به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی کتاب «سه زن و یک داستان دیگر» اثر روبرت موزیل عصر دیروز سه شنبه ۵ خرداد با حضور بلقیس سلیمانی، محمود حداد و علی عبداللهی مترجم اثر در موسسه فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.
در ابتدای این نشست، بلقیس سلیمانی گفت: روبرت موزیل، در ایران نویسنده کمتر شناخته شده ای است. پیش از آقای عبداللهی، آقای حداد یکی از رمان هایش را به نام «آشفتگی های ترلس جوان» به فارسی ترجمه کرده است. موزیل، نویسنده بسیار سخت نویسی است. البته آقای حداد می گوید بسیار شیرین می نویسد.
وی افزود: زندگی این نویسنده از نظر آموزشی، زیر و بم های زیادی دارد. او اول وارد محیط آموزش نظامی شد که به مذاقش سازگار نیامد. به این ترتیب محیط نظامی را ترک کرده و در دانشگاه به تحصیل رشته مکانیک پرداخت. بعد هم در دانشگاه اشتوتگارت به تحصیل پرداخت. بعد از آن هم به تحصیل فلسفه، روانشناسی و ریاضی و فیزیک رو آورد. فلسفه و شخص نیچه، تاثیر زیادی روی او داشته اند.
نویسنده کتاب «خاله بازی» ادامه داد: روبرت موزیل اولین اثرش را در سنین زیر ۳۰ سالگی نوشت. مهمترین اثرش «مرد بی خاصیت» را هم در سال ۱۹۳۳ نوشت که البته ناتمام ماند و بعد از مرگش، همسرش بخشی از یادداشت های این اثر را گردآوری کرده و در ۳ جلد به چاپ رساند. میلان کوندرا، از بین نویسندگان اروپای مرکزی به ۲ تن ارادت دارد که یکی هرمان بروخ است و دیگری روبرت موزیل. این دو بودند که فلسفه را وارد داستان کردند و از ۱۰۰ اثری که به عنوان سخت خوان های جهان، مرتب شده اند، یکی از آن ها یعنی «مرد بی خاصیت» متعلق به روبرت موزیل است. ظاهرا موزیل در سال ۱۹۱۶ با کافکا دیدار داشته و او جزو نویسنده های محبوب اوست.
در ادامه محمود حدادی گفت: می شود روبرت موزیل را جزو همان نسلی دانست که توماس مان، هاینریش بل و ... در آن قرار دارند؛ یعنی پایه گذاران مکتب اکسپرسیونیسم در آلمان. نمی خواهم با اسامی مکتب ها بازی کنم. این ها نویسندگانی بودند که ۲ بحران بزرگ زندگی شان را با زبان عاطفی بیان کردند؛ یکی خطر وقوع جنگ بین آلمان و فرانسه بود و دیگری مساله بزرگ شدن شهرها. یعنی این که مردم روستایی هر روز به شهرها می آمدند و شهرها در حال بزرگ تر شدن بودند. احساس این که شهرها در حال فروبلعیدن انسان ها بودند، چیزی بود که آثار این نویسندگان وجود داشت.
مترجم رمان «فرشته آبی» گفت: برشت هم در جوانی به اکسپرسیونیسم گرایش داشت. شاید بتوان اولین کتابی را که روبرت موزیل نوشته در این چارچوب قرار داد. سال ۱۹۳۳ که فاشیست ها کنترل آلمان را به طور کامل به دست گرفتند، بسیاری از نویسندگان، ریشه را در زیر پوست جامعه و ۴۰ سال پیش از آن دیده بودند.
وی ادامه داد: روبرت موزیل از نظر اندیشه و فلسفه، بسیار تحت تاثیر ارنست ماخ بوده است. ولی موزیل بعدها از فلسفه روگردان شد. دو نویسنده بزرگ آلمانی را می شناسیم که رفتار ملت گرایانه داشتند و جنگ جهانی را که آلمان راه انداخته بود، توجیه کردند. این نشان دهنده، ملی گرایی افراطی در آلمان آن روزگار است. یکی از ۲ نویسنده مذکور، همین روبرت موزیل است و دیگری هم توماس مان بزرگ.
آخرین سخنران این نشست نیز علی عبداللهی بود که گفت: روبرت موزیل معتقد بود که نوشتن نوع دیگری از وراجی است. در ظاهر امر هم اگر به آثارش نگاه کنیم، گویی دارد وراجی می کند، به ویژه در رمان ۲ هزار و ۷۰۰ صفحه ای اش که تمام نشد. این ۳ داستانش که در این کتاب چاپ شده اند، همیشه با هم منتشر می شوند و یک داستان دیگر را من به آن ها اضافه کردم که در این کتاب چاپ شدند. این ۳ داستان منظومه فکری موزیل هستند
این مترجم ادامه داد: موزیل به دنبال این نیست که داستان بگوید بلکه جزئیات و حواشی برایش مهم تر هستند. در رمان بزرگش هم همین رویه را دارد. او در داستان هایش، مهمانی های مجلل و پشت سر یکدیگر حرف زدن ها را می آورد و در خلال وراجی شخصیت ها، اضمحلال و فروپاشی امپراطوری اتریش را تصویر می کند. منتهی مفهوم فروپاشی از نظر موزیل متفاوت است، از نظر او اتفاق مقدری است که اتفاق خواهد افتاد.
وی گفت: در تمام ۳ داستان مورد نظر، تقابلی بین طبیعت و گرایش ذاتی بشر دیده می شود. یک نکته که در کارهای موزیل برجسته است، نگاه ویژه او به حیوانات است. او همیشه در حال تعریف تقابل یا تشابه روح حیوانی و انسانی است. در جایی می گوید که کودکان و حیوانات دارای روح نیستند.
عبداللهی گفت: ۳ داستان مذکور، اپیزودیک و یک مجموعه مرتبط هستند که همیشه در آنتولوژی داستان نویسی آلمانی معرفی می شوند.
این مترجم در ادامه به بیان سخنانی درباره تشابه فکری روبرت موزیل، نیچه و لائوتسه پرداخت.
نظر شما