۲۵ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۴۷

«لنا روی شیروانی» آمد

«لنا روی شیروانی» آمد

کتاب «لنا روی شیروانی» نوشته پتر هرتلینگ با ترجمه گیتا رسولی توسط انتشارات آفرینگان منتشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر،‌ این رمان کودک درباره دو کودک آلمانی است که می‌خواهند به والدینشان کمک کنند تا نقش پدر و مادری خود را به درستی ایفا کنند.

لنای 13 ساله و برادرش لارس شانس آورده‌اند که همدیگر را دارند. آن‌ها همدیگر را دوست دارند. لنا محرم اسرار برادر کوچکش است. او از وقتی که فهمیده پدرش و مادرش می‌خواهند از هم جدا شوند، انگار دنیا روی سرش خراب شده است. او خشمگین است چون پدر و مادرش نمی‌خواهند با او در این مورد حرف بزنند. لنا می‌خواهد به آن‌ها کمک کند. این در حالی است که خودش هم نیاز به کمک دارد. لارس نمی‌داند به کجا تعلق دارد. بچه‌ها با اعتراضشان نمی‌توانند مانع جدایی پدر و مادرشان شوند. لنا متوجه سردرگمی پدر و مادرش می‌شود.

لنا روی شیروانی، جنگ، آقای هلبلینگ، نامه، کلاه کپی،‌ گفتگوی شبانه، اولین فرار، لنا در نمایش، لنای مبدل، دوئل، نوش جان، جینو، زنگ خطر، عین پرواز کردن، دوباره روی شیروانی، علامت‌ها، در محضر دادگاه و شب‌به‌خیر و صبح‌به‌خیر قسمت‌های مختلف این رمان را تشکیل می‌دهند.

در قسمتی از این کتاب می‌‌خوانیم:

او در آشپزخانه تکه‌نانی بر می‌دارد و روی آن مارمالاد می‌مالد، برای خودش آبمیوه می‌ریزد و با احتیاط طوری که مبادا آبمیوه بریزد به اتاقش برمی‌گردد و کاسِتی از پرینس در ضبط می‌گذارد ولی سر و صدای اتاق بغلی به قدری زیاد است که او صدای ضبط را نمی‌شنود. آ‌ن‌قدر صندلی‌اش را نزدیک میز تحریر می‌کند که محبوس می‌نشیند،‌ تکیه می‌دهد، سر خود را به عقب خم و در افکارش سیر می‌کند. در اصل قرار است تکالیف شیمی‌اش را انجام دهد ولی برای این کار خیلی مضطرب است. او به بابا فکر می‌کند. او را مستاصل و آشفته‌حال در برابر خود می‌بیند و نمی‌تواند در برابر ترحمی که وجود او را فرا گرفته است ایستادگی کند. اشک در چشم‌هایش جمع می‌شود، عصبانی اشک‌هایش را با ساعد پاک می‌کند و بلند طوری که دل و جرئت پیدا کند و خود را برحق بداند می‌گوید: گریه‌ام به خاطر تو نیست بابا.

او در اتاق قدم می‌زند و از پنجره بیرون را نگاه می‌کند تا استرس را از خود دور کند. پایین توی حیاط مبل‌ها را تخلیه و از روی سکو به داخل مغازه حمل می‌کنند. او چشمش به کلاه کوچک مامان می‌افتد. آن را روی موهایش فشار می‌دهد و لبه تخت می‌نشیند و منتظر می‌ماند؛ منتها نمی‌داند منتظر چیست. با این حال مطمئن است به زودی اتفاقی می‌افتد. اتفاقی که از طرفی از آن می‌ترسد و از طرف دیگر بی‌صبرانه منتظر آن است.

مدتی به همین منوال می‌گذرد تا این‌که مامان بدون در زدن در را چهارطاق باز می‌کند: «می‌شود به من بگویی لارس چه‌اش شده؟» لنا کلاه را روی پیشانی‌اش می‌کشد و مامان را پرسان نگاه می‌کند. «می‌شنوی که خانه را روی سرش گذاشته یا اتفاق دیگری افتاده؟»

«او در را روی خودش قفل کرده و جواب نمی‌دهد.»...

این کتاب با 160 صفحه، شمارگان هزار و 100 نسخه و قیمت 5 هزار و 500 تومان منتشر شده است.

کد خبر 2076912

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha