خبرگزاری مهر -گروه هنر-علیرضا سعیدی؛ کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطب یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حسابشده پیش روی مخاطبان قرار میگیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی پس از آغاز و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
«خاطره بازی تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است که بهصورت هفتگی میتوانید در گروه هنر خبرگزاری مهر آن را دنبال کنید.
در صد و بیست و پنجمین شماره از این روایت رسانهای به سراغ موسیقی فیلم سینمایی «طهران تهران» با آهنگسازی کارن همایون فر و خوانندگی رضا یزدانی رفتیم که در زمان اکران این فیلم سینمایی توانست نظرهای زیادی را به سمت خود جلب کند و تبدیل به یکی از ماندگارترین و معروف ترین ملودیهای مرتبط با موسیقی تیتراژهایی شود که رضا یزدانی بارها و بارها آن را در کنسرتهای خود اجرا و حتی بسیاری از سازندگان سریالها و تیزرهای مختلف بی مجوز و با مجوز از آن برای آثار خود استفاده کردند. شرایطی که حتی برای برخی از این محصولات از جمله سریال «معراجی ها» هم دردسرساز شد اما هرچه بود از جمله آثاری بود که توانست تبدیل به یکی معتبرترینها و ماندگارترین موسیقی تیتراژهای سینمای ایران شود.
«طهران تهران» نام یک فیلم ۲ اپیزودی محصول سال ۱۳۸۸ سینمای ایران است که اپیزود نخست آن به نام «طهران؛ روزهای آشنایی» به کارگردانی مرحوم داریوش مهرجویی و اپیزود دوم آن به نام «تهران؛ سیم آخر» به کارگردانی مهدی کرم پور پیش روی مخاطبان قرار گرفت. مسیری که قرار بود اپیزود سوم آن نیز به کارگردانی سیف الله داد تولید شود که متأسفانه پیش از ساخت دار فانی را وداع گفت.
داستان «طهران؛ روزهای آشنایی» به عنوان اپیزود اول این فیلم سینمایی که مرحوم داریوش مهرجویی آن را کارگردانی کرد، روایت گر خاطره بازی با فضای طهران قدیم با بازی پانته آ بهرام، قربان نجفی، مهتاج نجومی، غلامرضا نیکخواه، کتایون امیرابراهیمی، فریده سپاه منصور، نیکی نصیریان و مهدی طالب زاده است.
اپیزود دوم این فیلم سینمایی هم با نام «تهران؛ سیم آخر» به کارگردانی مهدی کرم پور داستان زندگی یک خواننده است که سعی دارد کنسرت بگذارد اما درست چند ساعت مانده به اجرا مجوز کنسرت او و گروهش لغو میشود. در این اپیزود که پیوند دهنده محور ۲ داستان فیلم «طهران تهران» با موسیقی تیتراژ رضا یزدانی است، رعنا آزادی ور، طناز طباطبایی و برزو ارجمند به عنوان بازیگر حضور دارند.
اما همان گونه که اشاره شد، موسیقی تیتراژ پایانی این فیلم سینمایی که در گیشه هم کم و بیش مخاطبان خوبی داشت، یکی از نکات برجسته ای بود که در زمانی حتی از خود اثر هم پیشی گرفت و توانست به عنوان یکی از آهنگهای پرطرفدار و به اصطلاح «هیت» رضا یزدانی تبدیل شود. فضایی که براساس حال و هوای دیگر آثار رضا یزدانی که همواره با لحن و موسیقی متفاوتی تولید میشود، دربرگیرنده یک ترانه اجتماعی بود که میتوانست حتی خارج از جریان اصلی داستان اپیزود مربوط به مهدی کرم پور نیز در گوش شنیداری مخاطب جای بگیرد.
مسیری که کارن همایون فر به عنوان یک آهنگساز ممتاز در سینمای ایران به خوبی از عهده ساخت ملودی آن بر آمد و فضایی را فراهم کرد تا ترانه اندیشه فولادوند و لحن منحصر به فرد رضا یزدانی که اتفاقاً موافق و مخالفانی هم دارد، تولید کننده قطعهای باشد که همچنان میتوان از آن به عنوان ماندگارترین موسیقی تیتراژهای سینما در دهه هشتاد یاد کرد.
البته که «تهران» یکی از موضوعات و مؤلفههای مهم آهنگهای رضا یزدانی است که او، هم در آثار مستقل خود و هم در آثار سینمایی که با مسعود کیمیایی، فریدون جیرانی و دیگر کارگردانان نام آور سینما و تلویزیون تجربه کرده، روی آن تمرکز زیادی دارد و موجب شکل گیری جریانی از کارهای او شده که میتوان به عنوان مؤلفه یا شناسنامه آثارش یاد کرد. مسیری که آثاری چون «لاله زار»، «کوچه ملی»، «کافه نادری»، «برج میلاد»، «جردن»، «بگو طهران»، «تهران گردی» از جمله آنهاست و دربرگیرنده نشانههایی از تهران است که رضا یزدانی به دلیل علاقه اش روی آنها متمرکز شده است.
کارن همایون فردر فروردین ماه سال ۱۳۹۲ بود که طی گفت و گوی رسانهای که همراه با رضا یزدانی و اندیشه فولادوند به بهانه انتشار آلبوم «خاطرات مبهم» با خبرگزاری مهر انجام داده بود، درباره شکل گیری همکاری اش با رضا یزدانی و اندیشه فولادوند توضیح داد: ارتباط و آشنایی من با رضا یزدانی به مجموعه تلویزیونی «مرگ تدریجی یک رؤیا» ساخته فریدون جیرانی برمیگردد. درباره موسیقی تیتراژ آن سریال که برای خیلیها پر از خاطره شد باید بگویم که برای ما با دشواری زیادی همراه بود تا بالاخره موافقت شد که روی آنتن تلویزیون برود. بعداً مدتی هم در محاق قرار گرفت اما به اصرار من و جیرانی به دلیل استقبال زیاد مخاطبان، دوباره پخش شد. ارتباط من و یزدانی پس از موفقیت «مرگ تدریجی یک رؤیا» ادامه پیدا کرد تا «طهران، تهران» و اپیزود «سیم آخر». سر همین فیلم ضلع دیگر یعنی اندیشه فولادوند به ما پیوست. اگر شما این گروه را به مثلث و یا مربع تشبیه میکنید اشکالی ندارد اما از نظر من یک ذوزنقه است که یک ضلع آن خیلی بزرگتر است و همان ضلع اندیشه فولادوند است.
وی افزود: وقتی اندیشه فولادوند به ما اضافه شد، اولین تجربه سینمایی خودمان را در «طهران، تهران؛ سیم آخر» مهدی کرمپور داشتیم. رضا یزدانی در این فیلم به عنوان بازیگر حضور داشت. به همین دلیل در امواج فیلم غرق شده بود و توانست به بهترین شکل این ترانه را اجرا کند. قبل از آن البته من و فولادوند درباره نسلی که قرار است فیلم به آنها بپردازد، صحبت کردیم و با کرمپور نیز این موضوع را در میان گذاشتیم. در اصل از همان ابتدا، فیلم درباره گروهی بود که قرار بود در انتها روی یک تپه موسیقی اجرا کنند. به نوعی میتوان گفت تمام انباشتگی آن سالها در آن ترانه به لطف اندیشه فولادوند جاری شد. رضا یزدانی نیز به شکل جادویی آن کار را اجرا کرد. در حال حاضر همین قطعه در آلبوم «خاطرات مبهم» نیز وجود دارد که البته تغییراتی در تنظیم آن ایجاد کردیم. باز هم این قطعه با وجود اینکه چند سال از آن میگذرد با استقبال روبهرو شده است و مخاطبان خاص خود را دارد. البته بعد از آن فیلم که محصول سال ۱۳۸۸ بود ارتباط سینمایی من و رضا یزدانی همینطور ادامه پیدا کرد. گروه ما وضعیتش اینگونه است؛ یزدانی عاشق سینما، من بچه سینما و فولادوند هم بازیگر سینما است.
رضا یزدانی هم در این گفتوگو عنوان کرد: دقیقاً همین چیزهایی که کارن همایونفر گفت، درست است. خیلی نمیتوانم به صحبتهای او چیزی اضافه کنم. فقط باید بگویم کارهای من در «طهران، تهران»، «مرگ تدریجی یک رؤیا»، تیتراژ سریال «قلب یخی» و یا کارهایی که با همایونفر کردم توسط مخاطبان عام و خاص مورد استقبال قرار گرفت. من بر این باورم این آثار سینمایی و تلویزیونی تا اندازه قابل توجهی وامدار موسیقیشان هستند و موسیقی ارتباط مخاطب با اثر را تسهیل و تقویت کرده است. این موضوع باعث میشود که ما انگیزه بیشتری برای کار با یکدیگر داشته باشیم. البته من آلبومهای دیگری هم منتشر کردم که به طور نمونه از بین آنها قطعه «کوچه ملی» و یا «پیکان» بسیار شهرت پیدا کرده و خیلی خوب بودند. منتها کارهایی که من با همایونفر کردم، جنس دیگری داشتند و برای من و حتی بین مردم جایگاه دیگری ایجاد کردهاند. این خیلی خوب است. البته بعد از اینکه اندیشه فولادوند در فیلم «طهران، تهران» به جمع ما اضافه شد اتفاقهای بهتری هم از لحاظ کاری برایمان افتاد. من فکر میکنم در آن فیلم بین چهار المان ترانه، ملودی، تنظیم و خواننده، کار اندیشه فولادوند که ترانهسرا بود یک سر و گردن از بقیه بالاتر است. من این حرف را بارها زدهام. موسیقی فیلم «طهران، تهران» به شدت بر پایه ترانه استوار است. این ترانه به عقیده من بینظیر است و بعد از آن کارن همایونفر با ملودی و تنظیم خوب درخشیده و بعد از آن خواننده مورد توجه قرار گرفته است.
یزدانی در یکی دیگر از گفتوگوهای رسانهای اش بود که درباره انگیزههای حضورش برای خواندن این ترانهها با موضوع تهران توضیح داد: البته من ترانه شمال را داشته ام ولی مثل سپانلو که شاعر تهران است، من هم خواننده تهران هستم چون در درجه اول شهر من است و چهل سال از عمرم را اینجا گذرانده ام. از طرفی سینمایی را دوست دارم که مسعود کیمیایی میسازد و در رابطه با فضای جنوب این شهر است. مجموع این عوامل باعث شد که برای تهران بخوانم.
وی که در این فیلم به عنوان بازیگر هم حضور داشته، ادامه داد: ما برای کنسرتهایمان در اریکه ایرانیان تمرین میکردیم که یک روز آقای همایونفر گفتند که مهدی کرم پور میخواهند بیایند سر تمرین. آقای کرم پور هم قبلاً آهنگهای من را شنیده بود و فقط میخواست اکت من را ببیند. من پنج ترک را با اکت خودم اجرا کردم و ایشان از اجراها خوشش آمد و گفت بیا در فیلم بازی کن. گفتم من تا حالا سر هر کار سینمایی فقط خواننده بوده ام و دیالوگ گفتن برایم خیلی سخت است. آقای کرم پور هم گفتند کاراکتر یک خواننده است، خودت را بازی میکنی و چندتا دیالوگ هم میگویی. گفتم تا آنجایی که امکانش هست دیالوگها را کم کنید. بعد رفتیم سر فیلمبرداری و من دیالوگها را حفظ نمیشدم. خیلی وقتها از خودم میگفتم و به من اعتراض میکردند بابا همانی که نوشتیم را بگو، میگفتم خب این هم منظورش همان است دیگر.
این خواننده در بخش دیگری از این گفتوگو بود که به خاطرهای از اجرای قطعه «طهران تهران» اشاره کرد و گفت: موقعی که برای ضبط این ترانه وارد استودیو شدم و این ترانه را میخواندم هم خودم گریه میکردم هم بقیه کسانی که آنجا بودند. حتی روزهای بعد وقتی سر لوکیشن پخش کردند هر کس شنید گریه کرد. الان هم سر کنسرتها تنها آهنگی است که نمیتوانم جلوی خودم را بگیرم و گریه میکنم. الان پنج سال است که بلااستثنا در کنسرتها این آهنگ را میخوانم و عین پنج سال را در تمام اجراها گریه کرده ام؛ مخصوصاً اجراهای جنوب. مثلاً در اهواز بغل رود کارون، آنجایی که میرسد به یاد کارون شب دجله اصلاً نتوانستم ترانه را آنجا تمام کنم.
اندیشه فولادوند هم درباره تولد ترانه «طهران تهران» بیان کرد: اگر اشتباه نکنم سال ۸۷ بود. یک فیلمی قرار بود بسازند به نام «طهران تهران» به کارگردانی آقای مهرجویی، آقای داد و آقای کرم پور. از من دعوت شد که برای اپیزود سوم این اثر ترانه بنویسم. آقای کارن همایونفر آهنگساز اثر بود و قرار بود رضا یزدانی هم نقش خواننده را بازی کند و ترانه را هم بخواند. من همیشه برای سرودن ترانه مکث میکنم ولی بعد که گفتند راجع به تهران است، هیچ مکثی نکردم چون عاشق تهران هستم و اینجا قلب من است. گفتم هر چه میخواهم بنویسم؟ گفتند هر چه میخواهد دل تنگت بگو. من یه پژو قرمز داشتم که اسمش «سهراب» بود! یکی دو روز با این «سهراب» در خیابان ولیعصر (عج) بالا و پایین رفتم و در کل شهر تهران گشتم و ترانه را در همان ماشین و پشت فرمان گفتم. بعد هم رضا یزدانی به زیبایی ترانه را خواند و این اثر متولد شد. البته فکر میکردم جوان ترها و دانشجوها با این ترانه ارتباط برقرار کنند ولی اصلاً فکر نمیکردم که این اثر این میزان از اقبال را داشته باشد.
یکی دیگر از حواشی جالب توجه این قطعه هم مربوط به ماجرای استفاده از موسیقی فیلم «طهران تهران» در سریال «معراجی ها» بود؛ مسیری که دستاندرکاران فیلم «طهران تهران» برای استفاده از آهنگ فیلمشان به تهیهکننده «معراجیها» اجازه ندادهاند، اما از این موسیقی در «معراجیها» استفاده شد و بر همین اساس تهیهکننده، آهنگساز و ترانهسرای «طهران تهران» به این حرکت اعتراض کردهاند.
کارن همایونفر آهنگساز فیلم در این زمینه عنوان کرد: باعث تأسف است که با وجود اجازه ندادن به استفاده از آهنگ این فیلم برای سریال «معراجیها» شاهد پخش آن از تلویزیون بودیم. وقتی تدوینگر این کار با من تماس گرفت و پرسید که آیا میتوانیم ترانه شما را برای «معراجیها» استفاده کنیم؟ من پاسخ دادم «خیر، ابداً و اصلا» و اکنون برایم جای تعجب است که این اتفاق در شرایطی میافتد که برای استفاده از این آهنگ با من تماس گرفته شد و وقتی من بهعنوان خالق اثر اجازه ندادم، اما یک روز بعد این آهنگ در آن سریال پخش شد و نمیدانم این کار مصداق چه چیزی است.
به هر حال قطعه «طهران تهران» از جمله آثار ماندگار و موفق موسیقی تیتراژهای سینمایی است که در اواخر دهه هشتاد توانست حضور مؤثری در گوش شنیداری مخاطبانی داشته باشد که دوست داشتند و دارند تا صداهای متفاوتی را در آثار سینمایی و تلویزیونی بشنوند.
نظر شما