به گزارش خبرنگار مهر، اقتصاد در اسلام دارای مشخصات متنوع و مختلفی است که هر یک از آنها بیانگر بعدی از ابعاد گسترده اقتصاد اسلامی است که در اینجا به اختصار به چند مورد اشاره می شود.
هدف از نظام اقتصاد اسلامی حاکمیت توحید و بندگی خدا و برپایی قسط و عدل در جامعه است
اهمیت توحید وعدالت در تمام احکام و قوانین اسلام بر کسی پوشیده نیست. توحید و عدالت محور اصلی و هدف اول در تمام ادیان آسمانی به ویژه دین مقدس اسلام است.
خدای متعال در قرآن می فرماید: وَما اَرْسَلْنا مِنْ قِبْلِکَ مِنْ رَسُولٍٍ اِلّا نُوحیَ اِلَیْهِ اَنَهُ لا اِله اِلّا اَنَا فَاعْبُدُون، ما قبل از تو هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر اینکه به او وحی فرستادیم که هیچ معبودی جز من نیست، پس تنها مرا عبادت کنید.(انبیاء /25)
در مورد برپایی عدالت اجتماعی نیز فرمود: لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلَنا بِِالْبَّیِِنَاتِ وَاَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَاسُ بِِالْقِسْطِ ، ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.(حدید /25)
در اقتصاد اسلامی سعی بر حاکمیت توحید و برقراری عدالت اجتماعی است، یعنی هدف آن است مردم بندگی خدا را به جا آورند و با تامین زندگی و رفاه عمومی و زدودن فقر از جامعه عدالت برقرار شود.
سیاست های اقتصادی در اسلام توام با ارزشهای معنوی است
اسلام به مسائل اقتصادی رنگ عبادی و معنوی داده و دستور داده است که تلاش های مادی با انگیزه الهی باشد و در بسیاری مسائل اقتصادی قصد قربت اعتبار دارد مثلاً احکامی مثل زکات، خمس، انفاق و سایر واجبات و مستحبات اقتصادی در آنها قصد قربت شرط است چرا که در اسلام مال و کار وسیله تقرب به خدا است.
قرآن در این زمینه می فرماید: وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَن یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَیَتَّخِذُ مَایُنفِقُ قُرُبَاتٍ عِندَ اللّهِ وَصَلَوَاتِ الرَّسُولِ أَلاَ إِنَّهَا قُرْبَةٌ لَهُمْ سَیُدْخِلُهُمُ اللّهُ فِی رَحْمَتِهِ ، گروهی از اعراب به خدا و روز قیامت ایمان دارند و آنچه را انفاق می کنند، مایه تقرب به خدا و دعای پیامبر می دانند، آگاه باشید اینها مایه تقرب آنها است و خداوند آنها را در رحمت خود وارد خواهد ساخت.(توبه /99)
بنابراین در اسلام سیاست اقتصادی و مالی جدای از مسائل عبادی و معنوی نیست.
روابط اقتصادی در اسلام بر پایه اصول اخلاقی است
در اسلام مسائل اقتصادی جدای از مسائل اخلاقی نیست چرا که نظام اقتصاد اسلامی بر اساس ارزشها و اخلاق طراحی شده است. در مکتبهای مادی، روابط اقتصادی کاملاً خشک و بی روح و بر پایه ی رقابت های منفی استوار است که منجر به ورشکستگی، درگیری، تفرقه و اختلاف ، دشمنی و عداوت است.
در این نوع مکاتب در آمد از هر راهی ولو با فروش بمب های کشتار جمعی، برده فروشی، انسان فروشی و...به دست آید اشکالی ندارد.
اما روابط اقتصادی در اسلام بر پایه اصول اخلاقی مانند اخوت، تعاون، ایثار و احسان استوار است. بر همین اساس بسیاری از معاملات و مکاسب در اسلام حرام است چون مسائل اخلاقی در آن نادیده گرفته شده و به ضرر مردم است.
در روایتی امام صادق (ص) به صورت کلی فرمود: هر چیزی که در آن مصلحت و منفعتی برای مردم و بندگان خدا باشد، معامله، خرید و فروش، اجاره و هرگونه نقل و انتقال در مورد آن حلال است و هرچیزی مفسده و ضرر مردم در آن باشد، خرید و فروش، اجاره و... در آن باطل و حرام است.(مکاسب محره صفحه 2)
خلاصه اینکه اقتصاد در اسلام زیر چتر اخلاق است و ممنوع بودن برخی از معاملات به خاطر رعایت مسائل اخلاقی است و اسلام می خواهد سایه اخلاق وعاطفه بر روابط اقتصادی حاکم باشد.
در اقتصاد اسلامی مالکیت مطلق از آن خدای متعال است
مالکیت عمومی و خصوصی انسان به عنوان جانشین خدا در روی زمین نیز به رسمیت شناخته شده است، همین امر مهمترین تفاوت اقتصاد اسلامی با اقتصاد سرمایه داری است.
در اقتصاد سرمایه داری مالکیت فردی به عنوان یک قاعده کلی پذیرفته شده ولی در اقتصاد کمونیستی و سوسیالیستی، مالکیت عمومی اصل کلی است و مالکیت خصوصی نسبت به بعضی از ثروت ها حالت استثنایی دارد.
اما نظام اقتصاد اسلامی نه با سرمایه داری که مالکیت خصوصی را اصل می داند موافق است و نه با سوسیالیسم که مالکیت اشتراکی را اصل می داند؛ بلکه اسلام به یک معنی سه نوع مالکیت را می پذیرد: مالکیت خصوصی ، مالکیت عمومی و مالکیت دولت اسلامی.
مقصود از مالکیت خصوصی، آن است که فرد با کار اقتصادی مفید صاحب مال و ثروتی می شود و می تواند در آن تصرف کند. مقصود از مالکیت عمومی، آن است بعضی از ثروتها و اموال متعلق به تمام عامه مردم است و همه می توانند از آن منتفع شوند مثل پرندگان هوا، ماهیان دریا و منظور از مالکیت حکومت اسلامی، مالکیت پیامبر و یا امام و یا ولی فقیه نسبت به بعضی از ثروت ها است که در منابع دینی از آن به عنوان انفال یاد شده است.
گرچه اموال عمومی و اموال دولت هر دو در اختیار امام و رهبر حکومت اسلامی است ولی از نظر حقوقی و کیفیت برخورد با یکدیگر تفاوت هایی دارند که در جای خود مورد بحث قرار گرفته است.
مبانی اقتصاد اسلامی مبتنی بر وحی وعقل است
مبانی اقتصاد اسلامی مبتنی بر وحی و عقل است؛ به این معنا که احکام و آموزه های اقتصادی اسلام از کتاب و سنت و عقل و عرف قابل استنباط و استخراج است. هر چند مشهور میان فقهاء آن است که احکام عبادات تاسیسی و احکام معاملات امضائی است یعنی تمام عبادات، حدود، شرایط و قیود آنها را شارع مقدس تعیین کرده اما در معاملات، حدود شروط و قیود آن را عرف و عقلاء تعیین می کنند، لیکن با تتبع در احکام اقتصادی اسلام در می یابیم که شارع مقدس برخی از معاملات عرضی را امضا و برخی را غیر مجاز و حرام شمرده و نسبت به برخی از مسائل اقتصادی، حدود، شروط و قیودی را تعیین و در این رابطه قواعد کلی را ترسیم کرده است که فقها با استناد بهآنها می توانند در هر عصر و زمانی پاسخگوی احکام و مسائل اقتصادی باشند.
چند نمونه:
احل الله البیع وحرم الربا...حلیت بیع وحرمت ربا(بقره/275)
یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود...وفای به عهد(مائده /1)
نهی النبی عن بیع الغرر...نفی غرر در معاملات(رسائل ج 17 ص 488)
لاضرر و لاضرار فی الاسلام...نفی ضرر در معاملات(رسائل ج 26 کتاب الفرائض ص 14)
الناس مسلطون علی اموالهم...مالکیت شخصی افراد
المومنون عند شروطهم...پایبندی به شروط
از این ادله وادله دیگر می توان به دست آورد که اسلام برخی از احکام و رفتار اقتصادی عرضی را با شرایط و قیودی مورد تایید و امضا قرار داده و برخی را رد کرده است مثل معاملات غرری یا معاملات ضرری از این رو محقق اقتصاد اسلامی باید با مراجعه به کتاب و سنت و عقل و عرف و قواعد کلی تعیین شده احکام اقتصادی را استخراج و مشکلات اقتصادی حل کند.
سه حوزه اقتصاد اسلامی
نظام اقتصادی اسلام در سه حوزه تولید، توزیع و مصرف بر اساس تولید بیشتر، توزیع عادلانه و صرفه جویی در مصرف پایه گذاری شده است.
الف) بخش تولید: تولید مهمترین عامل استقلال اقتصادی و بالا بردن تولید مهمترین عامل تحقق جهاد اقتصادی است. اعتقاد اسلام بر آن است که با حداقل منابع و سرمایه حداکثر تولید را داشته باشیم.
خداوند در قرآن با دستور به "وابتغوا من فضل الله یا با بیان لتبتغوا من فضله" بر تلاش برای تولید بیشتر تاکید و تشویق کرده است. همچنین با بیان عوامل تولید مثل آب، خاک، نامحدود بودن منابع (ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها) و آموزش صنعت کشتی سازی، زره سازی و....... بر تولید انبوه اصرار دارد.
اسلام با معرفی موانع تولید مانند ظلم، ناسپاسی، فسوق، خوردن مال دیگران، کفر و... و همچنین تاکید بر رعایت ارزشها در تولید مانند تقوا و یاد خدا و.... بر همه ابعاد تولید توجه کرده است.
ب) بخش توزیع: از دیدگاه اقتصاد اسلامی توزیع مناسب و عادلانه منابع ، ثروت و درآمد در راستای برقراری عدالت اقتصادی و زدودن فقر و جلوگیری از تکاثر یک ضرورت است.
در حدیثی امام علی (ع) فرمود: سه چیز است که اگر به آن عمل شود همه امور سامان می یابد و اگر ترک شود همه فعالیت ها و اقدامات بی اثر خواهد بود، یکی از آن سه چیز تقسیم عادلانه امکانات و درآمدها است.
ج) بخش مصرف: از نظر اسلام صرفه جویی، مصرف به اندازه و نیاز، پرهیز از اسراف و تبذیر همواره مورد تاکید بوده است. بر اساس منابع دینی میان مصرف و توزیع و تولید رابطه تنگاتنگ وجود دارد، مصرف درست و مناسب برای ایجاد تعامل میان درآمد و توزیع و هزینه ها نقش کلیدی دارد.
نگاه قرآن به مصرف نگاه اعتدال و میانه روی، استفاده صحیح از نعمت های حلال خداوند و دوری از زیاده روی، اسراف و اتلاف است.
ادامه دارد....
....................................................
حجت الاسلام سید احمد میرعمادی - نماینده ولی فقیه در استان لرستان
نظر شما