۲۸ فروردین ۱۳۹۲، ۸:۲۱

درباره ایمان-1/

ايمان بدون علم و شناخت، انسان را به جمود و تعصب ناآگاهانه مي‌كشاند/ شرایط تحقق ایمان

ايمان بدون علم و شناخت، انسان را به جمود و تعصب ناآگاهانه مي‌كشاند/ شرایط تحقق ایمان

خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: ايمان بدون علم و شناخت، انسان را به جمود و تعصب ناآگاهانه مي‌كشاند و علم بدون ايمان فاجعه مي‌آفريند و انسان را به استعمار و استبداد كشانده و عالمان بي‌مسئوليت را به شيادي وا مي‌‌دارد.

سخن از ايمان زياد گفته شده است، ليكن آنچه بايد در اين مورد بدان توجه داشت تبلور ايمان در عمل و تأثير آن در رفتار و كردار فردي و اجتماعي و توجه به آن به هنگام تجزيه و تحليل مسائل سياسي اجتماعي است، در اسلام ايمان بدون تحقق و تبلور در عمل ارزش ندارد و ذهنيتي بيش نخواهد بود. ايمان قلبي تنها در آغاز حركت انسان قرار دارد و در تداوم حركت ضروريست كه به زبان آيد و در عمل نمود پيدا كند والا همان اعتقاد قلبي نيز از دست خواهد رفت و اطراف آن را پوشش و غبار خواهد گرفت و در همين رابطه است كه در قرآن هر جا كلمه ايمان به كار رفته است به دنبالش عمل صالح و يا مصداق و نمونه‌اي از عمل آورده شده است.

«ان الذين امنوا و عملوا الصالحات يهديهم ربهم بايمانهم» (يونس-8) آنان كه ايمان آورده‌اند، خداوند به وسيله ايمانشان هدايت و راهنمائيشان خواهد كرد و علي(ع) مي‌فرمايد: راه ايمان روشنترين راه و تابانترين چراغ است پس به سبب ايمان به اعمال شايسته راه برده مي‌شود و با عمل شايسته ايمان كامل مي‌گردد با ايمان علم و آگاهي سرشار و آباد مي‌گردد و امام صادق(ع) در همين رابطه مي‌فرمايد: «ملعون و مطرود است كسي كه ايمان را فقط قول و سخن بدون عمل بداند.» و از امام علي (ع) درباره ايمان سئوال شد، فرمودند: ايمان شناخت با قلب است و اعتراف و اقرار به وسيله زبان و عمل به وسيله اعضاء و اركان بدن و آنچه مي‌خواهيم در اين مقوله به آن تكه مي‌كنيم نحوه تحقق ايمان است در عمل و ارتباط مشخصي كه هر يك از اعمال با يكديگر و با ايمان دارند كه امام علي(ع) در نهج البلاغه به صورت فشرده در قالبي منظم به اين نياز پاسخ گفته و نحوه تنزيل و تحقق ايمان در عمل را بيان فرموده كه به خاطر جامعيت و نظم خاص اين كلام پس از آوردن متن كلام و ترجمه به شرح آن مي‌پردازيم.

از امام علي (ع) سئوال شد كه ايمان چيست؟ امام در جواب فرمود: ايمان بر چهار پايه استوار است: صبر و يقين و عدل و جهاد. و صبر از ايمان برچهار شعبه است: 1. شوق(علاقه‌مندي نسبت به كمال مطلوب) 2.شفق (ترس و دوري از عوامل بازدارنده) 3.زهد (پارسائي و برداشت كم براي بازدهي زياد) 4.ترقب (مراقبت و آمادگي هميشگي) آن كس كه مشتاق به بهشت باشد از شهوات چشم مي‌پوشد و آن كس كه از آتش بيم داشته باشد از كارهاي حرام اجتناب مي‌كند و آن كس كه در دنيا زاهد باشد مصيبتها را به راحتي تحمل مي‌كند و آن كس كه منتظر مرگ باشد در انجام كارهاي خير پيشي مي‌كند.

ديگر از مراحل ايمان آنچنان كه گفته شد، يقين بود كه خود بر چهار شعبه مي‌باشد كه عبارتند از: بينایي و بصيرت زيركانه و باز گرداندن حكيمانه هر چيز به اول خود و پند گرفتن از عبرتها و درس گرفتن از تاريخ، پس هر كس كه بصيرت زيركانه داشته باشد، حكمت براي او آشكار مي‌شود و آن كس كه حكمت براي او آشكار شده باشد عبرت‌ها را مي‌شناسد و كسي كه عبرتها را شناخت مانند آن است كه با گذشتگان زندگي كرده است و ديگر از مراحل ايمان عدل است كه خود بر چهار شعبه مي‌باشد كه مشتمل مي‌باشد بر دركي فراگير و همه جانبه و دانشي ژرف، حكمي روشن و درست و حلمي استوار و ثابت پس آن كس كه فهم داشته باشد عمق علم و آگاهي را مي‌يابد و آن كس كه عمق آگاهي را شناخت از سرچشمه‌هاي حكمت سيراب مي‌شود و آن كس كه حلم داشت، در كارش افراط نمي‌كند و در ميان مردم خوش‌نام و سعادتمند زندگي مي‌كند و آخرين مرحله ايمان جهاد بود كه خود به چهار مرحله تقسيم مي‌شود: يكي امر كردن به كارهاي نيك و بازداشتن از كارهاي ناپسند و صداقت و راستي در جايگاه‌هاي صدق و بيزاري از افراد فاسق و فاسد، پس هر كس امر به معروف كند پشتوانه مؤمنين را محكم كرده است و كسي ‌كه نهي از منكر كند بيني منافقين را به خاك مي‌مالد و كسي كه در جايگاه صدق راست گويد آنچه تقدير اوست بر او خواهد گذشت و آن كس كه از افراد فاسق بيزاري گزيند و براي خدا غضب كند، خداوند متعال به خاطر او غضب نمايد و در روز قيامت راضي و خشنودش گرداند.

فطري بودن ايمان

چنانچه در سوره روم، آيه 30 آمده، پس حق‌گرايانه راه و جهت حركت خود را به جانب اين، استوار ساز، همان قانون فطري كه خداوند مردم را بر اساس آن سرشته و آفريده است، هيچگونه تغيير و تبديلي در قانون خلقت و آفرينش خداوند وجود ندارد، تنها راه درست و اساسي همين راه است ولي بسياري از مردم نسبت بدان آگاهي و شناخت ندارند. ايمان به مطلق همواره در ابتداي تلاش و شناخت انسان قراردارد و به دنبال اين ايمان است كه در صدد شناخت و معرفت مطلق مورد نظرش برمي‌آيد تا با گرايش بدان ضعف‌ها و كمبودها و نيازهايش را برآورده نمايد.

چنانچه در مفردات راغب در معني ايمان مي‌خوانيم! ايمان تصديقي است كه همراه آن ايمني و امن باشد وامن، آرامش خاطر و از بين رفتي اضطراب و خوف است به بياني ديگر ايمان به مطلق در نهاد و سرشت همه انسانها نهفته است و تمامي انسانها ذاتاً به قدرتي آگاه و با اراده و حاكم بر جهان هستي ايمان و باور دارند ولو اين كه اين ايمان به صورت گنگ و نامشخص باشد و نتوانسته آن را به زبان آورد و يا در تعيين مصداق آن دچار اشتباه گردند. پيغمبر اكرم(ص) فرمود: «هر فرزندي بر سرشت و فطرت خدائي زاده مي‌شَود، سپس پدر و مادر اويند كه با تربيت‌شان او را يهودي، مجوسي و يا نصراني مي‌گردانند.»

در طول تاريخ به جوامع و انسانهائي برخورد مي‌كنيم كه در فطرت انساني خود كه همان ايمان به خداي يكتاست منحرف شده‌اند و به انواع شرك پناه برده‌اند و گمان مي‌كرده‌اند آن اطمينان و آرامشي را كه دنبال ان مي‌گردند در رابطه با نمودهاي شركي مي‌توانند، بدست بيآورند گرايش به بت‌پرستي و الهه‌پرستي و پيدايش اساطير در طول تاريطخ از همين نقطه ناشي مي‌شود، علم‌زدگي و پناه بردن به مواد مخدر و هيپي‌گري و گروه‌گرایي و هر چيز به غير خدا كه انسان گمان كند به وسيله آن مي‌تواند نياز واقعي خود را بيابد اشكالي از شرك است كه در مقام پاسخ به نيازمندي‌ها و نواقص انسان سرابي بيش نخواهد بود و به جاي رفع اضطراب و ايمني آگاهانه‌اي كه انسان به دنبال آن مي‌گردد نتيجه‌اي جز تخدير و غفلت و خود‌فريبي نخواهد داشت. قرآن در آيات متعدد فطري بودن ايمان و نيازمندي انسان به جايگاه امن بدون اضطراب و انحراف‌ها و محدود‌نگريهایي كه انسان در اثر محدوديت شناختش به آن دچار مي‌شود همه را به روشني بيان نموده است كه با نمونه‌هائي از آن آشنا مي‌شويم. به عنوان مثال در سوره آل عمران آيه 83 مي‌خوانيم: «آيا چيزي غير از خدا را جستجو مي‌كنيد. در حالي كه هر آن كه در آسمانها و زمين است سر به فرمان اوست »

در اين آيه پيجوئي و تلاش براي يافتن راهي غير از راه خدا و معبودي به جز خدا توبيخ و سرزنش شده است و به خوبي روشن مي‌كند كه انسان دريافتن و بازگشت به خويشتن اسلامي خويش بايد بسيار هوشيار باشد تا بتواند آنچه را خود دارد و سرشتش بر آن نهاده شده بيابد و با ايمان به خدا هماهنگي و همساني خود را با دستگاه آفرينش ثابت كند و همچون موجودات آسمان و زمين سر به آستان خدا نهند و فقط او را بيابد و جهت خود را با موجودات زمين و آسمان يكي كرده، در مسير توحيد قرار گيرد. و همچنين در سوره مريم آيه 82 آمده است كه: «و برگرفتند غير از خدا، خداياني تا براي آنان مايه عزتي باشد در صورتي ‌كه چنين نيست، به زودي از عبادت آنان روي گردانده با آنان ضديت خواهند كرد.»

ذلت و زبوني كه ناشي از كمبود دروني آنان است آنها را به پرستش غير خدا كشانده تا بلكه با اتكاء به آنها قدرتمند شوند ولي پس از مدت زماني چون آنان را كامل و لايق نيافته با آنان به ضديت برخواهند خواست زيرا كارشان از ابتدا برخلاف اقتضاي فطرت و ناموس خلقت بوده است و چنين عملي سرانجام به روگرداني و ستيزه‌جوئي مي‌انجامد و در جائي ديگر از قرآن (سوره عنكبوت، آيه41) آمده كه «مثل كساني كه دوستاني جز خدا گرفتند همانند عنكبوت است كه برگرفت خانه‌اي را و به راستي سست‌ترين خانه‌ها، خانه عنكبوت است.»

غير از خدا نمي‌شود تكيه‌گاه قرار گيرد، زيرا غير خدا اگر تكيه‌گاه قرار گيرد، سست و بي‌پايه است و چنين ايمانهايي انحرافي و گرايش‌هاي پوچ كه، با تقليد و تلفيق انجام مي‌شود و از شناخت درست برخوردار نيست، دوامي نخواهد يافت و چون كاري مخالف مقتضاي فطرت و خلقت است معتقدين به آن نمي‌توانند روحيه ايثار و گذشت رادر خود ايجاد كنند و همچنين در سوره يس آيه 74 مي‌خوانيم كه: «غير از خدا معبودهائي را براي خود برگزيدند تا شايد مورد ياري‌شان واقع شوند، گمان مي‌كردند خدايان دروغين مي‌توانند آنها را ياري داده و پاسخگوي نيازمندي‌هايشان باشند.»

راستي كه جز اين نيست كه بشر همواره و همه وقت در پي پر كردن خلأ وجودي خويش و رسيدن به مرتبه و مقامي است كه هيچ گونه ايراد و نقصي بر او وارد نيايد و در پي آنچنان اوجي كه پاي هيچ رقيبي بدو نرسد و بر هر چه كه هست شناختي عميق يابد و با كلامي خلاصه در تمامي ابعاد هستي، او نيز اوج گيرد و به تكامل برسد، اما با همه اين نيازمندي‌ها همواره در پي معبودي است كه او را در راه جواب گویي به اين نيازها قرار داده و حمايتش نمايد و از گرداب سرگرداني و حيرت بدرآيد و جون عجول است و كفور چنگ به معبودهاي دروغين ناتوان مي‌زند گاه بت، گاه الهه، گاه ابرقدرتي و گاه ثروتي ...

آري بشريت همواره در خط اين است كه به تعدادموجودات هستي براي خويش بت بسازد به تصور اين كه در پناه ايمان به آنها بر همه كاستي‌ها غلبه مي‌نمايد و بر قله كمال پيروزمندانه قدم مي‌گذارد، اما از ابتداي خلقت انسان تاكنون جز عده‌اي معبود واقعي را پناه خويش قرار نداده‌اند، بعضي براي اين معبود شريك قائل شده‌اند و بعضي كفر ورزيده‌اند و امروزه چه واضح و روشن بشريت را در گرداب گرايش به طاغوت و طاغوت‌چه‌ها مي‌بينيم و با اين كه دم از صلح و عدالت مي‌زنند وليكن چون درندگان حريص در پي تيز كردن چنگال‌ها و دندان‌هاي خويشند و اين ناشي از ايمان انحرافي است. حال براي دريافت و حل اين مشكل به كتاب خدا، تنها معبود به حق روي مي‌آوريم و با سخنان معصوم به پايان مي‌رسانيم.

چنانچه در آيات اول سوره بقره مي‌خوانيم كه: كساني كه ايمان به خدا و روز بازپسين آورده‌اند و عمل شايسته انجام داده‌اند هيچ ترس و اضطرابي از آينده نخواهند داشت، تنها و تنها ايمان به خدا و قيامت و عمل صالح است كه به انسان ايمني و آرامش مي‌دهد و خوف و وحشت را از او دور مي‌سازد و يا اينكه: بدون شك اين كتاب هدايتگر پرواپيشگان است، كساني كه ايمان به غيب داشته و نماز را به پا مي‌دارند و از آنچه به آنان روزي داديم انفاق مي‌كنند. در اين آيه چاره رهايي از اضطراب و رسيدن به امنيت و فلاح و هدايت كامل را ايمان به غيب مي‌دانند، همان غيبي كه فطرت و عقل سليم بدان گواهي مي‌دهد و جمال و كمال و زيبايي‌هاي آن در اين جهان نمودار است و فقط پرواپيشگان كه خود را از محسوسات و ماديات به حقايق معقول فطري گرايش داده‌اند بدان باور دارند.

همچنین در همين سوره مي‌خوانيم كه: كساني كه گرويدن و ايمانشان را به ظلم آلوده نكردند براي آنان است تصلي خاطر و آرامش نفس و اينان‌اند هدايت شدگان خداوند در آيه فوق خودداري از ظلم را لازمه ايمان شمرده است بدين معني كه عمل و حركت مؤمنين بايد در مسير هماهنگي و مسير خدا و مطابق با نظام عادلانه هستي و فطرت خدايي باشد تا منجر به هدايت گردد و هر عمل و حركتي  كه به موقع و به جا و به ميزان و به مقدار ضرورت باشد نه كم و نه زياد عادلانه است كسانی كه اين گونه عمل می­كنند برخلاف ظالمين هيچ وحشت و اضطرابی نداشته و در راه هدايت در حركت ­اند. ( در معنی ظلم در مفردات راغب چنين آمده: قرار دادن هر چيزی در غير جای مختص به خودش ظلم است حال به كم گذاری باشد يا زياده روی و يا اين كه بی موقع و بی­جا به كاربرده شود.)

امام علی(ع) می­ فرمايد: به وسيلۀ ايمان، علم و دانايی آباد و بارور می‌شود. جدايی علم و ايمان خسارت­های زيادی به بار آورده است، ايمان را به وسيلۀ علم بايد قوت بخشيد و آگاهی را برپايۀ ايمان بايد استوار ساخت. ايمان بدون علم و شناخت، انسان را به جمود و تعصب ناآگاهانه مي‌كشاند و علم بدون ايمان فاجعه مي‌آفريند و انسان را به استعمار و استبداد كشانده و عالمان بي‌مسئوليت را به شيادي وا مي‌‌دارد. و كشورهاي پيشرفته  به علوم و فنون و صنعت را به بي‌عفتي و كشورگشايي وا مي‌دارد.*

*پریش کوششی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی

ادامه دارد ... .

کد خبر 2032722

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha