خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ: سوم جولای سالروز درگذشت ارنست همینگوی نویسنده نامدار آمریکایی است که در ایران بیشتر با رمان «پیرمرد و دریا» که فیلمی سینمایی با بازی آنتونی کوئین از آن ساخته شده، شناخته می شود. البته کتابخوان ها و داستان نویسان کشورمان، همینگوی را تنها با این اثرش نمی شناسند.
نوشتن واقع گرا با چاشنی ژورنالیستی و روزنامهنگارانه از جمله ویژگیهای نثر همینگوی است. سالروز مرگ این نویسنده، بهانهای برای مرور کوتاه زندگی و آثار این نویسنده است. زهره نراقی عضو کانون داستان واژه در این زمینه مطلبی را در اختیار خبرگزاری مهر قرار داده است.
مشروح متن این یادداشت با عنوان «پیرمرد دریاها» در ادامه می آید:
ارنست میلر همینگوی نویسنده رمان مشهور پیرمرد و دریا و برنده جایزه نوبل، نویسنده زمان وداع با اسلحه و نویسنده داستانهای کوتاه از جمله داستان مشهور تپههایی چون نیلهای سفید در اوک پارک ایلینوی آمریکا روز ۲ ژوئیه سال ۱۸۹۹ به دنیا آمد.
وی که در یک خانه هشت نفره با پدری پزشک و مادری مذهبی که معلم پیانو و آواز بود (که هیچ سنخیتی با هم نداشتند) به دنیا آمد. همینگوی خود در این باره می گوید: پدر و مادرم با هم هیچ توافق اخلاقی نداشتند و از این لحاظ خانوادهها و بخصوص من دچار گرفتاری و ناراحتی بودیم.
زندگی او پر از ماجراجویی و دلباختگی بود. او با ۴ زن ازدواج کرد و دائم در سفر و تجربه بود. اشاره به ماهیگیری در بیشتر داستانها علاقه وی به زندگی در طبیعت را نشان می دهد. همچنین میل فزاینده او به سیاست و حضور در جنگ خمیرمایه بسیاری از داستانهای او است.
پائولا مک لین در کتابی با عنوان «همسر پاریس» از زن جوانی یاد میکند که با مردی گمنام و فقیر به نام ارنست همینگوی ازدواج و در چند سال زندگی با او استعداد نویسندگی این مرد را کشف میکند. البته خود همینگوی در کتاب «عید متغیر» خود در سال ۱۹۶۴ به طور کامل به زندگی خود با ریچاردسون میپردازد که مک لین هم با استفاده از نوشتههای او در این کتاب و بسیاری از نوشتههای مکتوب منتشر شده و نشدهاش، همسر پاریس را خالق تمام الهامهای او میداند.
همینگوی بیشتر عمرش سرگرم ماجرجویی بود. از زخمی شدنش در ایتالیا در خلال جنگ جهانی اول تا شرکت در خط مقدم جبهههای جنگ داخلی اسپانیا یا سفرهای توریستی به حیات وحش آفریقا تا ماهیگیری و شکار حیوانات و زندگی در کوبا.
وی از پایه گذاران یکی از تاثیرگذارترین انواع ادبی مرسوم به «وقایع نگاری ادبی» شناخته می شود. همینگوی این سبک را «نوک کوه یخ» می نامد زیرا تنها بخش اندکی از آنچه که بر قلم او جاری می شود در روی آب مشخص است.
از دلایل این نامگذاریها میتوان به برخی از ویژگی های داستان نویسی او اشاره کرد، از جمله: موقعیت سازی بسیار دقیق، موجز و در عین حال تاثیر گذار، رک گویی در واژه گزینی، توصیفات ساده و واقع گرایانه و جملات کوتاه و بی آرایه.
ارنست میلر همینگوی همچنین یکی از بهترین دیالوگ نویس های تاریخ ادبیات جهان است که توانسته در آثارش با استفاده از همین عنصر از شخصیتهای خود، صحبت کند و در واقع آن ها را به مخاطب معرفی کند. سبک نگارشی همینگوی به گونه ای روزنامهای است و این از تاثیرات کار کردن در روزنامه شهر کانزانس است.
واژه های انتخابی همینگوی معمولا کلماتی هستند مانند دیگر کلمات، ساده ولی بُعدی جادویی دارند و او این لغات را با فرمول منحصر به فرد خود در کنار هم می آورد که نتیجه ای به شدت زیبا به وجود می آورد.
واژه های همنیگوی به گونه ای در کنار هم قرار می گیرند که ما با خواندن یک جمله از کارهایش می توانیم بفهمیم که این متن، از آن همینگوی است. پس از او خیلی ها تلاش کردند که با توجه به سبک همینگوی نویسندگی کنند، ولی هیچ یک موفق نبودند و این یک وجوئه تمایز همینگوی با دیگر نویسندگان است.
اما جنگ نیز در خلق آثار همینگوی بی تاثیر نبوده بلکه در برخی مواقع از تاثیرگذارترین اتفاقات زندگی وی در آثارش است.
همینگوی در نامهای به اسکات فیتز جرالد (نویسنده رمان «گتسبی بزرگ») مینویسد که زندگیش بیش از هر چیزی تحت تاثیر جنگ جهانی اول بوده است. رمان «خورشید همچنان می دمد» نسل از دست رفته پس از جنگ جهانی اول را به نمایش می گذارد و رمان «وداع با اسلحه» هنوز هم توسط خیلی از منتقدین به عنوان بهترین رمان قرن بیستم در مورد جنگ خوانده می شود.
شخصیت هایی از داستان های کوتاه همینگوی که مستقیما تحت تاثیر جنگ جهانی هستند، عبارت اند از: کربس در «خانه سربازان»، هری «برف های کلیمانجارو»، نیک آدامز در «A Way You'll Never Be» و از این بین، شخصیت نیک آدامز نزدیک ترین شخصیت به خود ارنست همینگوی می باشد.
تاثیرات غیر مستقیم جنگ جهانی اول در آثارش را نیز میتوان در داستان های «Now I Lay Me»، «در کشوری دیگر» و صحنههای مرگ وحشتناکی که همینگوی در کتاب «تاریخ طبیعی مرگ» می نویسد، دید که به احتمال زیاد تحت تاثیر جنگ جهانی اول، جنگ یونان و جنگ ترکیه نوشته شده است. همچنین، جنگ داخلی اسپانیا الهام بخش همینگوی برای نوشتن رمان «زنگ ها برای که به صدا در می آیند»، بود.
جنگ جهانی دوم و دهه ۵۰ که همینگوی تحت تاثیر این دوران به نوشتن پرداخته است، آغازی برای نوشتن رمان توسط همینگوی بود. کتاب در امتداد رودخانه به سمت درختها و داستان کوتاه Black Ass at the Crossroads که توسط همینگوی نیمه تمام ماند، مربوط به حوادث پس از جنگ هستند که این نویسنده در داستان هایش نشان داده است.
اما در این میان چاپ چند اثر او در چند کشور ممنوع اعلام شدند که از آنها می توان به این موارد اشاره کرد:
۱۹۲۹ ایتالیا، رمان وداع با اسلحه به دلیل وقایع نگاری دقیق و دردناکی که از عقب نشینی ایتالیایی نشان می داد، ممنوع شد.
۱۹۳۰ بوستون، رمان «خورشید هم چنان می دمد»
۱۹۳۳ آلمان، کتاب Nazi Bonfire که ضد آلمان ها بود
۱۹۳۸ دیترویت، کانادا، رمان «داشتن و نداشتن» به دلیل شکایت کاتولیک ها به دادگاه از سراسر شهر جمع آوری شد
۱۹۳۹ ایرلند، رمان «وداع با اسلحه»
۱۹۵۳ ایرلند، رمان «خورشید هم چنان می دمد» و «کتاب در امتداد رودخانه به سمت درخت ها»
۱۹۵۶ ژوهانسبورگ آفریقا، «در امتداد رودخانه به سمت درخت ها»، به دلیل محتوای زشت و ناپسند
رمان مشهور او «پیرمرد و دریا» درباره زندگی پیرمردی است که در آرزوی بزرگترین صیدش دل به دریایی بزرگ می سپارد و آن را به دست می آورد اما قدرتی که بتواند شاهکار خود را به ساحل بکشد، ندارد و چیزی جز اسکلت به ساحل نمی آورد.
اکثر غریب به اتفاق نویسندگان و متفکران بزرگ جهان تنها پس از مرگ در آسمان شهرت و محبوبیت درخشیدهاند. اما هیمنگوی از معدود نویسندگانی است که در دوران حیات خود به اوج محبوبیت رسید. شاید محبوبیت او را بتوان در شخصیت نیرومند سبک و تکنیک نویسندگی اش جستوجو کرد.
نظر شما