۱۰ اسفند ۱۳۸۷، ۱۴:۵۷

راورد راد:

سنت اسلامی مروج هنر قدسی است

سنت اسلامی مروج هنر قدسی است

یک پژوهشگر هنر اسلامی معتقد است مفهوم هنردینی توسط اندیشمندان زیادی مورد ملاحظه قرار گرفته است. هنر دینی در جامعه مدرن پیدا می‌شود و در جامعه سنتی، هنر قدسی داریم.

به گزارش خبرگزاری مهر، بیست و یکمین نشست از سلسله درس گفتار‌های تبیین ماهیت هنر اسلامی؛ کرسی ترویجی، با موضوع «رویکرد جامعه شناسانه به هنر اسلامی‌»، در مرکز هنر پژوهی نقش جهان برگزار شد.

در این نشست که به همت فرهنگستان هنر، شورای  عالی انقلاب فرهنگی و با حمایت اداره تحقیقات و مطالعات پایه و نقش جهان برگزار شد، دکتر اعظم راورد راد با ارائه نظریه خود؛ به هنر اسلامی ‌از منظر جامعه شناسانه پرداخته، گفت: «من در تکمیل نگاه‌های جامعه شناسانه به هنر باید بگویم که در فرایند آفرینش هنر حداقل سه مرحله وجود دارد: مرحله نخست،کشف و شهود است؛ شهود مرحله‌ای است که انسان با ارتباط بی واسطه با جهان به کشف حقیقت نایل می‌آید که این مرحله مربوط به تمام انسان‌هاست. اما مرحله دوم، مرحله بیان است؛ ‌مرحله‌ای که در آن حس کشف شده به بیان درآمده و مجسم‌اش می‌کنیم. اما هنوز به مرحله هنر نرسیده چون مخاطب هم مسئله مهمی ‌است. ما معتقدیم که هر اثر هنری به هنگام مصرف کامل می‌شود؛ پس مرحله سوم، مسئله دریافت اثر است، که مرحله‌ای مهمی ‌است و بخشی از تولید هنری است. با استفاده از یک دیدگاه جامعه‌شناسی، مرحله‌ای که تمیز هنر از غیر هنر است، مربوط به مرحله دریافت اثر است.  برای تشخیص هنر درمرحله دریافت، معیار اول قصد و انگیزش آفرینش هنری است که با کاربرد آن هنر می‌توانیم این انگیزش را تشخیص دهیم.»

دکتر راوردراد درباره هنر اسلامی‌گفت: «درجامعه شناسی یک اصل مبهم وجود دارد که آن به عدم قضاوت ارزش درباره موضوع هنر اسلامی ‌باز می‌گردد. نمی‌توانیم قضاوت ارزش را کنار بگذاریم. تعریف جامعه شناسانه از هنر دینی و اسلامی‌ با تعریف جامعه شناسانه از هنر تفاوت دارد.

مفهوم هنردینی توسط اندیشمندان زیادی مورد ملاحظه قرار گرفته و دریک جمع بندی کلی از اندیشه‌های اندیشمندان هنر اسلامی‌به این نکته می‌رسیم که هنر دینی در جامعه مدرن پیدا می‌شود. و در جامعه سنتی، هنر قدسی داریم. در جامعه مدرن ،‌انسان محوری وجود دارد و به همین خاطر هنر دینی می‌شود؛ اما در جامعه سنتی به خاطر وجود خدا محوری، هنر قدسی می‌شود. در جامعه مدرن هنر عمدتا تحت تأثیر انسان است به عبارت دیگر در جامعه مدرن انسان خالق است و هنرمند مدرن خود را می‌بیند و کارش را امضا می‌کند.  اما در جامعه سنتی، هنر قدسی به دنبال نمایش اصول و سنت‌های لایتغیر است. در جامعه سنتی تنها خدا خالق است و هنرمند در خالق مغروق است. دکتر حسین نصر در این باره نوشته است که: «هنر دینی مربوط به دنیای درون است که تمدنی غیر دینی دارد و می‌خواهد خود را به ظاهر هنر قدسی بیاراید. با این حساب دکتر نصر معیار قدسی بودن هنر را تمدن فراگیر می‌داند. به رغم این اندیشمندان، در دنیای امروز هنر دینی داریم نه هنر قدسی. امروزه هنر قدسی را تنها می‌توان در جوامع شرقی یافت.»

دکتر راورد راد با اشاره به اینکه از نظر او این مباحث هنر قدسی و هنر دینی قابل قبول نیست، گفت: «با توجه به این مباحث گفته شده معیار هنر جامعه است نه خود فرد. اگر بگوییم که هر هنری که در جامعه سنتی پدید می‌آید، قدسی است، پس نقش انسان انتخابگر چه می‌شود؟ به اعتقاد من صرفاً دوره تاریخی نمی‌تواند تعیین کننده باشد.  در این مقاله معیاردینی بودن را محتوی اثر می‌دانیم. یعنی اگر محتوی دینی باشد،‌ اثر دینی است. اما آیا توجه به محتوا کفایت می‌کند، یا اینکه تنها با فرم دینی می‌توان به هنر دینی رسید، که این امر کاملاً رد شده است. اما برخی اندیشمندان در کنار محتوی به فرم دینی هم اشاره دارند و معتقدند که هر دو اینها باید باهم باشند. اما تاکید من بر مرحله دریافت است و تشخیص مخاطب در مورد دینی بودن هنر هم مهم است. چنانچه مخاطب در باز آفرینی‌های خود اثری را دینی تلقی کند، از دیدگاه جامعه شناختی آن اثر دینی است. در مورد سبک نیز، بعضی محتواهای دینی در فرم‌های محدودی ظاهر شده اند. اما این فرم‌ها ذات این محتوا نیستند. به نظر من بکارگیری صرف فرم‌های دینی، نمی‌تواند دلالت بر محتوی دینی داشته باشد. بعضی هنر‌های ویژه در بعضی از ادیان به وجود آمده‌اند، از آن جمله، کتابت قرآن و قرائت قرآن است که از هنرهایی است که از  دین برخاسته‌اند،‌ اما بسیاری از محتوی‌ها هستند که در ادیان مختلف مشترک‌اند مثل مبارزه با ظلم .»

این پژوهشگر هنر اسلامی در تعریف هنر دینی گفت: «هنر دینی هنری است که هدفش ترویج عقاید و مناسک دینی باشد. بنابراین هنرمندی دیندار است که می‌تواند چنین هنری داشته باشد. البته باز هم در اینها مخاطب مهم است. پس هنر دینی، هنری است که مخاطب دینی آن را دینی بداند. به طور کلی هنر اسلامی ‌را در سه حالت می‌توانیم بررسی کنیم: اول، هنر جوامع اسلامی‌که این نوع نگاه بیشتر مخصوص مستشرقین است. دوم، هنری که نشان دهنده محتوی دینی باشد و سوم، هنری که اگر چه در جامعه امروز می‌خواهد ادامه اشکال هنری باشد اما هنرش این است که حقایق منبعث از اسلام را در هنر نشان دهد، که به اعتقاد من تعریف دوم شمول بیشتری دارد.»

دکتر راوردراد در ادامه مخاطب دریافت اثر هنری را به سه دسته تقسیم کرده، گفت :«حالا در این مرحله، دریافت هنر توسط کدام مخاطب مورد نظر  ما است ؟ مخاطبان دریافت هنر اسلامی ‌به سه دسته تقسیم می‌شوند: یکی، مخاطب عام هنر اسلامی، مسلمانان هستند که بی فکر یا با فکر می‌پذیرند. دوم اندیشمندان شرق شناس و سوم اندیشمندان مسلمان که آنها با شناخت از محتوی دین می‌توانند اثر هنر اسلامی‌را تشخیص دهند. از سوی دیگر دوشرط برای دریافت هنر اسلامی ‌هست؛ شرط اول از نظر محتوی است و شرط دوم به لحاظ شکل هنری است که نمایش مناسک و عقاید مغایر اسلام است مثل هنر نگارگری و خطاطی .»

این استاد دانشگاه معیار اسلامی‌تلقی شدن یک اثر هنری را دریافت آن به عنوان هنر اسلامی‌از سوی مخاطبان خاص و عام دانست و گفت: «با این وصف به هنرهای مدرنی چون سینما و تئاتر نیز می‌توان از منظر هنر اسلامی‌ پرداخت. در حوزه جامعه شناسی هنر ما سه رویکرد اساسی داریم که قابل تعمیم به هنرهای اسلامی ‌هم هست. یکی رویکرد هنر و جامعه است، دوم رویکرد هنر در جامعه که این رویکرد جریان پویای هنر را درطول زمان نشان می‌دهد و سوم رویکرد به مثابه جامعه ،‌یعنی هنری که خود جامعه است. با نگاه به هنرهای اسلامی ‌این سه نوع رویکرد درباره هنرمندان به سوالاتی بر می‌خوریم. اول اینکه چه ویژگی‌ها و خصوصیات جمعیت شناختی و اجتماعی دارند؟ درمورد آثار هنری و اسلامی ‌نیز باید بدانیم که هنرمند چگونه اعتقادات به مناسک دین را به نمایش می‌گذارد و سبک و محتوی آنها تا چه اندازه بیانگر شرایط اجتماعی و اصول اعتقادی لایتغیر است و چه معانی و مفاهیمی‌در این آثار قابل باز شناسی است. سوم در مورد مخاطب هنر اسلامی ‌و اینکه مخاطبان هنر اسلامی‌ چه خصوصیاتی دارند و چگونه با اثر ارتباط برقرار می‌کند و چهارم در مورد اینکه اثرات هنر در جوامع مختلف اسلامی‌چگونه است و چطور می‌شود این تاثیرات را مورد سنجش قرار دارد ؟ این مباحثی است که به صورت دقیق و با روش‌های جامعه شناسانه می‌توان در ارتباط با هنر‌های اسلامی‌مورد علاقه و مطالعه قرار داد.»

در این نشست دکتر سارا شریعتی به عنوان مدیر جلسه، غایب بود و منتقدان؛ دکتر مسعود کوثری و دکتر مرتضی گودرزی به بحث درباره مقاله دکتر راورد راد پرداختند. دکتر مسعود کوثری،‌ عضو هیئت علمی‌دانشگاه تهران، درباره مقاله دکتر راوردراد گفت: «این مقاله تا آستانه درگاه که همان هنر اسلامی‌است، رسید. اما به موضوع هنر اسلامی‌چندان نپرداخت. من ترجیح می‌دادم ایشان دو صفحه درباره تعریف هنر بگویند و باقی به هنر اسلامی‌بپردازند. به گفته ماکس وبر، جامعه شناس نمی‌گوید دین چیست؟‌ بلکه دین را از رابطه‌اش با جامعه بررسی می‌کند. ما اتفاقا باید آستین‌ها را بالا زده و درگیر هنر شویم تا یک جامعه شناسی خوب از هنر داشته باشیم. احتیاج اساسی و اصلی امروز ما به آن ظرایفی است که هنر اسلامی‌ را از دیگر هنرها متمایز می‌کند. بنابراین من معتقدم که ما نباید پایمان را از آن تعریفی که برای هنر اسلامی‌داریم، فراتر گذاریم. ما نمی‌توانیم به لحاظ داشتن محتوی اسلامی‌به هنری، ‌هنر اسلامی‌بگوییم. هنر اسلامی،‌ هنری است که بارشد اسلام به وجود آمده است، اما هنر‌هایی مثل سینما راکه به موضوع اسلام می‌پردازند، هنر اسلامی‌نمی‌توان گفت. به همین دلیل درباره هنر قدسی و هنر دینی به نظر من حق با دکتر نصر است. به این دلیل که این از دو تیپ تمدن حرف می‌زند. در هنر بدوی ،‌کشیدن طرح یعنی تسخیر کردن، اما در هنر قدسی و دینی کشیدن طرح و نقش، به معنای تسخیر کردن نیست. ‌ ما درمورد هنر اسلامی‌ باید بدانیم تعریف واقعی و ماهیت و هویت آن چیست؟ بنابراین ناچاریم که به این چیستی هنر اسلامی ‌پاسخ دهیم.»

دکتر مرتضی گودرزی نیز در ادامه گفت: «هرنظریه‌ای در مورد هنر اسلامی ‌با نگاه و رویکردی که ما از منظر ایرانی- اسلامی و هفت هنر داریم، اگر تبدیل به برنامه نشود کاملا بی نتیجه است. آنچه در حوزه هنر اسلامی‌می‌خواهد مطرح شود باید در حوزه آموزش و تبیین تبدیل به برنامه شود و گرنه نخ نما می‌شود.»

دکتر گودرزی درباره مقاله ارائه شده گفت: «بحث دکتر راوردراد این بود که از نظر جامعه شناس هنر اسلامی‌چیست؟ من دلم می‌خواست ایشان به یک نظریه برسند. از سوی دیگر هنریک پدیده مثل یک جسم خاص با هویت خاص نیست که تعریف دقیق و درست داشته باشد. هنر اساسا یک پروسه است و چیزی نیست که بتوان به وسیله فلسفه آنرا تعریف کرد و اصولا زبان فلسفه از این توصیف الکن است. در بحث دکتر راوردراد مبنی بر اینکه مخاطب، تمیز هنر از غیر هنر را می‌دهد،‌ باید بگویم که بخشی از هنر بر اساس تناسبات است که این تناسبات در ذات متنی است. حالا چه مخاطب آنرا ببیند و چه مخاطب به آن بی توجه باشد.» 

کد خبر 840750

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha