به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «درد بیخویشتنی» (بررسی مفهوم الیناسیون در فلسفه غرب) نوشته نجف دریابندری به تازگی توسط نشر نو منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب برای اولین بار در سال ۶۸ چاپ شده بود و حالا چاپ جدیدی از آن ارائه شده است.
مفهوم alienation که در زبان فارسی عموما به «از خود بیگانگی» و گاهی «بیخویشتنی» یا «ناخویشتنی» و نیز به انواع عبارات دیگر ترجمه شده، در فلسفه غرب سابقه مفصلی دارد. ریشه این اصطلاح فرانسوی و انگلیسی، لغت لاتین alius (دیگر) است. در روانشناسی و روان پزشکی، «الیناسیون» عبارت است از حالت ناشی از اختلال روانی، یا به اصلاح جاری، روانی بودن. البته این مفهوم هم با مفهوم حقوقی کلمه مربوط است.
مفهوم بیخویشتنی از نظر دریابندری یا به تعبیر دیگران از خود بیگانگی _ به صورتی که معمولا با آن روبرو میشویم، عنوانی کلی برای بسیاری از دردهای فردی و اجتماعی انسان است. از نظر این مترجم و مولف، وقتی که همه مشکلات را زیر یک عنوان خلاصه می کنیم، در واقع روشن نیست که درباره چه سخن میگوییم، چنان که مثلا وقتی از «بیمار» بودن شخصی سخن گفته میشود، تنها چیزی که دستگیرمان می شود این است که حال آن شخص چنان نیست که باید باشد؛ این که چه اختلالی در مزاج او این وضع را به وجود آورده است، و احیانا چه تغییراتی در این مزاج میتواند موجبات بهبود او را فراهم کند، مطرح نیست.
دریابندری میگوید که قصدش نوشتن نسخهای برای درد بیخویشتنی نیست. بلکه غرض او این بوده که مساله «بیخویشتنی» را در مسیر تحولش دنبال کند و نظر متفکرانی را که به این موضوع پرداختهاند، تشریح کند. کاری که این پژوهشگر در این کتاب به تعبیر خود «عبوس» انجام داده، به گمان خودش، تعبیر منجزتری از مفهوم از خودبیگانگی، زیر عنوان «بیخویشتنی» است.
این کتاب دو بخش اصلی دارد که عبارتند از «از دکارت تا شلینگ» و «هگل». بخش اول کتاب، ۹ فصل دارد که به ترتیب عبارتند از: دکارت و اسپینوزا، دانش تجربی، مردمشناسی روشن اندیشان، وضع طبیعی و جامعه مدنی، واکنش رمانتیک، آزادی از لحاظ کانت، روسو و روزگار تباه انسان، جهان ذهنی فیخته، سقوط روح شلینگ.
بخش دوم کتاب هم ۹ فصل دارد که عناوینشان به این ترتیب است: نوشتههای کلامی هگل، همانستی و دیگرستی، دستگاهی هگلی(۱): سفر جسمانی روح، دستگاه هگلی(۲): منطق عینی، دستگاه هگلی(۳): پدیده شناسی روح، خواجه و بنده، آگاهی والا و آگاهی پست، دورنمای تاریخی، کار حقیقی و کار بی خویشتن.
در قسمتی از این کتاب میخوانیم:
برای فهمیدن منظور هگل از این عبارت ظاهرا تناقض آمیز باید معنای ضمیر هگلی را از نو بررسی کنیم.
در فلسفه ارسطو، روح وجه تمایز جاندار از بی جان است. روح چیزی است که جاندار را به حرکت در می آورد. بر حسب مقولات ارسطویی، روح عبارت است از صورت گرفت ماده یا به فعل درآمدن قوه. بنابراین در نظریه ارسطو ماهیت فعل معیّن است، و زندگی جاندار آشکار شدن این ماهیت است. اما در مفهوم جدید روح که در عصر رمانتیک مطرح میشود _ به ویژه در نظریه بیانی هِردِر _ ماهیت روح معین نیست. روح درونمایهای است که در روند زندگی ماهیت خود را معین میکند. روند آشکار شدن این ماهیت در عین حال روند معین شدن آن است. به همین دلیل است که آن را «ضمیر» (در واقع «ضمیر فاعل») مینامند؛ زیرا که این روح کردگار (سازنده و پردازنده) خویش است و هیچ حالت کردگیری (انفعال) در آن نیست. ماهیت چنین ضمیری نمی تواند پیش از «صورت گرفتن» زندگی معین باشد؛ زیرا که ضمیر آگاهی است، و زندگی ضمیر حدوث آگاهی است؛ پس معین بودن ماهیت ضمیر پیش از زندگی به معنای حدوث آگاهی پیش از حدوث آگاهی خواهد بود.
و اما روح هگلی ترکیبی است از روح ارسطویی و روح به عنوان بیان درونمایه رمانتیک. بنابراین ترکیب، ضمیر انسانی چیزی است که نفس خود را تحقق میبخشد؛ چیزی است که ماهیتش در روند «صورت گرفتن» ( یا از قوه به فعل درآمدن) بر خودش آشکار می شود. یعنی دیگر نمیتوان گفت که روح رمز فشردهای است از روند گسترش _ در جریان زندگی _ معین میشود. این نظریه را می توان «تحقق نفس» نامید. این در واقع همان معنایی است که به تعبیر دیگر آن را تقدم وجود بر ماهیت می نامند؛ بنابراین پارهای از ریشههای فلسفه وجودی (اگزیستانسیالیسم) را می توان در نظریه تحقق نفس هگل تشخیص داد.
این کتاب با ۳۶۶ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۴۰ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما