خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه-سیده فاطمه سادات کیایی: اگر این سالها به لطف شبکههای مجازی و اینترنت به راحتی میتوان از برنامه هیئتهای سطح کشور باخبر شد و حتی به صورت مجازی در آنها شرکت کرد در روزگاری نه چندان دور هیئتها و مراسمهای مذهبی با آئینهای خاص و سبکهای مخصوص به خود شناسنامه هر شهر و دیاری محسوب میشدند، چیزی که امروز هم آثاری از آن را در آئینهای مذهبی هر گوشه از ایران میتوان دید.
اینگونه بود که هر شهر و حتی محلهای برنامه و رسوم مخصوص به خودش را داشت و همه افراد در برگزاری آن نقش و مسؤولیتی داشتند رفته رفته این رسم و رسوم گوشهای از فرهنگ منطقه را شکل میداد که آن را با نقاط دیگر متمایز میکرد. فرهنگ پدید آمده بخشی از آئینهای عزاداری را تشکیل میداد.
اهالی شهرری قدیم با مراسم مسلمیه سالهای سال است که آشنایی دارند و این مراسم به بخشی از هویت این منطقه تبدیل شده. هیئت دارهای قدیمی و اهل روضهایهای تهران هم اگر پای ثابت برنامه مسلمیه تهران نباشند اما حداقل یک بار در این مراسم شرکت کردهاند. آئینی که گفته میشود قدمتش به ۱۵۰ سال پیش بازمیگردد و بازاریهای تهران به یاد شهادت حضرت مسلم در حرم سید جلیل القدر که روایت است زیارتش به اندازه ثواب زیارت حضرت سیدالشهداست آن را بنا کردند. رونق مراسم مسلمیه تا آنجا بود که به علت تعداد زیاد عزاداران و کمی حسینیهها مردمشهرری خانههای خود را برای پذیرایی از عزاداران آماده میکردند. پیرغلامان خاطرات زیادی از مسلمیه قدیم و شور و حال آن در سه روز منتهی به شهادت حضرت مسلم (ع) دارند. شبهایی که هیئتها و حسینیههای قدیمی تهران در آستانه محرم خود را برای ورود به این ماه آماده میکردند. سه شب عزاداری مسلمیه شهرری از شب شهادت امام محمد باقر (ع) آغاز و تا شب شهادت حضرت مسلم ادامه داشت. هیئتهای بزرگ و کوچک شهرری در این شبها خود را به نگین شهرری، دامان سیدالکریم میرساندند و با نوحه خوانی و سینه زنی یاد اولین شهید قیام عاشورا را زنده نگه میداشتند.
میراث حاج مرزوق
حاج مرزوق، یکی از شیفتگان و دلسوختگان مکتب امام حسین (علیه السلام) بود؛ که تمامی عمر شریف خود را در راه ارادت به ساحت اباعبدالله و خاندان اهل بیت (علیهم السلام) سپری نموده بود. او که کیمیای حسینی را در وجود خود نهادینه کرده بود در این وادی به عنایت و کرامتی ازجانب خاندان اهل بیت (علیهم السلام) و خصوصاً حضرت امام حسین (علیه السلام) واصل شده بود. در سال (۱۲۷۰)، اصناف بازار تهران اقدام به دعوت از حاج مرزوق (که از طلاب اهل کربلا بود) نمودند تا به ایران بیاید؛ بعد از در خواستهای مکرر و اصرار آنها به ایران آمد که بعدها خود او میگوید: در خواب امام حسین (علیه السلام) را می بیند که به او میفرماید: هرجا که باشی با ما در ارتباط هستی اما ما یک سری شیعیانی در ایران داریم که بهتر است به آنجا بروی؛ در نتیجه حاج مرزوق به ایران عزیمت میکند.تأثیر نوحهها و مرثیهها و روضههای او در تهران و در میان مردم ارادتمند به سیدالشهداء (علیه السلام) به قدری بود که او را پدر نوحه خوانی معاصر مینامند؛ و بسیاری از آداب و سبکهای عزاداری و نوحه خوانی در هیئات تهران منسوب به ایشان میباشد. همچنین اوج اثر گذاری ایشان در برپایی و بنیان گذاری سنت؛ چهارپایه؛ در شبهای مسلمیه در حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی (علیه السلام) بوده است.
شهادت مظلومانه مسلم و بی وفایی کوفیان
وقتی ترفند تبلیغاتی و ترساندن کوفیان عبدالله بن زیاد اثر کرد، رفته رفته یاران مسلم از اطراف او پراکنده شدند، تا جایی که گفته میشود مسلم حتی خانهای برای اقامت شب را نداشت. شاید در آن لحظات سخت مسلم از نوشتن نامه به امام حسین و دعوت او به کوفه پشیمان شد. عهدشکنان کوفه خود، امام را دعوت کرده بودند تا علیه حکومت فاسد یزید قیام کنند و حال خود نیز پشت امام را قبل از رسیدن او به کوفه خالی کردند. حضرت مسلم در خانه زنی به نام طوعه پناه برد اما پسر او صبح زود خبر حضور مسلم را به عوامل حکومتی رساند.
در آن ساعات سخت حضرت مسلم بن عقیل صدای پای اسبان را شنید و دانست که به طلب او آمدهاند. سید بن طاووس نیز این روایت را این گونه نقل میکند:
مسلم در آن حال از حیات خود مأیوس شد و اشک از چشمان نازنینش جاری شد و فرمود: این اول مکر و غدر است که با من نمودید. محمد بن اشعث گفت: امیدوارم که باکی بر تو نباشد. مسلم فرمود: پس امان شما چه شد؟! پس آه حسرت از دل پر درد برکشید و سیلاب اشک از دیده بارید و گفت: «اِنّالله وَانّا اِلًیْهِ راجِعُونَ».
عبدالله بن عباس سلمی گفت: ای مسلم چرا گریه میکنی؟ آن مقصد بزرگی که تو در نظر داری این آزارها در تحصیل آن بسیار نیست. گفت: گریه من برای خود نیست بلکه گریهام برای آن سید مظلوم جناب امام حسین (ع) و اهل بیت او است که به فریت این منافقان غدار از یار و دیار خود جدا شدهاند و روی به این جانب آوردهاند. نمی دانم بر سر ایشان چه خواهد آمد.
آخر الامر بن زیاد علیه اللعنه ولدالزنا، ناسزا به او و حضرت امیرالمومنین (ع) و امام حسین (ع) و عقیل گفت، پس بکر بن حمران را طلبید و بن ملعون را مسلم ضربتی بر سرش زده بود پس او را امر کرد که مسلم را ببر به بام قصر و او را گردن بزن، پس بکر بن حمران لعنة الله علیه آن مظلوم را در موضعی از بام قصر که مشرف بر کفش گران بود برد و سر مبارکش را از تن جدا کرد و آن سر نازنین به زمین افتاد. پس بدن شریفش را به دنبال سر از بام به زیر افکند.
مسلمیهای که بوی اربعین سیدالشهدا را میدهد
از بعد نماز مغرب و عشا میدان شهرری مملو از جمعیت، منتظر حضور دستههای عزاداری میشوند تا آغازگر آخرین شب از مراسم مسلمیه باشند. موکبهای پذیرایی در سرتاسر میدان چشم را به یاد تصاویر آشنای اربعین میاندازد جایی که به لطف وجود مبارک حضرت عبدالعظیم (ع) شمهای از حرم عبدالله را دارد. رفته رفته دستههای عزاداری به میدان شهرری میرسند و به نوبت راه خود را به سمت حرم پی میگیرند. صدای نواهای آشنای فارسی و ترکی و عربی گوش را نوازش میدهد و دل را میبرد به هزاران کیلومتر آن طرفتر، به کربلای اباعبدالله (ع).
از دسته زنجانیهای مقیم تهران، تا دسته عربها و هیئتهای مناطق مختلف تهران در اینجا حضور دارند. آذریها دستههای گرد سینه زنی را با سبک و سیاق قدیم آذری زبانها به سمت حرم حرکت میدهند و کمی جلوتر از آنها دسته جنوبیها به سبک عزاداری جنوب ایران بر طبل و سنج میکوبند. در خیابان منتهی به بازار شهرری و حرم صدای هیئتها در عین درهم آمیختگی کاملاً قابل تشخیص و توجه است. به قول معروف در عین وحدت کثرت دارند و همین، صحنه زیبایی از پیوند فرهنگها را در آئینهای سنتی به نمایش میگذارد.
چهارپایه خوانی رسم دیرین مسلمیه
جمعیت نسبت به سالهای قبل بیشتر شده است. این هم از خوبی فضای مجازی و گسترش رسانههاست که دیگر اتفاقی در هیچ گوشه جهان مسکوت نمیماند. اکثریت اما مردم همین خانههای اطراف حرم و شهرری هستند که هر ساله شاهد این مراسم باشکوه در نزدیکی خود میشوند. جایی در بین مسیر صدای نوحه عربی مغازهای که در حال پخش دوغ بین عزاداران است هوش و حواس را از حرم عبدالعظیم میبرد به سمت مشایه اربعین، چقدر همه چیز اینجا شبیه اربعین است، انگار مسلمیه آغاز و اربعین پایان این راه است که نخ تسبیحش به نام حسین (ع) پیوند خورده. هر آنچه به او و خاندان کرمش متصل است زیباست حتی اگر یک نذری ساده مثل دوغ باشد.
در گذشته این سنت زیبای چهارپایه خوانی که در بازار تهران باب شده بود در مسلمیه هم اجرا میشد. مداحان و نوحه خوانان روی چهارپایه میایستادند و در حالی که مردم به دور آنها حلقه زده بودند ذکر مصیب میخواندند و با سینه زنی مداحان را همراهی میکردند. دو دمههای معروف چهارپایه خوانان بخشی از فرهنگ عزاداری تهرانیهاست که دو گروه آن را اجرا میکنند، گروه اول یک بیت و گروه دوم بیت دیگر را میخوانند. هنوز هم وقتی دستهها به زیر طاقها گنبدی بازار میرسند این صدای دودمههای قدیمی فضای بازار را پر میکند. کثرت جمعیت اما در سالهای اخیر باعث شده تا فناوریهای جدید به کمک مداحان بیایند و چهارپایهها جای خود را به سکوی بلند الکترونیکی بدهند که در گوشهای از خیابان برپا شده و مداحان هر هیئت در مسیر خود به سمت حرم روی آن اجرای مراسم میکنند.
دلهایی که حرم سیدالکریم را بخشی از کربلای سیدالشهدا (ع) میداند
حرم عبدالعظیم شلوغتر از همیشه مملو از جمعیتی است که برای احیای شب عرفه به این مکان مقدس آمدهاند. حرم زنانه و مردانه شده، بخش باغ طوطی زنها هستند و حیاط اصلی متعلق به مردهاست. هیئتهایی که از بازار آمدهاند دست آخر به صحن اصلی حرم میرسند، سلامی میدهد و مداح اصلی دسته پس از معرفی توسط مجری به پشت تریبون میرود و چند دقیقهای به اجرای برنامه میپردازد. هیئت امام رضای منطقه ۱۵ اجرای برنامهاش را با شعر معروف «ای صفای قلب زارم هر چه دارم از تو دارم» به پایان میرساند و هیئت مسلم شهرری نوحه مظلومیت اباعبدالله و تنهایی مسلم را میخواند. آذریهایی که ارادتشان به حضرت عباس زبانزد خاص و عام است اشعاری از یار با وفای اباعبدالله میخوانند و هر هیئت به فراخور نام و هویتش گوشهای از برنامه مسلمیه را دست میگیرد. در کنار این حضور پیرغلامان هم دیدنی است که در کنار تریبون مداح حضور دارند تا فراموش نشود به همت آنان بود که رسوم زیبای عزاداری مسلمیه سینه به سینه به دست نسل امروز رسیده.
دقایقی به انتهای برنامه و ساعت یک نیمه شب نمانده که کم کم بساط مسلمیه امسال هم جمع میشود. آنهایی که دل به عشق اهل بیت بستهاند اما مسلمیه و عاشورا، اربعین و عرفه، تاریخهایی که نشانی از مظلومیت این خاندان دارند فرقی ندارد. دل که خانه محبت آنان باشد هر روز و هر شب به سوی دیار یار پرواز میکند و مملو از عشقی میشود که بی منت او را بر سر سفره خود نشانده است.
نظر شما