خبرگزاری مهر، گروه مجله: «حمیده سروش» کارآفرین حوزه بازی و عروسک در یادداشتی برای «مجله مهر» نوشت:
وقتی میتوانستم صحبت کنم، گفتند: گوش کن.... وقتی میتوانستم بازی کنم، مرا کار کردن آموختند … وقتی کاری پیدا کردم، ازدواج کردم… وقتی ازدواج کردم، بچهها آمدند… وقتی آنها را درک کردم، مرا ترک کردند. وقتی یاد گرفتم چگونه زندگی کنم، زندگی تمام شد..!» ویلیام شکسپیر
به راستی در این تلاطم زندگی صنعتی قرن ۲۱ هیچ اندیشیدهایم تا چه اندازه قدر «زندگی» خود و فرزندانمان را دانستهایم و از این موهبت الهی لذت و در کسب مهارتهای مختلف برای زندگی بهره آموزشی بردهایم!؟ در غیاب نقش سازندهای که باید مدارس ما در ساختن و پرورش افکار و حال خوب کودکان ایران به عنوان آینده سازان جامعه نقش ایفا کنند، اما نکردهاند؛ سهم ما بزرگان در ارائه اسبابهای شادی آفرین و آگاهی بخشی به عزیزانمان چیست؟ تا چه اندازه در قبال اثرات اثبات شده مخرّب گوشیهای هوشمند در شخصیت و ضریب هوشی نسل کودک و نوجوان به تجهیز امنیت روانی خانواده با اسباب بازیهای سازنده قدرت خلاقیت که یکی از ریشهدارترین آنها عروسکها هستند مسلّح شدهایم!؟
از تمدنهای باستانی مصر، یونان و روم به عنوان اسباببازیهای خام و ابتدایی و همچنین هنری استادانه گرفته تا ساخت عروسک مدرن امروزی که از قرن ۱۵ در آلمان فراگیر شد و به سایر نقاط جهان پا گذاشتند و عروسکهای از جنس خاک رس، سنگ، چوب، آهن، چرم یا موم و حتی عروسکهای پارچهای رومی کشف شده با قدمت ۳۰۰ سال قبل از میلاد، همه و همه یک مأموریت مشترک داشتهاند و آن انتشار پیام «عشق» و «شادی» در سراسر جهان بوده است.
مأموریتی که مطالعات گسترده تجربی و حتی اخیراً دانشگاههای معتبری مانند محققان علوم اعصاب دانشگاه «کاردیف» بر اهمیت این اسباب بازی جادویی یا تأثیرات خیره کننده در کاهش مشکلات آلزایمر (تغییر از وضع بسیار عذاب آور به صرف بی قراری) صحّه گذاشتهاند تا ثابت شود تعیین روز جهانی عروسک چقدر دوراندیشانه و حائز اهمیت بوده است. روزی که به پیشنهاد «میلدرد سیلی» در یک نامه از ۱۴ ژوئن ۱۹۸۶ به این سو، دومین شنبه هر ماه ژوئن -که در سال ۲۰۲۴ مصادف شده با ۱۹ خرداد خورشیدی- جشن گرفته شده و کلکسیونرهای عروسک، سردبیران مجلات، خبرنامهها، صاحبان عروسک فروشیها و همه مادربزرگها، پدربزرگها، مادر، پدر، خالهها، عمهها، داییها و عموهای جهان کوشیدند با حمایت از این ایده و اهدای عروسک به کودکان (به ویژه آنها که عروسک ندارند)، «شادی» را در چهره معصوم کودکان بسازند و از آن انرژی متقابل دریافت کنند.
عروسکهایی که هنگام زلزله سهمگین و فاجعهآمیز ۷.۸ ریشتری مرکز و جنوب ترکیه در ۱۷ بهمن ۱۴۰۱ به دست دهها هزار هوادار باشگاه فوتبال «بشیکتاش» ترکیه در دقیقه ۰۴:۱۷ بازی با تیم «آنتالیااسپور» برای اهدا به کودکان مناطق زلزلهزده ترکیه به زمین مسابقه انداخته شدند تا در کنار انجام خدمات امدادرسانی، مرهمی هر چند مختصر بر زخم روح کودکان شوکه شده از این فاجعه مهیب گردند که ویدئوی آن نیز بسیار وایرال شد.
در واقع نامیدن دومین شنبه ماه ژوئن هر سال به نام «روز جهانی عروسک»، روزی است که ما را به یاد ساعات بیشماری میاندازد که در جمع شاد عروسکهایمان سپری کردیم تا خاطرات کودکی ساده خودمان را به یاد بیاوریم و چه لحظهای شیرینتر از کودکان و حتی بزرگسالان با احساسی که از هدیه گرفتن عروسک غافلگیر میشوند. امروز میتوانید یک عروسک به پرورشگاهی اهدا کنید تا تبدیل به اسباب بازی دوست داشتنی کودکان بدسرپرست یا بدون سرپرست شوند.
در روز جهانی عروسک حداقل میتوانید برای بازی با کودکان خود و شرکای بازی آنها که عروسکها هستند، کنارشان لحظات عاشقانه خلق کنید و روح عزیزتر از جانهای خود را جلا دهید. چه چیز بالاتر از ساختن زندگیهای سراسر عاشقانه و شاد برای همدیگر!؟ و چقدر زیبا خواهد بود که عروسک را منحصر به کودکی و در سنین خاص نکنیم، چرا که وقتی عروسکها در هر سن میتوانند در صورت نداشتن مقاومتهای به اشتباه تابو شده، به همه حال خوب بدهند، چرا از وجود آنها جان نگیریم؟ به ویژه اگر آن عروسکها جان داشته باشند و آن هم عروسکهایی هستند که با دست و حس عاشقانه هنرمندانی دوخته شده باشند که در فرایند دوختشان داستانی نهفته است…
نظر شما