۱۷ مهر ۱۳۹۵، ۹:۰۱

گام به گام با کاروان کربلا؛

دعوت حبیب بن مظاهر از طایفه بنی اسد برای یاری امام حسین(ع)

دعوت حبیب بن مظاهر از طایفه بنی اسد برای یاری امام حسین(ع)

قم - حبیب بن مظاهر در روز ششم محرم سال ۶۱ از امام حسین(ع) اجازه خواست تا نزد طایفه‌ای از بنی اسد که در آن نزدیکی حضور داشتند برود و آن‌ها را برای یاری امام دعوت نماید.

به گزارش خبرنگار مهر، در بحار الانوارآمده است که حبیب بن مظاهر به حضور امام حسین(ع) آمد و گفت: یا بن رسول اللّه در این نزدیکی ما قبیله‌ای از بنی اسد هستند. آیا به من اجازه می‌دهید آنان را برای یاری تو دعوت کنم. چه بسا خدا به وسیله ایشان برای تو دفاع نماید؟

حضرت سیدالشهدا(ع) فرمودند: مانعی ندارد. حبیب شبانه بطور ناشناس متوجه آن گروه شد و نزد آنان رفت.

ایشان حبیب را شناختند که از قبیله بنی اسد است. لذا گفتند: چه منظوری داری؟ گفت: من بهترین چیزی را برای شما آورده‌ام که مهمانی برای گروهی بیاورد.

من نزد شما آمده‌ام تا شما را برای یاری کردن پسر دختر پیامبرتان دعوت کنم. زیرا آن حضرت در میان گروهی از مؤمنین است که هر مردی از آنان بهتر از هزار مرد است. آن گروه هرگز امام حسین(ع) را رها و به شما تسلیم نخواهند کرد.

این عمر بن سعد است که امام حسین(ع) را محاصره کرده است، شما خویشاوندان من هستید. من این نصیحت را به شما می‌کنم.

پس بیائید و امروز سخن مرا درباره نصرت حسین(ع) بشنوید تا بدین وسیله بشرافت دنیا و آخرت نائل شوید. من به خدا قسم می‌خورم احدی از شما با پسر پیامبر(ص) در راه خدا شهید نخواهد شد مگر اینکه در اعلی علیّین بهشت با حضرت محمد(ص) رفیق خواهد بود.

ناگاه مردی از بنی اسد که او را عبدالله بن بشر می‌گفتند بسوی حبیب شتافت و گفت: من اولین شخصی هستم که این دعوت را پذیرفتم.

سپس مردانی از آن قبیله سبقت گرفتند و تعداد آنان به ۹۰ مرد رسید و متوجه امام حسین(ع) شدند! در همین موقع بود که مردی از آن قبیله خارج شد و این جریان را برای ابن سعد شرح داد.

ابن سعد مردی از یاران خود را خواست که او را «ازرق» می‌گفتند و تعداد چهارصد سوار را با او متوجه قبیله بنی اسد نمود. در همان حینی که آن گروه بنی اسد می‌خواستند شبانه بسوی لشکر امام حسین(ع) حرکت نمایند ناگاه لشکر ابن سعد در کنار فرات سر راه بر آنان گرفتند. مختصر راهی بین ایشان و لشکریان امام بیش نبود.

بعضی از آن گروه با بعض دیگر بدفاع پرداختند و جنگ خطرناکی بین آنان رخ داد! حبیب بن مظاهر به ازرق فریاد زد و گفت: وای بر تو! از ما صرف نظر کن! ما را بگذار تا دیگری غیر از تو بواسطه ما شقی و بدبخت شود! ولی ازرق از بازگشتن خودداری نکرد.

چون بنی اسد تاب مقاومت با آن گروه تبه‌کار را نداشتند لذا شکست خوردند و به سوی قبیله خود مراجعت کردند و شبانه از آن مکان کوچ کردند که مبادا ابن سعد به آنان شبیخون بزند! هنگامی که حبیب بن مظاهر به سوی امام حسین(ع) برگشت و جریان را شرح داد حضرت فرمود: «لا حول و لا قوة الا بالله».

سواران ابن سعد برگشتند و در کنار فرات پیاده شدند، سپس بین امام حسین(ع) و یارانش بین آب فرات حائل شدند...!

کد خبر 3789827

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha