به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «سفیانی و نشانههای ظهور» نوشته محمدامین فقیه با ترجمه سید شاهپور حسینی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر و راهی بازار نشر شده است.
بحث سفیانی یکی از مواردی است که بهعنوان نشانههای پیش از ظهور امام زمان (عج) به آنها اشاره میشود.
ناشر اثر در مقدمه کوتاهی که ابتدای اثر آمده، میگوید در شرایطی که میدان شبهه و بازار لافزنان مدعی گسترده است، ارائه و انتشار مجموعهای از منابع متکی به اسناد و مدارک و روایات ائمه دین را وظیفه خود دانسته و مجموعهای را منتشر کرده که کتابهای «ششماه پایانی»، «معرفت امام زمان (عج)» و «سفیانی» در قالب آن چاپ شدهاند.
مؤلف کتاب هم پیش از شروع متن، به ایننکته اشاره کرده که برخی از بهظاهر پژوهشگران، نشانههای درست و نادرست را با هم درآمیخته و به گمان خود برحقاند. در اینکتاب به ایناشخاص و مطالبی که با سندهای معتبر اثبات میشوند، اشاره میشود.
کتاب پیشرو ۵ فصل اصلی دارد که به اینترتیباند: «مباحث مقدماتی»، «جنگ جهانی»، «سپاهیان خراسان، اصهب و ابقع»، «سفیانی در قرقیسیا» و «نشانههای بزرگ ظهور».
نویسنده در اولینفصل کتاب، موضوعاتی مقدماتی را در ۳ بخش «بداء»، «روش بررسی اخبار» و «عمومیت داشتن خبر ثقه» را تشریح میکند و سپس در فصل دوم به ۵ موضوع «آثار جنگ جهانی»، «سپاه اهل مغرب»، «سپاهیان ترکها و رومیان»، «حوادث سرزمین شام» و «یمنی» میپردازد.
فصل سوم کتاب هم ۲ بخش دارد که عناوین مختلف آنها به اینترتیباند: خراسانی، بازگشت به رویدادهای سرزمین شام، اصهب و ابقع، صفات سفیانی، رنگها و نمادها، پرچم سفیانی. در چهارمینفصل کتاب هم مخاطب با ۲ بخش اصلی «آیات تفسیر یا تاویلشده به سفیانی» و «جنگ قرقیسیا» روبرو میشود.
۶ بخش از موضوعات کتاب هم در فصل پنجم آمده و از اینقرارند: «حتمی بودن ندا و صیحه»، «ندا»، «صیحه»، «خسوف و کسوف در زمان غیرطبیعی»، «فرو رفتن در سرزمین بیداء (خسف)» و «شهادت نفس زکیه».
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم؛
شخصیت شعیب بن صالح نیز مانند شخصیتهایی است که سیف بن عمر از خود ساخته است. شعیب بن صالح شخصیتی افسانهای است. دلیل ما بر اینسخن، آن است که ما دهها روایت ضعیف و نقلشده از مردم عامی را مییابیم که از او سخن میگویند و او را در کانون و مرکز صحنههای ظهور امام مهدی (عج) قرار میدهند؛ در حالیکه هیچ روایتی را با سند معتبر نمییابیم که در اینباره سخنی گفته باشد یا حتی اشارهای به او داشته باشد.
روایتهایی که در اینباب از شیعیان نقل کردم، همه ضعیفاند و راویهای آنها، یا از واقفیها هستند یا از راویان ضعیف و مورد اتهام یا از شیعههای افراطی و غالی. آنان کار و هدفی جز دروغپردازی و جعل روایت نداشتهاند.
به همین دلیل از پژوهشگران میخواهم حقیقتها را بررسی کنند و روایتها را مانند وحی منزل نداند. و از ایشان انتظار دارم به روایتهایی که به کشتار مردم و فتوای کافر بودن آنها فرمان میدهد، اعتماد نکنند؛ زیرا این کار جز خوی و عادت ستمگران و روش آنها (برای سلطه بر مردم) نیست. همچنین از کسانی که نیت و باطن و سیرتی پاک دارند، میخواهم به کسانی که این یاوهگوییها را ترویج و تبلیغ میکنند، توجه نکنند و موضعی روشن و شفاف در محکومکردن و اعلام باطل بودن آنها و به منظور روشنساختن حقیقتهای پوشیده در پیش گیرند؛ زیرا ایشان با اینکار به اسلام و عتر پاک پیامبر (ص) خدمت میکنند و ایشان را یاری میدهند.
و خلاصه اینکه دلیلهای اثبات پرچمهای خراسان نسبت به دلیلهای اثبات (یمنی) ضعیفتر و سستتر است. اینپرچمها هرچند واقعاً صحیح باشند (و در آینده وجود داشته باشند، براساس روایتهای صحیح) بر پرچم هدایت بودن دلالت نمیکنند و حتی اگر پرچم هدایت هم باشند، دلیلی بر اینکه آنپرچمها در حال حاضر وجود دارند، در دست نیست و در هیچ روایت معتبری نیامده که وجود پرچمهای سیاه حتمی است. علاوه بر آنکه نگارنده تاکنون هیچ روایتی را درباره پرچمهای سیاه نیافته که از امامانی پس از امام صادق (ع) نقل شده باشند.
اینکتاب با ۱۶۹ صفحه، شمارگان هزار نسخه و قیمت ۹۵ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما