به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «گلوله های داغ» نوشته رضا کشمیری به تازگی توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ دوم رسیده است. اینکتاب دربرگیرنده خردهروایتهایی از پیادهروی سفر اربعین است.
نویسنده اینکتاب میگوید اگر به سفر کربلا در اربعین حسینی رفته باشید، قطعاً میدانید اینسفر نه تنها سفری جسمی بلکه یک تحول روحی و معنوی برای انسان است. پای پیاده رفتن تا حرم یار حال و هوایی ناگفتنی دارد و دیدن شور و شوق زوار و اوج همدلی ای که در این ایام در جریان است حال و هوایی فرای این دنیای مادی به انسان میدهد.
کشمیری در «گلولههای داغ» تلاش کرده مخاطب را با دریافتهای معنوی از این سفر همراه کند تا هم شوق رفتن را به نرفتهها ببخشد و هم شیرینی خاطرات را برای آنها که به این سفر رفته اند زنده کند. این کتاب روایتی است از طلبهای که با خواهرزاده ناتوان ذهنیاش همسفر راه کربلا میشود. شخصیت منحصر به فردی که در طول سفر ماجراهایی طنزآمیزی را خلق میکند.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
بعضی مواقع واقعاً دست خودش نبود و کارهای عجیبی میکرد. بعد از آن جریان قلقلک زیر بغل زن مردم در مشهد خیلی به او هشدار داده بودم که حواسش باشد. اما یک بار دیگر موقع نماز در حال سجده دستش را جلو برده بود و کف پای نفر جلوی را قلقلک داده بود. کاش فقط قلقلک میداد، آنچنان میخاراند که پوست را زخم میکرد.
نوبت او شده بود هر چه منتظر ماندم حرکتی نکرد. لبخند بر صورتش ماسیده بود، سر به زیر انداخته و کاری نمیکرد. گمان کردم ناراحت شده، با حرکات صورت دلیلش را پرسیدم سرش را بالا آورد و با اقتدار و هیبت چشم در چشمان من دوخت و گفت: «لا، لا لعب.»
نمیخواست بازی کند. گفتم: «بازی کن، لعب زین، خوش!»
گفت: «من روی دست شما ضربه نمیزنم!»
گفتم: «بازی است اشکال ندارد من روی دست شما زدم حالا نوبت شماست اگر میتوانی بزن!»
لبخندش دیگر تمام شده بود با حالت جدی گفت: «انت زائر، زائرالحسین علیه السلام.»
نظر شما