محمد عثمانی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره مهمترین ویژگی سیر روشنفکری جهان عرب در دوره معاصر گفت: روشنفکری جریانی عقلایی است و جامعه عربی نیز در بستر و زمینه اسلام معنا پیدا می کرد. پس از قرون چهارم و پنجم که تمدن اسلامی به دلیل انسداد راه عقلانیت و اجتهاد رو به افول گذاشت یکی از چالش هایی که به ویژه از دوره سقوط عثمانی به بعد برای اندیشمندان شکل گرفت این بود که چه عاملی سبب این انحطاط شد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: در پاسخ به این سوال جریانات مختلفی در تمدن اسلامی شکل گرفتند که جریان روشنفکری یکی از آنها بود. روشنفکران عرب اساس را روی عقل و بازگشت به عقل گذاشتند. آنان عقل کانتی خودبنیاد را مبنایی برای نوسازی تمدن اسلامی قرار دادند و بر اساس آن اقدام به بازشناسی تمدن اسامی کردند.
بازخوانی دین از زاویه عقلانیت ویژگی روشنفکری جهان عرب
عثمانی ادامه داد: به همین دلیل می بینیم که کسانی مانند عابد الجابری، آرگون و بسیاری از روشنفکران عرب مسایلی را که درباره آنها اندیشیده نشده یا توان اندیشیدن درباره آنها وجود ندارد به عنوان عوامل انحطاط تمدن اسلامی معرفی می کنند. از همین رو می توان نتیجه گرفت که مهمترین ویژگی سنت روشنفکری جهان عرب معاصر نخست احیای عقلانیت و دوم، بازخوانی دین یا تاریخ تمدن اسلامی از زاویه عقلانیت است.
این کارشناس تفکر جهان معاصر عرب سپس با مقایسه جریان روشنفکری در ایران و جهان عرب گفت: روشنفکری جهان عرب به لحاظ زمانی بر روشنفکری در ایران تقدم دارد. دوره قاجاریه و ورود امواج مدرنیته از ترکیه و همچنین انقلاب مشروطه آغاز روشنفکری در ایران بود، اما این جریان در جهان عرب پس از سقوط خلافت عثمانی که مقارن با قرون هفده و هجده میلادی است، آغاز شد.
وی ادامه داد: روشنفکری در جهان عرب در پاسخ به این سوال شکل گرفت که چرا تمدن اسلامی با وجود پیشینه طلایی خود رو به افول گذاشت و غرب با پیشینه تاریکش در قرون وسطی تمدن نوینی را ایجاد کرد. از این زاویه تمدن عرب مواجهه مستقیمی با تمدن غربی پیدا می کند و شروع به بازخوانی خود در آینه دیگری که غرب است می کند.
استعمار سبب مواجهه مستقیم اعراب با غرب شد
عثمانی پدیده استعمار را عامل موثری در روشنفکری جهان عرب دانست و گفت: مساله دیگری که اعراب با آن مواجه بودند اما در ایران به طور مستقیم وجود نداشت، استعمار است. استعمار مواجهه مستقیم کشورهای عرب را با تمدن غربی رقم زده بود در حالی که ایرانیان هیچ گاه استعمار را به طور مستقیم لمس نکردند و مانند مصر و عراق و سوریه که سران روشنکری در جهان عرب قلمداد می شوند به طور مستقیم تحت استعمار قرار نگرفتند.
نگاه روشنفکرانه ما عقیم است
وی شناخت روشنفکری ایرانی از غرب را همواره یک نگاه مخدوش دانست و گفت: زبان انگلیسی یا فرانسه زبان دوم روشنفکران عرب و اعراب به طور عام محسوب می شود اما این زبانها نزد روشنفکران ما مغفولند. حتی اگر روشنفکران ما بر این زبانها مسلط هم باشند، مواجهه مستقیم با غرب نداشته اند. در واقع مواجهه مستقیم اعراب با غرب شناخت عمیق تر آنان از غرب و روشنفکری را منجر شده است، در حالی که نگاه روشنفکرانه در ایران هنوز عقیم است و دقیق نیست.
عضو هیات علمی دانشنامه اسلام معاصر سپس مصداق هایی را از دقیق نبودن نگاه روشنفکرانه در ایران ارایه کرد و گفت: نزاع روشنفکران ایرانی با یکدیگر مصداقی برای این فقدان شناخت صحیح است. برای نمونه دو روشنفکر در ایران یکدیگر را به عدم شناخت صحیح از کانت و دکارت و هایدگر متهم می کنند. همچنین نقدی که دکتر داوری به دیدگاه های دکتر سروش درباره پوپر وارد می کند یا نقد سروش به شناخت داوری از غرب نیز ناشی از فقدان مواجهه مستقیم ما با غرب است.
همه کشورهای اسلام در یک تمدن واقعند
وی درباره مسیری که ایرانیان باید در شناخت متفکران عرب در پیش بگیرند گفت: من نگاه تمدنی به کشورهای اسلامی دارم یعنی همه کشورهای اسلامی را در یک زمینه تمدنی می بینیم. به اعتقاد من مجموعه ای از وجوه مشترک کشورهای عربی و غیر عربی تمدن اسلامی را به هم پیوند می دهد. بی شک تجربه های ملل مختلف اسلامی، از غرب تمدن اسلام گرفته آسیای شرقی می تواند به غنای تجارب ملل مختلف کمک کند.
عثمانی افزود: بی تردید شناخت متفکران جهان عرب می تواند روشنفکری در ایران و برخی دیگر از کشورهای اسلامی را غنی کند به ویژه آنکه تجربه روشنفکری اعراب متقدم تر است. نگاه عمیق آنها می تواند ما را در بازشناخت اندیشه غربیان یا مساله روشنفکری یاری دهد. البته شناخت ما از سیر روشنفکری اعراب باید متناسب با نیازهای ما باشد.
روشنفکری جهان عرب را متناسب با نیازمان بشناسیم
وی تاکید کرد: ما باید امروز سوال زمانه خود را بشناسیم و از زاویه این سوال به مواجهه با اندیشمندان دیگر بپردازیم. شناخت و درک اندیشمندان دیگر به تنهایی نمی تواند پاسخگوی ما باشد بلکه درک آنها در ظرف زمانی و در پاسخ به سوال آن جامعه می تواند چاره ساز باشد.
این نویسنده و مترجم در پاسخ به این سوال که روشنفکران دینی ایران تا چه اندازه به طور مستقیم متاثر از روشنفکران عرب بوده اند، گفت: شاید نتوانیم بگوییم که سروش به طور مستقیم متاثر از متفکران عرب بوده است اما بسیاری از ایده های او قبلا از سوی برخی از اندیشمندان عرب مطرح شده بود. بخش زیادی از اندیشه سروش را می توان در تفکرات ابوزید، حسن حنفی و بعضا عابدالجابری و محمد آرگون و طرابلسی دید.
نگاه سروش غرب گرایانه است
وی اندیشه سروش را بیش از آنکه متاثر از روشنفکران عرب باشد متاثر از یک نوع نگاه غرب گرایانه دانست و گفت: او از زاویه روش مندی پوپری به بازخوانی مسایل اسلامی می پردازد. تفاوت اصلی سروش و اندیشمندان عرب این است که سروش بر قله مدرنیته می ایستد و به سنت نگاه می کند در حالی که متفکران عرب روی قله سنت شان ایستاده اند و از زاویه سنت خود از غرب برای شناخت جایگاهشان کمک می گیرند.
محمد عثمانی ترجمه آثاری چون "گفتگوی مشرق و مغرب تمدن اسلامی"(گفتگوی محمد عابد الجابری و حسن حنفی)، "مفاهیم اسلامی در تمدن اسلامی" اثر محمد عابد الجابری را در کارنامه حرفه ای خود دارد.
نظر شما