به گزارش خبرنگار مهر، حجتالاسلام سیدرسول موسوی صبح پنجشنبه در میزگرد علمی «پیامبر اعظم (ص)، سرآغاز تمدن اسلامی» با سه موضوع «قلمرو حکمرانی نبوی در قرآن کریم»، «پیامبر اسلام (ص) از نگاه مستشرقان» و «پیامبر اسلام (ص)، مروج عقلانیت» در سخنانی با موضوع «قلمرو حکمرانی نبوی در قرآن کریم» اظهار کرد: دلیل اینکه من بحث «قلمرو حکمرانی نبوی در قرآن کریم» را انتخاب کردم، رویکردی است که در دهههای اخیر نسبت به مباحث حکمرانی در جامعه اسلامی ایران در سایه بیانات مقام معظم رهبری ایجاد شده است.
مراحل تمدن نوین اسلامی
وی افزود: رهبری در بیانیه و سخنرانی ها بر بحث حیات طیبه اسلامی و چگونگی اجرای این حیات و چشمانداز آن تأکید داشتند. ایشان برای دستیابی به تمدن نوین اسلامی مراحلی را مطرح میکنند که از انقلاب اسلامی آغاز میشود و به نظام اسلامی، دولت اسلامی، جامعه اسلامی و تمدن اسلامی میرسد که همه اینها دارای قید «اسلامی» هستند.
عضو هیأت علمی گروه آموزشی علوم و قرآن و حدیث مؤسسه علامه مجلسی (ره) ادامه داد: آنچه از کاربرد واژه دولت اسلامی در فرمایشات مقام معظم رهبری استفاده میشود، این است که یکی از مؤلفههای اساسی دولت اسلامی، مردمسالاری دینی است. در این مرحله، مردم انتخاب میکنند و تصمیم میگیرند. به عبارتی سرنوشت اداره کشور از سوی منتخبان خود در سایه هدایت الهی تحقق مییابد.
انواع حکمرانی
وی با اشاره به اینکه رهبری تأکید دارند که مردمسالاری دینی و نقش حقیقی مردم در دولت اسلامی یک بحث قرآنی است، بیان کرد: کلیدواژه عنوان موضوع من «حکمرانی» است که دو نوع نگاه به آن وجود دارد؛ سنتی و نوین. آنچه از سخنان رهبری استفاده میشود، نگاه نوین به حکمرانی است. در نگاه سنتی، حکمرانی را معادل با حکومت کردن و در نظر گرفتن سازوکارهایی برای حکومت بر مردم در نظر گرفتهاند، اما در نگاه نوین طی چهار دهه اخیر سازمان جهانی و نهادهای مردمی معنایی به واژه حکمرانی ایجاد کردند که مقارن با نگاه اول یا گذار از آن به شمار میرود.
حجت الاسلام و المسلمین موسوی اظهار داشت: در نگاه نوین، اصل حکومت کردن و ایجاد سازوکار آن به مردم واگذار میشود و مسئولین در قبال مردم پاسخگو هستند. این رویکرد، پیوند میان مردم و دولتمردان را ایجاد میکند و به یک جامعه مدنی منتهی میشود. به بیانی دیگر در معنای نخست، قدرت در حکومت و در معنای دوم، قدرت در نهادهای مردمی متمرکز است.
رهیافت رهبری به حکمرانی نوین
وی با بیان اینکه اصل ایده حکمرانی متأثر از غرب و تفکرات لیبرالیستی است، گفت: نسبت به سخنان رهبری مبنی بر اینکه در سازوکار حکومت، مردم نقش اساسی دارند و دولتمردان پاسخگو هستند، شبههای وارد نیست، اما نگاه لیبرالیستی آسیبهایی دارد.
این استاد حوزه و دانشگاه اولین آسیب تفکر لبیرالیستی را داشتن بُعد اومانیستی و تسری نقش مردم به تمام ابعاد اداره مملکت دانست و افزود: این نگاه به گونهای است که نقش خداوند و پیامبران (ص) حذف میشود، بنابراین رهبری مرتب کلمه «دینی» و «اسلامی» را به کار میگیرند. همان طور که حکمرانی به معنای دوم تمایزی را با حکمرانی نوع اول دارد، فرمایش رهبری هم تمایزی را در حکمرانی اسلامی با سایر حکمرانیها ایجاد میکند. این رهیافت، مورد توجه بسیاری از جمله دانشگاهیها، جامعهشناسها و… قرار گرفته است.
وی با بیان اینکه سه نگاه دینی باید به مسئله حکمرانی نوین وجود داشته باشد، گفت: نخست، نگاه فلسفی است. باید به مبانی فلسفه این نوع حکمرانی تمرکز کرد. دیگری نگاه قرآنی و بررسی ریشه قرآنی این مبحث است و آخرین مورد اینکه میتوان به آن یک نگاه فقهی داشت.
عناصر قرآنی اقامه دین
حجت الاسلام و المسلمین موسوی در رابطه با اصل حکمرانی و اینکه حکمت و فلسفه حکمرانی در قرآن، همان اقامه دین خداست، اظهار کرد: آیات متعددی در مورد اقامه دین خدا وجود دارد. چهار عنصر اساسی در رابطه با دین در قرآن وجود دارد؛ خدا، پیامبر (ص)، علما و مردم و برای هر کدام یک حوزه تعریف شده است. حتی برای خدا که مالکیت مطلق دارد در قرآن آمده است: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَیٰ لَکُمُ الدِّینَ» یا «إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ».
وی توضیح داد: دین یک معنای خاص دارد و آن اسلام است و یک معنای عام دارد که نسبت به همه ادوار بشری و تاریخ انبیاست. اگر حیات طیبه اسلامی بخواهد در قالب تمدن نوین اسلامی پیاده شود، باید دین خدا در همه ابعاد زندگی فردی، اجتماعی و تاریخ انسان تحقق یابد.
عضو هیأت علمی گروه آموزشی علوم و قرآن و حدیث مؤسسه علامه مجلسی (ره) تصریح کرد: نسبت به قلمرو پیامبر (ص) در قرآن میخوانیم: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَی وَ دِینِ الْحَقِّ». واژه «قلمرو»، ولایت نبوی را محدود نمیکند. رسالتی که خدا برای خود تعریف کرده از رسالتی که برای پیامبر (ص) مطرح میکند، متمایز است. در مورد رسالت علما هم در قرآن آمده است: «لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ». در بحث حکمرانی در واقع یک بحث، پایداری حکمرانی است و راهش این است که علمای هر زمان در دین تفقه داشته باشند و نیازهای جامعه را تبیین کنند.
وی گفت: چهارمین عنصر، مردم هستند. بحث قرآنی مربوط به مردم، راجع به اقامه دین است. یعنی سازوکارهای دینسازی جامعه که در آیاتی نظیر: «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ… أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ…» به آن اشاره شده است.
رویکردهای مستشرقان نسبت به پیامبر (ص)
در ادامه این جلسه مهدی حبیباللهی، مدیر گروه آموزشی زبان های خارجی مؤسسه علامه مجلسی (ره) وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان طی سخنانی با موضوع «پیامبر اسلام (ص) از نگاه مستشرقان» اظهار داشت: خاورشناسان در چند دهه اخیر به صورت جدی وارد مطالعات اسلامی شدند و مراکز متعددی تأسیس کردند. لازم است ما اینها را رصد کنیم و بدانیم که در موضوعات مورد بحث ما چه نظرات دیگری وجود دارد و اگر شبههای مطرح میشود آن را از منبع اصلی دریافت کنیم و پاسخ دهیم.
وی افزود: پیامبر (ص) به واسطه اینکه شخصیت اصلی اسلام است از همان نخست، مورد نظر خاورشناسان، مستشرقان و مسیحیان بودند. برخی از پژوهشها راجع به ایشان مثبت بوده است و در آنها به جریانسازی پیامبر (ص)، نقش تمدنساز اسلام و حرکت عظیم پیامبر (ص) توجه شده است. برای بحث خاورشناسی تقسیمبندی گوناگونی شده که یکی از آنها «تقسیمبندی تاریخی» است.
دوره اول
مدیر گروه آموزشی زبان های خارجی مؤسسه علامه مجلسی (ره) ادامه داد: دوره اول، قرن هفت تا ۱٠ را شامل میشود. از ویژگیهای این دوره میتوان به رویکرد خصمانه به اسلام به عنوان یک تهدید خارجی، تلاش بر دفاع از مسیحیت، جایگاه کشیشان و راهبان و متکلمان مسیحی در قالب خاورشناسان این دوره، محدودیت عدم دسترسی به منابع اصیل اسلامی، توجه به شایعات و شنیدهها، تمرکز ویژه بر پیامبر (ص) به مثابه شخصیت محوری و معرفی ایشان در کسوت یک مسیحی بدعت گذار، عدم تمایز میان تعالیم اسلامی و فرهنگ عربی و فقدان گفتوگوی میان ادیان اشاره کرد.
وی توضیح داد: یوحناّی دمشقی از افراد تاثیرگذار این دوره محسوب میشود. وی متکلم بزرگ مسیحی است و در زمان امویان زندگی میکرده و ارتباطاتی با دربار داشته است. کتاب «در باب بدعت» از اوست. تئوفانس با کتاب «تاریخنگاری» که به جنگ مسلمانان پرداخته است، یکی دیگر از این افراد است. میتوان به عبدالمسیح بن اسحاق کندی به عنوان شخصیت اثرگذار دیگر اشاره کرد.
دوره دوم
حبیب الهی دوره دوم را از قرن ۱۱ تا قرن هجدهم میلادی دانست و بیان کرد: مهمترین ویژگی این دوره همزمانی با جنگهای صلیبی است. محور اصلی این جنگ، قدس شریف و فلسطین بود که با پیروزی مسلمانان پایان رسید. ایجاد مراکز علمی و دانشگاهی، توجه ویژه به زبان عربی، ترجمه متون عربی به زبانهای اروپایی ابتدا به زبان لاتین بعد سایر زبانها زیر نظر کلیسا، گسترش تماسها و مراودات مسلمانان و مسیحیان و تألیف اولین ترجمه قرآن به زبان لاتین از ویژگیهای این دوره است.
وی افرود: نگاه این دوره به پیامبر (ص) دوباره همان بحث بدعتگذار مسیحی است و به شدت پیامبر (ص) را رد میکنند و به ایشان تهمت کذب یا فریبکاری می زنند. نقد اخلاقی و رفتاری پیامبر (ص) در موضوع خشونت، جنگ و تعدد ازدواج در این دوره مطرح میشود.
این استاد حوزه و دانشگاه اذعان کرد: از شخصیتهای مهم این دوره میتوان به پطروس، اسقف کلیسایی در فرانسه، بنیانگذار مؤسسهای با نام «تولدو» و مؤلف آثاری با نام «رد و ابطال» و «سوالات یهودیان از پیامبر (ص)» اشاره کرد.
دوره سوم
وی با بیان اینکه دوره سوم، قرن ۱۸ تا نیمه اول قرن ۲٠ را شامل میشود، اظهار کرد: استشراق، اصطلاحی شکل گرفته از این دوره است. کنار رفتن کلیسا از عرصه قدرت و سیاست، شکلگیری صنایع بزرگ، پیدایش پدیده استعمارگری و نفوذ در کشورهای دیگر برای چپاول منابع؛ باعث شد نگاه به اسلام تغییر کند و رویکرد کاملاً خصمانه به علمی و بعضاً مثبت تبدیل شود.
حبیب الهی با بیان اینکه تنوع دیدگاهها و شکلگیری مکاتب گوناگون در این دوره سبب کنار رفتن یکسونگری به اسلام شد، گفت: حتی کتابهایی در دفاع از پیامبر (ص) هم نوشته شد. همچنین مراکز علمی مستقل که به اسلام میپرداختند، راهاندازی شدند. برای مثال در هلند که «دایرةالمعارف بزرگ اسلامی» با کمک مستشرقان و برخی از مسلمانان به رشته تحریر درآمد و ویرایش این کتاب برای نسخه دوم حدود ۲۰ سال پیش انجام شد و هم اکنون ویرایش سوم آن در حال انجام است.
وی اضافه کرد: ویلیام مویر اسکاتلندی با چهار جلد کتاب در مورد زندگی پبامبر (ص) و تئودورنلدکه، معروف به «پدر استشراق جدید» با سه جلد کتاب تحت عنوان «تاریخ قرآن»؛ شخصبتهای مهم دور سوم به شمار میآیند.
دوره چهارم
مدیر گروه آموزشی زبان های خارجی مؤسسه علامه مجلسی (ره) دوره چهارم را مربوط به زمان بعد از جنگ جهانی دوم و به عبارتی نیمه دوم قرن ۲٠ و دوره معاصر دانست و بیان کرد: قالب پژوهشها در این دوره، علمی است. از شخصیتهای مهم این دوره یکی مونتگمری وات اسکاتلندی با نظریه وحی و کتابهای «محمد (ص) در مکه» و «محمد (ص) در مدینه» است.
وی افزود: برنارد لوئیس یکی از نظریهپردازان این دوره است که آمریکا و اسرائیل از نظریات وی بسیار استفاده کردند. او معتقد بود که؛ «تنها راه نجات ما، تقابل با اسلام است.» ادوارد سعید، یک فلسطینی مسیحی است که با کتاب «شرقشناسی» به پاسخگویی از اشکالات و شبهات خاورشناسان در دویست سال اخیر پرداخته است. در مقابل خانم کارن آرمسترانگ با کتاب «محمد (ص) پیامبری برای زمان ما» از آموزههای ایشان در دوران معاصر صحبت کرد.
حبیب الهی اظهار کرد: در کارهای مستشرقان، سه نوع جریان نسبت به پیامبر (ص) اسلام وجود دارد. جریان اول، خصمانه است. جریان دوم، رویکرد علمی دارد و جریان سوم رویکرد مثبت و همدلانه دارد.
جامعه بدون عقلانیت جامعه رستگاری نیست
در ادامه این نشست محمد مهدی جندقیان، مدیر گروه آموزشی فلسفه و کلام اسلامی مؤسسه علامه مجلسی (ره) وابسته به دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان طی سخنانی با موضوع «پیامبر اسلام (ص)، مروّج عقلانیت» با اشاره به تقسیماتی که آگوست کنت و کانت در تاریخ تفکر عقلانی بشر و رشد عقلانیت بشر آورده اند، بیان داشت: مهم ترین فصل در رشد عقلانیت بشر با پیامبری نبی مکرم (ص) رقم خورده است. شواهد تاریخی، مدعیات و روش پیامبری و امتداد سنتِ نبوی در اهل بیت (ع) همگی گویای فصل گذاری در تاریخ دین و عقلانیت بشر با پیدایش اسلام و نبوت محمدی است.
وی افزود: تا پیش از اسلام ابزار اصلی و سلاحِ انبیاء در تبلیغ دین و احتجاج ایشان با مخالفان و موافقان شان «معجزه» بود. هر چند انبیاء از بیان و استدلال عقلانی استفاده می کردند، ولی شیوه و سلاح و ابزار اصلی ایشان معجزات گوناگون شان بود. معجزاتی در جهت رفع حوائج و نیازهای بشری، اتمام حجت با مخالفان و تصدیق نبوت شان، آن هم از یک دریچه ی بصری و زورآزمایی میدانی. امت های پیشین برای استماع و فرمان برداری از نبی درخواست معجزه مرکدند و پس از وقوعِ معجزه یا به لوازم آنکه استماع سخن نبی است، عمل می کردند و یا در مخالفت با آن می کوشیدند که در صورت دوم باز با عذابی معجزه وار و خارق العاده روبرو می شدند.
جندقیان گفت: با ظهور اسلام و پیامبری محمد (ص) این اعجازها و دخالت های آسمانی و مداومت امورِ خارق العاده رنگ می بازد. گوئیا بشر به رشدی رسیده است که اکنون عقلانیت و قوه ی فاهمه او بیشتر مورد خطاب است؛ بشر باید بشنود و با عقل خویش مدعیات و استدلال ها را ارزیابی کند و سپس تصمیم بگیرد. رودربایستی، منفعل شدن در مقابل خارق العادگی و ترس از مجازات محسوس روبرو تقریباً کنار رفته و انسان در سکوت عقل تصمیم و انتخاب گری می کند.
وی اذعان داشت که: شواهدِ تاریخی گویای آن است که پس از اسلام رخدادهای خارق العاده و معجزات آن هم معجزات برجسته و فراگیر به شدت کاهش یافته؛ تا جاییکه تقریباً هیچ خبر متواتری ناظر به وقوع یک معجزه به خصوص (از جنس معجزات گذشته) ندارد. این مطلب به معنای انکار وقوع آنگونه معجزات و یا تکذیب اخبار و روایات واحد متضمن معجزات نیست؛ بلکه به معنای محدود شدنِ قلمرو معجزات و کاهش معنادار و کارکردی معجزات در عصر نبوی و تمدنِ اسلامی است.
مدیر گروه آموزشی فلسفه و کلام اسلامی مؤسسه علامه مجلسی (ره) ادامه داد: اسلام بنا ندارد با طریق معجزه و امور ماورایی و کمک از نیروهای آسمانی تمدن بشری را پیش ببرد. بلکه اسلام می خواهد بشر با اتکا به داشته های خود و در رأس آن عقلانیت خویش پیش رفته و تمدن ساز کند. افزون بر شواهد تاریخی بر این مدعا، این مهم در روایاتی از امام رضا ع و یا امام صادق ع مورد تأیید قرار می گیرد؛ آن هنگام که اصحاب از کاهش یا نبودِ معجزات برجسته در تاریخ اسلام و در میان اهل بیت ع می پرسند.
وی به مواردی از اقدامات پیامبر (ص) در ترویج عقلانیت و جایگزینی آن در جامعه پیرامونی اشاره کرد و گفت: پیامبر اسلام مناظرات و گفتگوهایی را با اصحاب ادیان و اندیشه ترتیب داده و با گفتگوها و استدلال های عقلانی حجیت و برتری خویش را بر ایشان اثبات می کردند. در بعضی از همین گفتگوها گاه از حضرتش طلب معجزاتی می شد؛ و پیامبر پیش از آنکه بپذیرند و بی آنکه از انجام آن معجزات شانه خالی کنند، مخاطبان را بر خردورزی و رشد عقلانی تذکر می دهند. در جایی حتی عتاب گونه انجام و استفاده مدام و هرجایی از معجزه را سوءاستفاده از جهل عوامانه قلمداد می کنند.
این استاد عالی کلام اسلامی اذعان داشت: پیامبر (ص) مروج کدام عقلانیت بود؟ عقل به کدامین معنا مورد توجه نبی اکرم و اسلام است؟ وی با اشاره به اینکه عقل در نزد افلاطون، ارسطو و اساساً در فرهنگ فلسفی غرب دارای مصطلحات گوناگونی است و یکی دو مورد آن تنها موردِ توجه فیلسوفان مسلمان قرار گرفته است، بحث را با معناشناسی عقل در قرآن و حدیث پی گرفت. حاصل آنکه عقل در ادبیات و متون دینی ما نیز واجد تنها یک معنا یا یک سطحِ معنایی نیز نیست.
وی تصریح کرد: عقل در پایین ترین سطح خودش با تفکر و آرامش و تواضع و استماع آغاز می شود و در عالی ترین سطح خودش وسیله عبادت رب و رستگاری معنا شده و لباب و قلب نام می گیرد. بر اساس نازل¬ترین معنای عقل، ما مکلف هستیم تا مقدم بر هر کاری فرهنگِ عقلانی و عقلانیت را در جامعه بگسترانیم. هماهنگونه که پیامبر چنین کرد. مبتنی بر این انگاشت و استمداد از آیات شریف قرآن، استماع قول و تبعیت قول احسن معنای عقلانیت است.
این استاد حوزه و دانشگاه پایان اظهار داشت: لازمه ی استماع قول، فراهم آمدن بستر قول و اقوال یا همان گفتگو است. اول باید باب گفتگو را گشود؛ وقتی گشودگی سخن فراهم آمد، قدرت و تحمل و صبر در برابر سخنان گوناگون پدید آمد، آن وقت می شود درباره ی مراحل بعد سخن گفت. مرحله ی بعد استماع است؛ استماع و نه فقط سماع؛ استماع یعنی گوش دادن و خواندن همراه با توجه و همراه با فهم و هضم مطلب. گام سوم در این مسیر انتخاب و تبعیت قول احسن است. یعنی وقتی که اقوال گوناگون و بسا حسن را نیز دریافتیم، آن موقع قول برتر را شناسایی می کنیم. طبیعتاً این یک سیر است، یک سفر است از گفتگو تا انتخاب و تبعیت. بعید است بدون مقدمات و طی مراحل نخست هم به صورت معمول به منتهای سفر رسید.
وی گفت: حال اگر چنین عقلانیتی در جامعه حکمفرما شود، آن موقع است که تفکر، بردباری، حسن خلق، علم-گرایی و تخصص، صداقت، حسابگری و بسیاری از منافع دیگر در جامعه رخ می دهد. این موارد همه از نشانه های تولد، حیات و رشد عقلانیت در جامعه است. این موارد معیار خوبی است که به ارزیابی یک جامعه و نسبت آن با عقلانیت بپردازیم. اگر چنان ببینیم و بیابیم که بسیار خوب و الا باید گفت که جامعه منهای عقلانیت، جامعه نارستگار و بسا مرده یا در حال احتضاری است.
نظر شما