۳۱ فروردین ۱۳۹۲، ۸:۳۳

یادداشت میهمان/

صابر كسی است که شوق و كشش به طرف كمال مطلوب داشته باشد/ اثرات ایمان بر انسان

صابر كسی است که شوق و كشش به طرف كمال مطلوب داشته باشد/ اثرات ایمان بر انسان

خبرگزاری مهر ـ گروه دین و اندیشه: از ديدگاه امام علي(ع) به كسي صابر گفته مي‌شود كه شوق و كشش به طرف كمال مطلوب و رضاي خداوند داشته باشد و با عوامل و موانع بازدارنده آن مبارزه كند و در اين رابطه هوشياري و آمادگي دائمي مواظب حفظ ارزش‌ها و جلوگيري از عوامل منحرف كننده مكتب باشد.

صبر اولين پايه ايمان!

«اي كساني كه ايمان آورده‌ايد صبر داشته باشيد و يكديگر را به صبر واداريد و ارتباط با يكديگر بر قرار كنيد و تقواي خدا پيشه كنيد شايد رستگار و پيروز شويد»(آل عمران/ 200)

يكي از واژه‌هايي كه همانند بسياري از واژه‌هاي اسلامي دست خوش تحريف شده و از آن برداشتي غلط و استعماري كرده‌اند واژه صبر است كه آنرا به معناي تحمل ناگواريها و تن به ذلت و خواري سپردن و در برابر فقر و محروميت و ظلم و استبداد شكيبا بودن گرفته‌اند و كساني هم كه روحيه مبارزه با نابساماني‌ها و درگيري با دشمن را ندارند اين معني را ترويج نموده‌اند. اين گونه برداشت بيشتر از ضعف و ناتواني كساني است كه دست به سينه، اسير جريانات غير الهي شده‌اند، در صورتي كه امام علی(ع) صبر را شجاعت مي‌داند.

از ديدگاه قرآن و روايات صبر به معني خويشتن‌داري، شجاعت و استقامت و سعۀ صدر و وسعت نظر، عفت، پاكي، قناعت و مقاومت و ثبات و اطمينان نفس در راه حق آمده است. در انتظار تحقق وعدۀ الهي بودن، هموار نمودن ناهمواري‌ها و پشت پا زدن و مقاومت در برابر انگيزه‌هاي شرآفرين و فساد‌آور از ويژگي‌هاي صبر است، و به طور خلاصه از حدود هفتاد آيه در قرآن در مورد صبر آمده و رواياتي كه در اين زمينه بوده است به خوبي روشن مي‌گردد كه صبر چيزي جز پايداري براصول مكتب و مقاومت و مبارزه در راه تكامل نيست.

كاربردهاي صبر

1- صبر در مقابل عجله و شتاب‌زدگي

«اي رسول شكيبا باش همانند شكيبايي رسولان الو‌العزم و شتاب پيشه مساز» اگر قبل از رسيدن دمل به آن نيشتر وارد كني سبب مي‌شود كه بدن ديرتر سالم شود و وقت و نيروي بيشتري صرف آن شود و اگر قبل از اين كه انقلاب مراحل رشد و پيشرفت خود را طي كند دست به عمل‌هاي چپ‌روانه و غيرممكن زده شود اين شتاب‌زدگي موجب شكست و نابودي انقلاب و توقف آن مي‌گردد.

2- صبر در مقابل حوادث ناگوار و شكنجه‌ها

انسان مؤمن به خدا ناگزير از درگيري و مبارزه با دشمن است و با پذيرفتن اين ايدئولوژي پوياي اسلام و اعتقاد به اصل پايداري آن بايد براي حفظ آنها با مشكلات و پيش‌آمدهاي ناگوار مبارزه كنند، و در مقابل مشكلات مقاومت نمايد. علي (ع) مي‌فرمايد: در سرگذشت مؤمنين قبل از خود تأمل وتفكر كنيد ببينيد چگونه در سختي و بلا بودن و از همه بيشتر بار مشكلات و تعهدات را بر دوش داشتند و فرعون‌هاي زمان آنها را به بندگي گرفته و به بدترين شكل شكنجه مي‌كردند و هيچ راه گريز و دفاعي نداشتند وقتي خداوند مقاومت آنان را بر شكنجه‌ها در راه محبت خود و نيز تحمل آنان را بر ناگواري‌ها و به خاطر ترس از خداوند مشاهده كرد براي آنان از تنگناهاي گرفتاري‌ها گشايشي قرار داد و عزت و امنيت را به جاي ذلت و وحشت به آنها ارزاني داشت.

آنان به خاطر مقاومت خود زمامداراني حاكم و پيشواياني راهنا گرديدند و فضل و كرامت خداوند نسبت به آنان به جايي رسيد كه آرزوهاي دور و درازشان بدانجا نرسيده بود و به راستي دروازۀ جنگ بين شما و بين اهل قبل(كه خداوند را مسلمان مي‌دانند و در حقيقت مسلمان نيستند) گشوده شده و قادر به گرفتن اين پرچم نيست مگر كسي كه داراي بينش درست و داراي صبر و شكيبايي بوده و آگاه بسبت به مواضع حق باشد.

امام علي(ع) در اين خطبه صلاحيت مبارزه و لياقت پيشتازي و رهبري را تنها براي افرادي كه داراي ويژگي‌هاي فوق هستند مي‌دانند.

3- صبر بر طاعت و عبادت

غرائز مادي دائماً انسان را به سوي راحت‌طلبي و خوش‌گذراني مي‌كشاند و از انجام امور مشكل و تحمل رنج و زحمات برحذر مي‌دارد از اين جهت براي نفس آزاد و سركش انسان اطاعت و فرمانبرداري و بندگي خداوند عليرغم كشش‌هاي مادي و طبيعي مشكل نمايد و اگر نيروي ايمان و صبر و تقوا نباشد، انسان رنج و زحمت اطاعت را بر حركت‌هاي ناشايست در ماه مبارك رمضان و پايمردي در برابر منكرات و زشتي‌هاي جامعه و مقاومت در ميدان درگيري حق و باطل را راز و نياز با خدا در نيمه‌هاي شب و مشغول داشتن دل و قلب به خداوند در طول روز پرهيز از آلودگي‌ها و پستي‌ها و حفاظت و نگهباني از اصول مكتب راستين اسلام در صحنه پيكار انديشه‌ها جز با ايمان راستيني كه تحقق آن در صبر است امكان‌پذير نخواهد بود در انجام واجبات پايداري داشته باشيد و در مقابل ناگواري‌ها با امام(ره) و رهبر ارتباط برقرار كنيد.

با صبر و مقاومت بر پيروي و پيگيري از فرامين خدا و خودداري و پرهيز از عصيان، نعمت‌ها و بخشوده‌هاي خداوند را بر خود وسعت بخشيد. اطاعت از خدا و قانون‌بندي قانون‌مندي عالم نعمت‌هايي از قبيل آزادي از استبداد، استثمار، و استقلال و رهايي از پليدي‌ها را براي انسان فراهم مي‌آورد استعدادها و نيروي نهفته در درون را شكوفا مي‌سازد. امام علي (ع) در وصف پاك‌باز و مؤمن راستين مي‌فرمايد: چند روز دنيا را به شكيبايي سپري كردند و در پي آن راحت و آسايش هميشگي را دريافتند و اين عملشان تجارتي سودمند است كه خدايشان براي آنها فراهم كرده است. آنان خود را براي اطاعت و بندگي خداوند آماده و مهيا ساختند. خداوند هم راه سعادت و استفاده از نعمت‌هاي بي‌شمار را به آنها نشان داد.

4- صبر در رويارويي با انگيزه‌هاي طغيان‌آفرين ومعصيت‌زا

اسبغ از قول حضرت علي(ع) نقل مي‌كند كه امام در اهميت و ارزش صبر و خودداري از محرمات خداوند فرمود: صبر بر دو قسم است: يكي پايداري به هنگام پيش آمدن رويدادهاي ناگوار كه اين خود نيكو و زيباست و ديگر امساك و خودداري از انجام حرام در مواردي كه موقعيت براي ارتكاب حرام مناسب است كه اين قسم از اولي نيكوتر و پسنديده‌تر است، گناه و معصيت خداوند و انحراف غرائز و طغيان آنها سرچشمه مي‌گيرد و اگر مقاومت دروني در برابر انگيزه‌هاي فساد آفرين از قبيل روحيه قدرت طلبي، خودخواهي، ستم، انحرافات جنسي و فكري، افزون‌طلبي در جهت شيطان، نباشد غريزه‌هاي وجودي انسان كه واقعيتي اجتباب‌پذير هستند، راه انحرافي پيمودن انسان را به بي‌بند و باري و تصرفات ناروا وا مي‌دارد. اين نوع صبر اهميت ويژه‌اي دارد زيرا اين مقاومتي اختياري و بر خلاف خواسته و ميل نفساني است كه نيازمند عزمي راسخ و تصميمي قاطع مي‌باشد.

شوق دومین پایه ایمان

تلاش و كوشش  به جهت كمال مطلوب

اگر رفتار فرد مؤمن به خدا مورد توجه قرار گيرد عشق و شوقي شديد براي رسيدن به كمال مطلوب در وي مشاهده مي‌شود و حتي اين شور و عشق نسبت به افرادي كه شوق و عشق به خداوند و فلسفۀ شهادت را احيا مي‌بينند نه مرگ، با شوق و عشقي عجيب غسل شهادت مي‌كند و نماز شهادت مي‌خواند تا برود از چشمه حيات بنوشد و در مسير خداگونگي قرار گيرد.

امام علي(ع) مي‌فرمايد: و به درستي كه من به رسيدن و ملاقات خدا اشتياق بسياري دارم (منظور از ملاقات خدا، دستيابي به كمالات و صفات خدایي از طريق شهادت در جهت خدا است) و نمونه اين شوق را در سوره توبه مي‌بينيم: بر افراد ضعيف و مريض حرجي نيست كه در جنگ شركت كنند و نه بر افرادي كه هنگامي كه پيش تو مي‌آيند كه آنها را به ميدان كارزار ببري، مي‌گوئي وسيله‌اي در اختيار نداريم كه شما را به ميدان جنگ ببريم و برمي‌گردند در حالي كه غمناك و محزونند و چشمانشان از اشك پر شدهكه چرا نتوانستند در جنگ شركت كنند. آري آنچنان شيفتۀ راه خدا هستند كه چون مي‌بينند راهي براي ايثار جان خويش نمي‌‌يابند، اشك غم مي‌ريزند و اين گواه شوق و ميل حقيقي آنان به كمال حقيقي است.

شفق: ترس از عوامل بازدارنده و مبارزه با آنها، بديهي است كه شوق انسان در هر جهتي كه باشد خواه‌ناخواه با موانعي روبرو مي‌شود كه وي را از رسيدن به كمال مطلوب باز مي‌دارد پس بايستي آنها را شناخت با موانعي روبرو مي‌شود كه وي را از رسيدن به كمال مطلوب باز مي‌دارد پس بايستي آنها را شناخت و ارزيابي كرد و از آنها دوري گزيد و در صورت لزوم با آنها مبارزه نمود و كسي كه از آتش جهنم خوف دارد بايد از محرمات (كارها و اعمالي كه در جهت خير نيستند و انسان را از خدادور مي‌سازد) اجتناب بورزد پس مي‌توان گفت شفق يعني شناخت و ارزيابي عوامل بازدارنده شوق و دوري و مبارزه با آن عوامل، مؤمنين با داشتن صفت اشفاق و احتمال حمله دشمن به پيشگيري و مبارزه با آن پرداخته و قبل از آن كه دشمن در كيدش موفق شود مؤمنين كه او را عامل بازدارنده رسيدن به كمال مطلوب يعني خدا مي‌بينند با او به مبارزه برخواسته و او را شكست مي‌دهند.

زهد: زهد به مفهوم برداشت كم برا ي بازدهي زياد در جهت كمال مطلوب است زاهد مانند درختي است بياباني كه آب كمي مصرف مي‌كند ولي ساقه محكم دارد و شعله‌اش زياد و آتش آن بادوام است امام علي(ع) مي‌فرمايد: «خوشا به حال زاهدان در دنيا كه بر آخرت دل بسته‌اند، اين گروهي هستند، كه زمين را فرش و خاك آن را بستر و آب آن را شربت گوارا قرار داده‌اند.»

زهد مثبت: زاهد واقعي در اسلام كسي است كه توجه و علاقه‌اش از ماديات دنيا به عنوان كمال مطلوب و بالاترين خواسته عبور كرده و متوجه كمال واقعي گشته است و هيچ موقع به ماديات اصالت نداده و از آنها به عنوان وسيله‌اي بيش استفاده نمي‌كند و به حداقل بهره‌گيري از ماديات اكتفا مي‌نمايد.

حضرت علي(ع) در معناي واقعي زهد مي‌فرمايد: زهد بين دو كلمه از قرآن قرار دارد (در دو جمله خلاصه شده است) خداوند سبحان فرمود: بر آن چه از دست شما رفت تأسف نخوريد و بدان چه به شما رسيد شادمان نشويد و هر كس بر گذشته اندوه نخورد و بر آينده شادمان نشد و به دو طرف  زهد دست يافته است. بديهي است كه آن چه كمال مطلوب نيست آمد و رفت آن ايجاد غم و شادي بي‌اندازه نمي‌كند و اگر روزي ثروتمند و فقير شود در زنگي او تغييري حاصل نخواهد شد هميشه زندگي و عقل او زاهدانه است. زاهد، زندگي دنيا را جاودانه نپنداشته و آرزوهاي دور و دراز در سر نمي‌پروراند.

امام علي(ع) مي‌فرمايد: اي مردم، زهد عبارت است از، شكر و سپاس نعمت‌هاي خدا، پروا از انجام اعمال حرام، زاهد در بكارگيري بحث كوشاست و از فزون‌طلبي و ثروت‌اندوزي خودداري مي‌كند و به پستي‌ها و ناپاكي‌ها دست نمي‌‌زند و بي‌اعتنایي نسبت به دنيا را عملاً پياده مي‌كند. مرحوم نراقي در معراج السعادة در معني زهد مي‌گويد: دست برداشتن از دنيا و اكتفا به آن به قدر ضرورت و استفاده كم در عين داشتن، و زاهد واقعي كسي است كه از غير خدا اعراض كند و به خدا رو آورد و اين بالاترين مرحلۀ زهد است.

زهد عوام‌فريبانه

بسياري از افراد براي جلب نظر ديگران دراجتماع از مصرف‌هاي زياد خودداري كرده و خود را زاهد قلمداد مي‌كنند و زندگي واقعي آنها سراسر اسراف و زياده‌روي است و به دنبال فرصتي هستند كه با اين زمينه‌سازي به موقعيتي دست يابند. 

امام علي(ع) در خطبه سي و دو نهج‌البلاغه مي‌فرمايد: مردم به چهار دسته تقسيم مي‌شوند، يك دسته از آن مردماني هستند كه خود را به زهد‌گرائي زده‌اند و به ظاهر لباس اهل قناعت و زهد به تن كرده‌اند و حال آنكه در واقع چنين نيستند. در مقابل اين نوع زهد انحرافي، زهد علي (ع) است كه در عين آمادگي زمينه و امكانات، از به دست گرفتن حكومت خودداري كرده و آن را از عطسه بز هم پست‌تر مي‌شمارد.

«شما فهميده‌ايد كه اين دنياي شما در نزد من از آب بيني بُزي هم پست‌تر است و اگر اين نبود كه خداوند از علماء تعهد گرفته گرفته كه به شكم‌خوارگي ظالم و گرسنگي مظلوم راضي نشوند و اگر حضور شما اتمام حجت نبود حكومت بر شما را نمي‌پذيرفتم.» در اين خطبه به خوبي معلوم است كه علي(ع) حكومت و پشوانۀ مردمي و همۀ امكانات را براي گرفتن حقوق مظلومان مي‌پذيرد و با همۀ آنها ظالمانه برخورد مي‌كند.

ترقب: منتظر بودن، آمادگي و هوشياري دائمي:

ترقب از شاخه‌هاي صبر و از ويژگي‌هاي افراد مؤمن است، مؤمن نبايد ساده‌انديش و راحت‌طلب و غافل باشد كه گاهي لحظه‌اي در خود فرورفتن و از دست دادن حالت ترقب با شكست و نابودي برابر است. امام علي(ع) در رابطه با طلحه و زبير هنگام شكل‌گيري فاجعه جمل هوشياري و آمادگي خود را اين‌گونه بيان مي‌دارد: «به خدا قسم من همانند كفتاري نيستم كه در لانۀ خودم بخزم تا صياد سر رسد و مراصيد كند (غافل و بي‌خيال در خانه نمي‌نشستم و در مدينه نمي‌ماندم تا دشمن لشكر بسيج كند و به مدينه يورش بياورد) بلكه با هوشياري، لشكر بسيج مي‌كنم و به وسيلۀ كساني كه وفادار به حق هستند و روي به حق آورده‌اند با كساني كه پشت به حق نموده‌اند و پيمان شكسته‌اند مي‌جنگم».

نمونه‌اي از صبر همراه با ترقب را امام علی(ع) چه زيبا در نهج‌البلاغه مي‌فرمايد: «صبر كردم همانند كسي كه خار در چشم و استخوان در گلو داشته باشد، اگر خويشتن را در اين موقعيت ببينم حتماً درك مي‌نمائيم كه بايستي هر چه سريعتر و در عين حال با ظرافت و دقت بيشتر خار را از چشم و استخوان را از گلو درآوريم، زيرا هر حركت حساب نشده‌اي موجب كور شدن و يا زخمي و چركين شدن گلو مي‌گردد. پس بايد ضمن صبر كردن خار و استخوان را درآورد تا بتوان فرياد حق سر داد و ناحق را نهي نمود.

مؤمن نبايد همانند كبك باشد و همچون سلطان حسين كارها را با ان‌شاء‌الله درست كند، بلكه بايد ترقب را از كلاغ آموخت كه براي اين كه نظارت بيشتري بر اطراف داشته باشد بر مرتفع‌ترين شاخۀ درخت مي‌نشيند و هنگامي كه انسان خم مي‌شود كه سنگي را از زمين بردارد و پيش از آن كه انسان كمر راست كند كلاغ پرواز كرده است. ما بايد آن گونه هوشياري و ترقب داشته باشيم كه قبل از پيش آمدن هر حادثه‌اي از وقوع آن جلوگيري كنيم و با چشمان تيز بر فراز بلند هر برج ديده‌باني هر قدم ناپاك و خيانتگر ضدانقلابي را با گلوله‌اي متكي بر بصيرتشان بر زمين بدوزيم و امام علي(ع) اين ترقب دائمي را در طول زندگي در رابطه با مرگ مطرح مي‌كند كه: «هر كس ترقب نسبت به مرگ داشته باشد (توجه داشته باشد كه هر لحظه از زندگي او كه مي‌گذرد ديگر باز نمي‌گردد و مرگ هر لحظه ممكن است فرا برسد) در انجام كارهاي خير سرعت مي‌گيريد. و انجام عمل صالح را به فردا نمي‌اندازد».

و به طور خلاصه از ديدگاه امام علي(ع) به كسي صابر گفته مي‌شود كه شوق و كشش به طرف كمال مطلوب و رضاي خداوند داشته باشد و با عوامل و موانع بازدارنده آن مبارزه كند و در اين رابطه نيروهاي خود را به كار گيرد و از حداقل امكانات حداكثر استفاده را بنمايد و با هوشياري و آمادگي دائمي مواظب حفظ ارزش‌ها و جلوگيري از عوامل منحرف كننده مكتب باشد.

حركت‌هايي كه فاقد شوق و شفق و زهد و ترقب باشد، شكست خواهند خورد.  هر گونه فعاليت و حركتي كه فاقد يكي از اصول شوق و شفق و زهد و ترقب باشد حتماً دچار شكست خواهد شد. مثلاً در جنگ بدر مسلمين هم شوق دارند و هم شفق و هم زهد و هم ترقب مقتي حركت مي‌كنند، همه براي مرگ آماده‌اند و شوق به شهادت دارند و شفق هم دارند، حتي از دستگيرشدگان سئوال مي‌كنند روزانه چند شتر آب مصرف مي‌كنند و تعداد نفرات دشمن را از همين سئوال مي‌فهمند و زهد نيز دارند زيرا حداقل نيروها، حداكثر بهره‌برداري را مي‌نمايند ولي در جنگ اُحد چون در مبارزه ترقب ندارند و شوق را در جهت جمع‌آوري غنائم و فزون‌طلبي به كار مي‌گيرند، آن ضربۀ سخت را مي‌خورند.*

منابع:

  1. قرآن كريم
  2. نهج البلاغه
  3. شرح نهج البلاغه، ابن ميثم بحرانی
  4. جواهر الكلام، شيخ محمد حسن نجفی
  5. اصول كافی، محمد ابن يعقوب كلينی     

*نویسنده: پریش کوششی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی                        

کد خبر 2034349

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha