به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «زندگیام همه چیز من است» شامل مجموعه گفتگوها با کریستف کیشلوفسکی کارگردان لهستانی سینما، به تازگی با گزینش و ترجمه آنا مارچینوفسکا توسط نشر ققنوس منتشر و راهی بازار نشر شده است.
گردآورنده و مترجم این گفتگوها، در سال ۲۰۱۳ در جشنواره بین المللی فیلم در تهران، مترجم یک خانم لهستانی به نام درتا پاچیارلی بوده که عضو هیئت داوران این جشنواره بوده است. پاچیارلی مشاور سینما، برگزارکننده کارگاههای بینالمللی کارگردانی، رئیس انستیتوی هنری لهستان در برلین، موسس بخش سینمای انستیتو هنری لهستان در برلین، عضو آکادمی اروپایی فیلم و از دوستان نزدیک کیشلوفسکی است.
پاچیارلی در روز خداحافظی از تهران و برگشت به کشورش به مترجم این اثر می گوید که یکی از چیزهایی که او را متعجب ولی در عین حال خوشحال کرده این است که همه کسانی که در طول این سفر سر راهش قرار گرفتند، کیشلوفسکی و کارهای او را می شناختند. آنا مارچینوفسکا می گوید او در ادامه از من پرسید که نظرم چیست که کیشلوفسکی را به علاقه مندان ایرانی، بیشتر معرفی کنیم؟ به این ترتیب، کتاب پیش رو متولد شده است.
این کتاب، حاوی گفتگوها و صحبت های شخصی کیشلوفسکی است که از منابع متفرق گردآوری شده اند؛ از برنامه های تلویزیونی ضبط شده تا نوشته های دوستان و همکاران کیشلوفسکی که درباره کار و رابطه شان با او حرف زده بودند و در مجله ها و کتاب های مختلف به چاپ رسیده اند.
پیشگفتار، یک در یک، صد سوال از کیشلوفسکی(قسمت اول)، صد سوال از کیشلوفسکی(قسمت دوم)، او سنگ صبور بود، پایانی نیست، از کریستف، زندگی یعنی همه چیز و تصاویر بخش های مختلف کتاب «زندگی ام همه چیز من است» را تشکیل می دهند.
در قسمتی از گفتگوهای این کتاب میخوانیم:
*فیلمهای شما هم از عشق بی نصیب نیستند. این اواخر فیلم قرمز، آخرین قسمت سه رنگ، به سینما آمد. رنگ قرمز نماد برادری است. چرا آن را به عشق شکست خورده ربطش دادید؟
نه اصلا ربطش ندادم.
* مگر این جوری نیست که یک قاضی بازنشسته در پاییز زندگی اش با خانمی زیبا آشنا می شود و متوجه می شود که دیگر دوره عشق و عاشقی اش گذشته و به این حسی که آن قدر در زندگی اش آدم مهم است، موقعی که وقتش بوده، توجه نکرده.
بله، قاضی این آگاهی را دارد، اما مشکل این جاست که او این حس را نمی تواند و نمی خواهد با کسی تقسیم کند. او اگر با ولنتاین آشنا نمی شد، هرگز به هیچ کس این را نمی گفت.
*باز هم یک اتفاق باعث شد که آدم آنچه را سال ها پنهان می کرده، فاش کند؟
به نظرم این قاضی خودش شرایطی را به وجود می آورد که خودش را یک جور دیگر نشان بدهد. گاهی روی آوردن به انسان دیگری، به حرف هایش، به رفتارش... برادری است. اگر این کار بی غرض باشد، اگر نتیجه اش بیداری علاقه به انسانی دیگر باشد و باعث توجه و صرف وقت بیشتری برای طرف مقابل بشود، ممکن است که این نوع برادری در عصر امروز از همه مهم تر و ضروری تر باشد. نمیگویم که حتما این جوری است اما ممکن است باشد.
* پس اگر تعریف برادری این باشد، به نظر شما، فرصت برای ارتباط برقرار کردن بین آدم ها وجود دارد؟
آره، این ممکن است یک فرصت باشد.
این کتاب با ۱۴۴ صفحه مصور، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۹۵ هزار ریال منتشر شده است.
نظر شما