به گزارش خبرگزاری مهر، بیستمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلمتئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران، چهارشنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۳، به نمایش فیلم تئاتر «طلبکارها» به نویسندگی اگوست استریندبرگ و ترجمه عباس نعلبندیان و کارگردانی فرامرز صدیقی اختصاص داشت. پس از نمایش این فیلم تئاتر، نشست نقد و بررسی آن با حضور عباس غفاری (میزبان) و مجید کیانیان (منتقد تئاتر) برگزار شد.
نمایش «طلبکارها» محصول ۱۳۵۶ تلویزیون ملی ایران کاری از اداره تئاتر وزارت فرهنگ و هنر است که در آن فرزانه تاییدی، منوچهر فرید و فرامرز صدیقی به ایفای نقش پرداختند.
عباس غفاری در این نشست گفت: ما عباس نعلبندیان را بیشتر به عنوان نمایشنامهنویس میشناسیم. در واقع نمایشنامه «طلبکارها» جز معدود آثاری است که عباس نعلبندیان آن را ترجمه کرده است. به هر حال آقای نعلبندیان جز شخصیتهای مهمی است که در اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ اتفاقات ویژهای را در نمایشنامهنویسی ما ایجاد کرده است.
وی افزود: فرامرز صدیقی پیش از انقلاب نیز کمتر کارگردانی کرده و بیشتر به عنوان بازیگر به فعالیت پرداخته است. بعد از انقلاب نیز وی را بیشتر به عنوان بازیگر سینما میشناسیم. وی در فیلمهای مسعود کیمیایی خوش میدرخشد اما از اواخر دهه ۷۰ دیگر خبری از او نیست. زیرا تصمیم میگیرد تا به گوشهای برود و پنهان شود و از محیط هنری دور باشد. البته چند سال پیش عکسی از او منتشر شد که متوجه شدیم در منطقه نارمک در حال گذراندن زندگی است. وی بعد از انقلاب هیچ نمایشی را کارگردانی نکرد. تنها یک فیلم را کارگردانی و بیشتر به عنوان بازیگر به فعالیت پرداخت.
مجید کیانیان در این نشست گفت: این اثر جز معدود آثاری است که میتوان آن را بر مبنای مثلثی سه وجهی در نظر گرفت و تحلیل کرد. فرامرز صدیقی، عباس نعلبندیان و استریندبرگ پایههای این مثلث را تشکیل میدهند. استریندبرگ این متن را در سال ۱۸۸۹ نوشته است. یعنی زمانی که شوپنهاور و نیچه، ایدئالیسم هگلی را کنفیکون کردهاند و ما با جهانی روبهرو هستیم که میگوید عقلی وجود ندارد. قصد داشتم عنوان بحثم را هبوط انسان عقلگرا مدرن بگذارم؛ زیرا در این نمایش شاهد چنین اتفاقی هستیم.
وی با بیان اینکه باید بدانیم با چه جهانی در اثر مواجهیم و چرا نعلبندیان به سراغ ترجمه این متن رفته است، عنوان کرد: ضعف این نمایش در کارگردانی آن بوده که توسط یک بازیگر انجام شده است. کار به متن وفادار است اما فکر میکنم کار اگر پیش میرود، به کارگردانی آن مربوط نیست. قدرت متن و بازیگری چون منوچهر فرید و (یک سطح پایینتر) فرزانه تاییدی است که کار را پیش برده است. اما کارگردانی تلویزیونی کار که توسط مسعود فروتن انجام شده، بینظیر است.
این منتقد تئاتر با تاکید بر اینکه کارگردان اثر نتوانسته هم قد نمایشنامه جلو بیاید، ادامه داد: بعد از چند بار دیدن کار حس کردم انگار متن کارگردانی را پیش برده است. در واقع اگر فضایی در این اثر ساخته شده، به واسطه قلم نویسنده، مترجم، بازیها و کارگردانی تلویزیونی آن است. فکر میکنم خیلی خوب میشد، اگر صدیقی تاملی بیشتر در کارگردانی این متن انجام میداد.
کیانیان در ادامه صحبتهایش گفت: نعلبندیان عادتی دارد؛ وی متنهایش را کارگردانی شده مینویسد اما انگار از این ویژگی نیز در کارگردانی کار استفاده نشده است. شاید تجربه سینمایی صدیقی سبب شده تا به این صورت به این نمایش نگاه کند. در این اثر دیالوگها به برهنهترین شکل ممکن ادا میشود؛ به نوعی انگار کارگردان کاری روی متن انجام نداده است.
نظر شما