خبرگزاری مهر - گروه سیاست - محمد باقر بابایی طلاتپه، استاد دانشگاه جامع امام حسین (ع): فردا پنجشنبه ۱۳ دی، پنجمین سالگرد آسمانی شدن سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی فرمانده ایران و نیروهای مقاومت است. او که تحت تدابیر داهیانه مقام معظم رهبری موفق شد، با الهام گرفتن از مکتب عاشورایی انقلاب اسلامی روح خودباوری را در جوانان و ملتهای مسلمان منطقه تزریق کند، تا آنان بتوانند با اتکا به خداوند و توان داخلی خود در برابر اشغالگری و تجاوز آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه حساس غرب آسیا بایستند و ضربات سنگین، تاریخی و جبران ناپذیری به آنان بزنند و بسیاری از سیاستهای استکباریشان را در منطقه خنثی کنند.
به همین مناسبت «محمد باقر بابایی طلاتپه» استاد دانشگاه جامع امام حسین (ع) یادداشتی به نگارش درآورده و آن را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است که به شرح ذیل است:
بسمه تعالی
تحلیلی بر زندگی سرباز ولایت
در کلیپی از سردار سلیمانی شنیدیم و دیدیم که میگفت: «تا کسی شهید نشود، شهید نمیشود!» عجبا! چگونه انسان پیش از شهادت، خودش را شهید میکند؟ آیا همچون چیزی ممکن است!؟ پاسخ این پرسش با مرور به سبک زندگی و سلوک این مرد بزرگ روشن میشود.
حاجقاسم به تعبیر خودش مشی و راه شهدا را برگزیده بود و مانند آنان فکر میکرد و عمل مینمود و در هوایی استشمام میکرد که شهدا از آن استشمام میکردند و به مردم چنان دل میسوزاند که شهدا برای آن جان دادند و پرّان شدند و مردم را چنان میدید که آنها میدیدند و به دنیا به اندازهای توجه داشت که برای زندگی و آسمانی شدن او ضروری میبود و بر این باور بود که پرواز سکویی میطلبد که جز دنیا چیز دیگری نمیتواند جای آن را بگیرد. یعنی در این دنیا یوسف، یوسف شد و ابراهیم، خلیل گردید و موسی کلیمالله و عیسی روحالله شد و محمد صلیاللهعلیهوآله حبیبالله و عبد مطلق او شد و علیبن ابیطالب امیرالمؤمنین و یعسوبالدین شد.
وی پیش از آن که «سردار یا سپهبد سلیمانی» و یا «فرمانده سپاه قدس» باشد، یک فردی مؤمن، متدین و انسان ساده و بیآلایش به نام «حاجقاسم» بود، پسر روستایی دورافتاده «قنات ملک» کرمان بود، عقلش بیشتر از علمش بود، هرگز بهدنبال مقام، منصب و سایر عناوین دهن پر کن نرفت؛ چنانکه وصیت کرده بر روی سنگ قبرش فقط «سرباز قاسم سلیمانی» بنویسند نه عنوانهای دیگر؛ چون با توده مردم مواجه میشد فرقی نمیکرد، انقلابی، بیتفاوت، فقیر، غنی، بزرگ، کوچک و غیره باشد، در مقابل همه، تواضع و فروتنی از قامت و سیمایش متجلی میگشت. ادب، متانت، وقار، طمأنینه وی حتی در مواجه با مخالفان ستودنی بود.
او همه جوانان، اعم از بسیجی، حزباللهی، بدحجاب، بیحجاب، باحجاب، آستینکوتاه، آستینبلند را، بچههای خود میدانست و میگفت: «همه اینان بچههای خودمان هستند، همان دختر کمحجاب، دختر من است، دختر ما و شماست و جامعه ما، خانواده ماست». او از اینکه جوانان را به چند قطب، دسته و گروه تقسیم میکردند و میکنند بسیار زجر میکشید و رنج میبرد. او نسبت به توده مردم عطوف و مهربان بود. واقعاً مصداق آیه " رُحَماءُ بَینَهُم" (الفتح: ۲۹) بود.
سرباز ولایت کمتر حرف میزد و بیشتر در گمنامی کار میکرد، بیش از اینکه حرف بزند عمل میکرد، مرد وظیفه و تلاش بود. نخست شغلش بنایی بود و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی جذب سپاه شد و زود خودش را نشان داد، اما از هیاهو، جنجال، جنگهای زرگری و پروندهسازی برای دیگران حذر داشت، ظرفیت و استعداد خود را خوب و درست شناخته و مناسب آن، مسئولیت قبول کرده بود؛ جز معدود کسانی بود که سر جای خود قرار داشت و هرگز جای دیگران را اشغال و تنگ نکرد؛ به امور نظامی متمرکز بود و هرگز در میدان سیاست، اقتصاد و غیره دیده نشد و دخالت هم نکرد، اگر چه نشان داد، مرد میدان سیاست بهمعنای مثبت هم هست.
سردار- یا به تعبیر خود سرباز- سرفراز ما به همان اندازه که به ولایت فقیه معتقد بود و به شخص امام خمینی و امام خامنهای عشق میورزید به همان حد یا اندکی کمتر یا بیشتر به مرجعیت و روحانیت اعتقاد قلبی داشت، چنانکه اخیراً به قم آمد و کفنش را به امضای اغلب مراجع معظم تقلید مزین نمود. او از تبار شهید مصطفی چمرانها بود که هم عاشق امام موسی صدر بودند و هم از خمینی کبیر سرمشق میگرفتند و این دو را مقابل هم نمیدیدند. همان طوری که شهیدان: باکری، جهانآرا، همت، کاظمی، صیاد شیرازی، شیرودی، دوران، خرازی، زین الدین، کشوری و… چنین بودند.
ذرهای در وجود حاجقاسم، تملق و چاپلوسی دیده نمیشد؛ او حتی یک لحظه نان را به نرخ روز نخورد، در مقطعی که علیه رئیس دولت سازندگی، فضای تخریب درست کردند و بعضیها برای اینکه از غافله عقب نمانند و درجه، رتبه و مسئولیتشان را از دست ندهند، در تخریب او میدان مسابقه گذاشتند و به او انواع و اقسام تهمتها و نسبتهای ناروا بستند، اما حاجقاسم، بیاعتنا به این بازیهای غیراخلاقی، خیلی راحت و ساده آمد و گفت: «هاشمی، همان هاشمی اول بود، همان حال را که اول داشت تا آخر داشت؛ منتهی ایشان بعضیوقتها تاکتیکهایی داشت که در دورههای گوناگون هم داشت؛ هاشمی، هم استکبار ستیز بود و هم صهیونیست ستیز»، هرچند متأسفانه این سخنان برای بعضیها خوش نیامد.
او معتقد بود به بهانه مسائل جناحی و گروهی نباید همدیگر را له کرد، چون در پایان راه، دیگر کسی برای انقلاب نمیماند و به لهجه شیرین کرمانی میگفت: «ما کی رو برای خودمون گذاشتیم!؟ این چپه! اون راسته! این اصلاحطلبه! آن اصولگراست!، خب پس چه کسانی را میخواهید حفظ کنید!؟» او با همه ارتباط صمیمی داشت و شاید به هر دو طرف هم انتقاداتی داشت ولی هرگز بروز نمیداد و نیاز هم نمیدید، چون قرار نیست هر چیزی را گفت و همه را به بوق و کَرنا گذاشت!
با حسن روحانی و دولتمردانش همکاری مستمر و صمیمانه داشت، او - به تعبیر نخست وزیر عراق - حامل پیامی به عراق بود که به شهادت رسید، در ماجرای برجام یک کلمه حتی با کنایه از ایشان سخن نامربوطی شنیده نشد. او خود و محمدجواد ظریف را دو بازوی نظام و رهبری در دو عرصه نظامی و دیپلماسی میدید که مانند دو بال پرنده، زخم هر یکی به ضعف دیگری میانجامید؛ وقتی ظریف استعفا داد، طی بیاناتی از دیپلماسی او حمایت کرد و از فعالیتهایش تجلیل نمود که متأسفانه مورد حمله بعضی تندروها نیز واقع شد و او را به ابوموسی اشعری و اشعث کندی تشبیه کردند!
حاجقاسم بهمعنای واقعی کلمه، باتقوا، مؤمن، انقلابی در عین حال انسان خدا ترس و با انصافی بود و خدا هم به وی فرقان و قدرت درک صحیح و تشخیص درست از حوادث روز عطا فرمود. مگر نه این است که " ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا"؟ مگر نه این است که تقوا و پرهیزکاری پیامدهای مثبت و نشانههای بارز خود را باید داشته باشد و خودش را در رفتار، کردار و گفتار فرد نشان بدهد؟ لذا او همه این علائم و نشانهها را داشت و برای همین محبوب قلوب امت شد.
او بیش از آنکه به فکر این باشد که چقدر از نظام و حکومت اسلامی دریافت کرده و میکند به این فکر میکرد که چقدر به نظام و حکومت خدمت کرده و فایده رسانده است. به بیان سامی مسعودی از فرماندهان حشد الشعبی به حاجی گفتم راستی چقدر حقوق میگیری؟ حاجی مبلغی را گفت که من بسیار تعجب کردم؛ زیرا او یک سردار و فرمانده نظامی بزرگ در ایران بود. گفتم حاجی این حقوق یک افسر جز است نه یک فرمانده! یک سردار مثل شما در عراق سه برابر این حقوق میگیرد آنهم با مزایای فراوان! حاجی به من گفت: شیخنا! مهم نیست فرمانده چقدر از کشورش میگیرد. مهم این است که چه چیزی به کشورش میدهد و خدای متعال چند برابر آن را به او خواهد بخشید و این یک سنت الهی حتمی است. شیخنا! ما بهصورت موقت در این دنیا هستیم و ما و شما به سوی پروردگار کریم خود رهسپاریم.
او بدون اینکه در ظاهر شعارهای به اصطلاح انقلابی و تند و تیز سر دهد، بیسروصدا اقدام انقلابی میکرد، مگر غیر از این است که سرزمین عراق، سوریه و کل منطقه تنها با مدیریت، درایت و صلابت وی از چنگ داعشیان وحشی رها شد!؟ ضربات مهلکی که وی به آمریکا و اسرائیل زد از کسی ساخته نبود؛ او مصداق " اشداء علی الکفار" بود. حاجقاسم از کسانی که فقط شعار انقلابی و ارزشی میدادند و میدهند ولی در عمل نانوایی یک شهر را نمیتوانند اداره کنند و فقط نق میزنند و برای مردم و مسئولین دردسر درست میکنند و درنهایت آب به آسیاب دشمن میریزند، دلِ خوشی نداشت؛ او این را با زبان حال مرتب تأکید و تکرار میکرد؛ اما حیف که گوش شنوا و چشم بصیرتی وجود نداشت تا بشنود و ببیند.
این ویژگیها، همه حکایت از تهذیب نفس، تعادل روان، تعالی روح، همت بلند شهید بزرگوار حاجقاسم سلیمانی داشت و رمز پیروزی و عاقبت به خیری او شد. او در مکتب خمینی کبیر تربیت یافت و در معیت و رکاب امام خامنهای، خودش را ساخت و اوج گرفت، دشمن نیز از همین خصوصیات در اضطراب، نگرانی و تکاپو به سر میبرد والا توپ، تانک، تفنگ و پهپاد را دیگران هم داشتند و دارند. هنر حاجقاسم این بود که به وحدت، همدلی و یک پارچگی امتش فکر میکرد و میخواست همه را علیه دشمن مشترک به صحنه بیاورد و سطح مقبولیت مردمی برای نظام را تقویت کند.
در شهادت او جوانان آستینکوتاه ِآنچنانی و دخترانِ کمحجاب در سوگ وی میسوختند و مینالیدند و اشک میریختند، علاوهبر برادران اهلسنت و هموطنان مسیحی، کلیمی، زرتشتی و یهودی به حالش غبطه میخوردند و از استکبار و صهیونیست اعلام انزجار میکردند.
امروز اگر استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی واقعی میخواهیم باید به هنر حاجقاسمها مجهز شویم، هرکسی سر جای خودش باید باشد؛ نظامی به جای خود و سیاسی هم به جای خود. در واقع به مکتب خمینی کبیر باید برگردیم و در معیت رهبری دست بهدست هم گره زنیم و امت واحده باشیم. میتوان گفت یکی از پیامهای مهم شهادت این مرد مخلص «اخلاق و اتحاد» همه گروهها و جناحهاست. امروز حاجقاسم، دیگر فرمانده سپاه قدس نیست تا فقط الگوی نظامیان باشد؛ بلکه سبک زندگی برای همه بهویژه برای جوانان دانشگاهی و حوزوی در عرصههای فردی، خانوادگی، سیاسی و اجتماعی است.
این بخش را با تحلیلی که امام و مراد سپهبد شهید از سرباز ولایت روز چهارشنبه به مناسبت سالگرد قیام ۱۹ دی سال ۹۸ داشتهاند به پایان میرسانم.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به شهادت سردار پرافتخار اسلام و ایران حاجقاسم سلیمانی، آن شهید عزیز را رفیقی خوب، بزرگوار و شجاع خواندند که با خوشبختی به ملکوت اعلی پیوست.
رهبر انقلاب در تبیین خصایص سپهبد شهید سلیمانی، «شجاعت» و «تدبیر» را دو ویژگی برجسته او برشمردند و یادآوری کردند: برخی شجاعت دارند، اما تدبیر و عقل لازم را برای به کار بردن شجاعت ندارند و برخی اهل تدبیرند، اما اهل اقدام و عمل نیستند و دل و جگر کار را ندارند.
امام خامنهای افزودند: حاجقاسم از دفاع مقدس تا پایان عمر با شجاعت به دل خطر میرفت، اما در عین حال با تدبیر و فکر و منطق عمل میکرد و نهتنها در میدان نظامی بلکه در میدان سیاست هم شجاعت و تدبیر توأمان داشت و سخنانش قانعکننده، منطقی و تأثیرگذار بود که بنده این واقعیت را بارها به دوستان فعال در عرصه سیاسی گفتهام.
ایشان اخلاص سردار پرافتخار حاجقاسم سلیمانی را بالاتر از همه خصایص او خواندند و افزودند: او شجاعت و تدبیرش را برای خدا خرج میکرد و اهل تظاهر و ریا نبود که ما نیز باید برای دستیابی به این ویژگی بسیار مهم یعنی اخلاص، تلاش و تمرین کنیم.
ایشان در زمینه اخلاص مثالزدنی حاجقاسم افزودند: در جلسههای رسمی با مسئولان مختلف، او بهگونهای در حاشیه و دور از چشم مینشست که باید میگشتید تا او را پیدا میکردید و میدیدید.
رهبر انقلاب «مراقبت از حدود شرعی» را در همه شرایط حتی در میدان جنگ، از دیگر خصوصیات حاجقاسم برشمردند و افزودند: او فرماندهی جنگاور و مسلط بر عرصه نظامی بود، اما در میدان جنگ نیز حدود شرعی را کاملاً رعایت میکرد تا به هیچ کس ظلم و تعدی نشود، آنهم در حالی که خیلیها در عرصه نظامی اهل احتیاط و رعایت حدود شرعی نیستند.
رهبر انقلاب با اشاره به مراقبت سردار سلیمانی برای حفظ جان اطرافیان، رزمندگان و همکارانش افزودند: ویژگی مهم حاجقاسم این بود که در مسائل داخلی اهل حزب و جناح و اینگونه تقسیمبندیها نبود، اما بهشدت انقلابی و پایبند به خط نورانی و مبارک امام بود و انقلاب و انقلابیگری خط قرمز قطعی او بود. حاجقاسم واقعاً ذوب در انقلاب بود و برخی سعی نکنند که این واقعیتها را کمرنگ کنند.
ایشان خنثی کردن همه نقشههای نامشروع آمریکا در غرب آسیا را نمونهای از تدبیر و شجاعت شهید سلیمانی برشمردند و گفتند: دشمنان حاجقاسم، این واقعیت را بهخوبی میدانند.
حضرت آیتالله خامنهای در همین زمینه افزودند: حاجقاسم در مقابل همه نقشههایی که با پول، توانایی و تأثیرگذاری سیاسی و تشکیلات وسیع آمریکاییها شکل میگرفت، قد علم کرد و آنها را خنثی و بینتیجه کرد.
ایشان در تبیین تأثیرگذاری بیبدیل سردار سلیمانی در قضیه فلسطین تاکید کردند: آمریکاییها سعی داشتند قضیه فلسطین را به فراموشی بسپارند و کاری کنند که فلسطینیها در حالت ضعف قرار گیرند تا جرأت مبارزه نداشته باشند، اما این مرد بزرگ، دست فلسطینیها را پُر کرد و به آنها جرأت و توان مبارزه داد.
رهبر معظم انقلاب با اشاره به تصریح مکرر رهبران فلسطینی در این زمینه افزودند: حاجقاسم کاری کرد که منطقه کوچکی مانند غزه در مقابل صهیونیستهای پر مدعا بهگونهای ایستاد که رژیم صهیونیستی ۴۸ ساعته مجبور به درخواست آتشبس شد.
امام خامنهای در بیان نقش تعیینکننده سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی در شکست نقشههای آمریکا در عراق خاطر نشان کردند: آمریکاییها میخواستند عراق یا شبیه رژیم طاغوت باشد یا شبیه برخی رژیمها مثل سعودی که به تعبیر آنها نقش گاو شیرده را دارند، اما حاجقاسم به کمک عناصر مؤمن و جوانان شجاع عراقی و مرجعیت در عراق رفت و در مقابل این نقشه ایستاد و آن را خنثی کرد.
رهبر معظم انقلاب افزودند: در لبنان نیز آمریکاییها میخواستند لبنان را از مهمترین عامل استقلالش یعنی حزبالله محروم کنند تا صهیونیستها، لبنان بیدفاع را همچون برخی مقاطع بهراحتی اشغال کنند، اما حزبالله روز به روز قویتر شد بهگونهای که امروز، هم دست لبنان است و هم چشم لبنان که نقش شهید شجاع و با تدبیر ما در این مسئله ممتاز و برجسته بوده است.
ولی امر مسلمین جهان در بخش دیگری از سخنانش درباره شهید سلیمانی به برکات شهادت عظیم وی اختصاص دادند و گفتند: هر زمانی که این شهید عزیز گزارشی ارائه میکرد من قلباً و زباناً او را تحسین میکردم، اما اکنون در برابر برکات شهادت او و آنچه این شهادت برای کشور و منطقه ایجاد کرد، سر تعظیم فرود میآورم.
امام خامنهای، این برکات عظیم و قیامتی را که در تشییع جنازه آن شهید گرانقدر و همراهانش به پا شد نتیجه معنویت او برشمردند و افزودند: آن بدرقههای ایرانی را و همچنین آن بدرقههای عراقی را در کاظمین، بغداد، نجف و کربلا و آن تشییعی را که نسبت به این پیکر قطعهقطعه شد، دیدید. از روح مطهر آن شهید بزرگوار از اعماق دل تشکر میکنم.
ایشان با تأکید بر اینکه شهادت حاجقاسم سلیمانی و آن تشییعهای بی نظیر «زنده بودن انقلاب» را به رخ دنیا کشید، خاطرنشان کردند: عدهای میخواستند وانمود کنند که انقلاب اسلامی در ایران تمام شده است و البته عدهای هم سعی میکنند این اتفاق بیفتد، اما شهادت حاجقاسم نشان داد که انقلاب زنده است و همه دیدند که چه قیامتی در تهران و دیگر شهرها به پا شد.
مقام معظم رهبری با تأکید بر اینکه شهید سلیمانی با شهادت خود، چشمهای غبار گرفته را باز و دشمنان را مجبور به خضوع در مقابل عظمت ملت ایران کرد، گفتند: ملت ایران با حضور بی نظیر خود در مراسم تشییع، به دهان دشمنان و آمریکاییهای بی انصاف، دروغگو و هجوگو زد که میخواهند این مجاهد عظیمالقدر و سردار و فرمانده مبارزه با تروریسم را یک تروریست معرفی کنند.
بنابراین، سپهبد شهید حاجقاسم سلیمانی از مصادیق بارز مؤمنان این دوران و تربیت شده اسلام و مکتب انقلاب امام خمینی و امام خامنهای بود و به حصونی تبدیل شده بود که نهتنها برای کشور بلکه برای مسلمانان منطقه امنیت میآورد و این باوری بود که در دلنوشتهها و مصاحبههای رسانهای اکثر مردم و مسئولین بدان اعتراف میداشتند. این اعتراف بیانگر این است که این شهید بزرگوار یکی از مصادیق بارز افرادی شده است که امام موسی کاظم علیهالسلام بدان اشاره کرده است که وقتی از دنیا میروند ملائکه و بقاع زمین در فقدان آن گریه میکنند، چرا که مانند دیواری شده بودند که مردم را از ورود نامحرمان در امان نگه میداشتند " إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ بَکَتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَةُ وَ بِقَاعُ الْأَرْضِ الَّتِی کَانَتْ یُعْبَدُ اللَّهُ عَلَیْهَا وَ أَبْوَابُ السَّمَاءِ الَّتِی کَانَتْ تُصْعَدُ بِأَعْمَالِهِ فِیهَا وَ ثُلِمَ فِی الْإَسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْءٌ لِأَنَ الْمُؤْمِنِینَ حُصُونُ الْإِسْلَامِ کَحِصْنِ سُورِ الْمَدِینَةِ لَهَا" وقتی مؤمن وفات میکند ملائکه و بقاع زمین که در آن خدا را عبادت میکرد و دربهای آسمان که نامه اعمالش از آنجا به بالا برده میشد در فقدان او گریه میکنند و رخنهای در اسلام ایجاد میشود که چیزی جای آن را پر نمیکند بهخاطر اینکه مؤمنان مانند دیوار شهر حصون اسلام هستند.
"همینها سایۀ جنگ و ترور و تخریب را از کشور خودمان هم دور میکنند و دفع میکنند. میهن عزیز ما یک بخش مهمّی از امنیّتش محصول کار همین جوانان مؤمنی است که در زیر فرماندهی سردار شهید عزیزمان سالها کار کردند، تلاش کردند؛ اینها امنیّتآورند، برای کشور هم اینها امنیّت میآورند؛ بله، به کمک فلسطین و غزّه و دیگر مناطقی که بهوجود آنها نیاز هست میروند امّا برای کشور خودمان امنیّت ایجاد میکنند. آن دشمنی که آمریکا او را تجهیز کرده است، نه برای عراق و سوریه، بلکه درنهایت برای ایران، ایران عزیز؛ داعش را درست کردند، نه برای اینکه فقط در عراق مسلّط بشود، هدف اصلی و نهایی ایران بود. آنها میخواستند از این طریق، امنیّت ما را، مرزهای ما را، شهرهای ما را، خانوادههای ما را دچار ناامنی و تشویش بکنند؛ اینها متوقّف شدند به کمک همین جوانان مؤمن و عزیزی که رفتند و این تلاش بزرگ را انجام دادند. "
" سال قبل– سردار سلیمانی- که آمده بودند قم، یک دیداری همراه با آقایان دیگر داشت. بعد از اینکه آن آقایان تشریف بردند، گفت: «حاج آقا من کار دارم.» دیدم یک پارچهای از جیبش بیرون آورد و گفت: «این کفن من است و میخواهم که شهادت بدهید.» خوب ما چه صلاحیت داریم که شهادت بدهیم آن هم برای کسی که یک عمری به قرآن و ائمه خدمت کرده، آبروی ما را حفظ کرده. امنیت ما را حفظ کرده. ناموس ما را حفظ کرده. دین ما را حفظ کرده. شرف ما را حفظ کرده. نظام ما را حفظ کرده. حرفهای امام را حفظ کرده. حرفهای رهبر را حفظ کرده. ما گفتیم خیلی خوب، امضا کردیم. گفتیم خدایا تو شاهدی. گفتیم «هو الشاهد»، خدایا تو شاهدی این عزیز ما کارگزار توست. الآن هم به بهترین وجه خدا او را مهمان خود قرار داده. حشر او با انبیا. حشر او با اولیای الهی. حشر او با شهدای کربلا. حشر او با حسینبن علیبن ابیطالب".
نظر شما