. به طوری که شاگردانی که‏‎ ‎‏درس ایشان را خوب فرا می‌گرفتند، هرگاه در هرجا با هر شخصیت بزرگی روبه رو‏‎ ‎‏می شدند، آن شخصیت نمی‌توانست آنها را در بحث مغلوب کند. مواردی بود که‏‎ ‎‏من خودم با شخصیت‌های بزرگی که در حد مرجعیت تقلید بودند و چند نفر از آنها‏‎ ‎‏اکنون به رحمت خدا پیوسته اند برخورد کردم. آنها می‌پرسیدند: «کجا درس‏‎ ‎‏می خوانید»؟ می‌گفتیم: خدمت امام می‌خوانیم. می‌گفتند: «بحثی که اکنون‏‎ ‎‏می خوانید کدام است»؟ می‌گفتیم: فلان بحث است و وارد بحث می‌شدیم. با تمام‏‎ ‎‏تلاشی که آنها می‌کردند نمی‌توانستند در بحث بر ما غلبه کنند. با اینکه آن بزرگان در‏‎ ‎‏حد مرجعیت بودند و تسلط کامل داشتند، و ما هم نزد آنها شاگرد محسوب‏‎ ‎‏می شدیم اما نمی‌توانستند ما را در بحثی که امام به تمام ابعادش پرداخته بودند‏‎ ‎‏مغلوب کنند. من به یاد ندارم در جایی براساس مبانی درس ایشان با شخصیتهای‏‎ ‎‏بزرگوار بحث کرده باشم و آنها ما را مغلوب کرده باشند. این ویژگی خاص ایشان بود‏‎ که مطلب را خوب بررسی می‌کردند؛ تمام اشکالات درس را درنظر می‌گرفتند و‏‎ ‎‏همه را نقل کرده، رد می‌کردند و نظر خودشان را به کرسی می‌نشاندند. این ویژگی‏‎ ‎‏خیلی مهمی در حوزه و عالم تدریس و تعلیم است. ما همان وقت‌ها معتقد شدیم که‏‎ ‎‏ایشان فقیه‌ترین مراجع عصر هستند.‏

کد خبر 6108626

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha