20 ذیحجه: خروج ابراهیم بن مالک اشتر براى جنگ با ابن زیاد
در این روز ابراهیم بن مالک اشتر با 12000 نفر یا به روایتی با کمتر از 20000 نفر براى جنگ با ابن زیاد از کوفه خارج شد و مختار نیز به مشایعت او رفت.
لشکر ابراهیم تا کنار نهر خازر در پنج فرسخى موصل حرکت کرد و آن مکان را لشکرگاه خود قرار داد. عبید الله به موصل آمد و آنجا را با سى هزار یا هشتاد هزار سواره تصرف کرد و آماده جنگ با لشکر ابراهیم شد.
شبى که فردایش جنگ شروع مى شد، خواب به چشمان ابراهیم بن مالک نیامد و این کلمات را بارها براى لشکرش تکرار کرد:«ایهاالناس، شمایید انصار دین و شیعه امیرالمؤمنین(ع)، و این است عبیدالله بن مرجانه قاتل حسین بن على(ع)، این است که پسر فاطمه زهرا(س) را از جرعه اى آب منع کرد در حالى که عیالات و اطفال او فریاد «العطش» مى زدند.
او بود که مانع از حرکت پسر پیامبر(ص) شد و اطراف او را گرفتند تا با لب تشنه شهیدش کردند و عیالات او را مانند کنیزان بر شتران سوار کرده و به شام بردند. به خدا قسم آنچه این ملاعین با ذریه پیامبر(ص) انجام دادند فرعونیان با بنى اسرائیل نکردند».
سپس ابراهیم دعا کرد: خداوند نصرت و پیروزى را نصیب ما فرماید، چون ما براى خونخواهى اهل بیت پیامبر(ص) غضب کرده ایم.
صبح جنگ آغاز شد. سرانجام بعد از چند روز جنگ و فرار لشکر عبید الله بن زیاد، در عاشوراى سال 67 هجرى قمرى عبید الله به دست ابراهیم بن مالک اشتر نخعى به هلاکت رسید و سر او را براى مختار فرستاد. (تقویم شیعه)
22 ذیحجه: شهادت میثم تمار
میثم تمار ده روز قبل از ورود امام حسین(ع) به کربلا در سال 60 هجرى قمرى به دستور ابن زیاد به شهادت رسید.
وقتى عبیدالله بن زیاد به کوفه آمد مُعرف را طلبید و از حال میثم جویا شد، معرف گفت: به حج رفته، ابن زیاد گفت: اگر او را نیاورى ترا به قتل مى رسانم معرّف مهلت خواست و براى استقبال میثم به قاسدیه رفت و در آنجا ماند تا میثم برگشت، سپس او را گرفت و نزد ابن زیاد آورد، وقتى که داخل مجلس شد حاضران گفتند او مقرب ترین مردم نزد على(ع) است .
عبیدالله گفت: تو این جرئت را دارى که اینگونه سخن مى گویى، اکنون از على بیزارى بجوى، میثم فرمود: اگر این کار را انجام ندهم، چه خواهى کرد، گفت به خدا قسم تو را به قتل مى رسانم، میثم فرمود: مولاى من على(ع)، خبر داده بود که تو مرا به قتل خواهى رساند و با نه نفر دیگر بر در خانه عمر و بن الحریث به دار خواهى کشید.
عبیدالله امر کرد مختار و میثم را به زندان ببرند میثم به مختار گفت تو آزاد خواهى شد ولى مرا این مرد خواهد کشت، سپس مختار را بیرون بردند که بکشند، قاصدى از جانب یزید آمد که مختار را رها کند ولى میثم را بر در خانه عمرو بن الحریث به دار بکشد، عمرو به جاریه خود امر کرد که زیر دار را جارو کند و بوى خوش بسوزاند، میثم بر سر دار شروع کرد به بیان فضایل اهل بیت و لعن بنى امیه و آنچه واقع خواهد شد و از انقراض بنى امیه نقل مى فرمود، تا اینکه به ابن زیاد رساندند که این مرد شما را رسوا کرد.
شهادت میثم ده روز پیش از ورود امام حسین(ع) به کربلا بود، در شبى 7 نفر از خرما فروشان مخفیانه میثم را بردند و در کنار نهرى دفن نمودند سپس آب بر روى او افکندند تا کسى از محل قبر اطلاع نیابد، بعد از آن مأمورین هرچه تفحص کردند قبر را نیافتند. (حوادث الایام)
نظر شما