به گزارش خبرنگار مهر، هفتمین نشست از سلسله جلسات تحلیلی-تخصصی «بسیج و ایران فردا» در سازمان بسیج اساتید کشور برگزار گردید. در این جلسه دکتر یعقوب توکلی، مورخ و عضو هیئت علمی دانشگاه معارف اسلامی قم با موضوع «رضاشاه در حافظه تاریخی ایرانیان»، به ایراد سخن پرداخت.
دکترتوکلی در آغاز به اشاره به ریشه های تاریخی ترس ایرانیان گفت: ما در تاریخ ایران در یک دورهای از قدرتهای جهانی به دلیل شکستهای مکرر از آنان میترسیدیم و در مقابل بیگانگان به نوعی عدم توانایی رسیده بودیم؛ که نمونه آن مقاومت اندک در جنگ جهانی اول و نداشتن هیچ گونه مقاومتی در جریان جنگ جهانی دوم بود؛ که عراق هم به استناد همین پیشینه به ایران حمله کرد. این یک گزاره مهم در تاریخ ایران و تحلیل حافظه تاریخی ایرانیان است.
وی در ادامه عنوان کرد: گزاره مهم دیگری که در تحلیل تاریخ، هویت و حافطه جمعی ایرانیان مهم و اساسی است، مسئله انسداد تاریخی است؛ اینکه مردم در دوره های مختلف از وقایع پیرامون جامعه و کشور خود بی اطلاع بوده اند. به عنوان مثال، کتاب خاطرات مصدق که حاوی اطلاعات وسیعی از ماهیت سلطنت پهلوی و فرهنگ رضاخانی است و ریشه های استعماری آن را به خوبی بیان می کند، هیچ گاه پس از مرگ مصدق چاپ نشد و بدست مردم آن دوران نرسید، تا برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی و در سال 1364 منتشر شد. همچنین نمونه دیگر، کتاب خاطرات شهیدمدرس با نام «گنجینه خواف» است که پس از انقلاب چاپ شده است. پس، مسئله انسداد تاریخی و فقدان آگاهی مردم از حقایق تاریخی گذشته و زمانه خود، گزاره ای مهم در تحلیل حافظه تاریخی مردم یک جامعه است.
این مورخ با بیاناینکه پس از رضاخان یک موج نظری و فکری در ایران شکل گرفت که او را به عنوان سمبل طاغوت و یک شخص ظالم به مردم معرفی کند، ادامه داد: پس از شهریور 1320، موجی از مقالات و یادداشت ها در مطبوعات منتشر شد که هریک به نوعی از ظلم و استبداد رضاخانی حکایت داشت؛ که اکثر اینها توسط حسین مکی جمع آوری شده است. علت این نفرت عمومی ظلمهایی بود که به مردم شد، به عنوان مثال کشف حجاب و یا گرفتن زمینهای مردم به زور از آنها به گونهای که به طور میانگین هر روز سند یک قطعه زمین در بهترین حالت به مبلغ ناچیزی به نام رضاخان میشد. با این وجود، غیر از کار مکی در این زمینه که بازنمایی ظلم و استبداد رضاخانی است، دیگر کار جدّی مشاهده نمی شود، تا اینکه پس از انقلاب اسلامی که انتظار می رفت جریان تاریخ نگاری و روایت گری به مسیر صحیح آن برگردد، می بینیم که جریانی سوار به ساختار تاریخ نگاری ایران می شوند که همگی فعال در رژیم پهلوی یا دلبسته آن بوده اند.
وی در ادامه افزود: پس از انقلاب افراد چون خسرو معتضد، مسعود بهنود، باقر عاقلی و سردبیران نشریات زمان پهلوی که با فضای رسانهای و تاریخی دوره پهلوی آشنا بودند، شروع به نگارش کتب تاریخی کردند که عمده آثار و کتب تاریخی پیرامون دوره پهلوی به این طیف اختصاص دارد. این افراد علاوه بر تعلق فکری به دوران پهلوی، افرادی با تجربه و متخصص در زمینه چاپ و نشر بودند؛ به عبارتی این طیف را می توان «تجاری نویسان» تاریخی نام گذاری کرد. کسانیکه بر فرآیند و سازوکارهای بازار تألیف، نشر وتوزیع کتاب مسلط بوده و به راحتی می توانستند آثار خود را در این سیکل و بازار به صورت انبوه عرضه کنند.
دکترتوکلی با تأکید بر این، خاطرنشان کرد: متاسفانه روند تاریخ نگاری دوران پهلوی توسط این طیف از افراد به سمتی رفت که ما امروز، حتی در مورد اصطبلدار شاه نیز تاریخ مکتوب داریم و منتشر هم شده است اما به جریانهای اصیل انقلابی توجهی نشده و واقعیات را یا بازگو نمی شود یا وارونه نمایی می گردد. این موضوع مورد انتقاد شدید مقام معطم رهبری نیز قرار گرفته است؛ اینکه اینقدر برای پهلوی و درباریان تاریخ تولید نکنیم! از آن بدتر اینکه جریان تاریخ نگاری مسلط بر صداوسیمای ما نیز، دلبسته دوران پهلوی است. اینکه تا سال های سال روایت غالب از دوران پهلوی در فیلمسازی و برنامه سازی تلویزیون جمهوری اسلامی، روایت مسعود بهنود از دوران پهلوی بوده است. این روند کم و بیش همچنان ادامه دارد و به طور کامل متوقف نشده. به عنوان نمونه در سریال «کلاه پهلوی» می بینیم زمانیکه می خواهد واقعه کشف حجاب را نشان دهد و فرآیند مواجهه مردم مسلمان ایران با این رخداد مهم را بازنمایی کند، خانمهای محجبه کثیف و شلخته نشان داده میشوند و خانمهای عضو انجمنهای ترقیخواه لباسهای زیبا و تمیز میپوشیدند و شیک و مرتب هستند. خب، پیام این حرکت برای جوان امروز ما که دارد تاریخ را از صداوسیما می شنود و می بیند چیست؟ نتیجه اینست که جوان امروز ایرانی می گوید درود بر رضاشاه که ما را بی حجاب کرد. این روندها شکل دهنده حافظه تاریخی ایرانیان در مورد دوران پهلوی است.
وی تصریح کرد: تا به حال درمورد رضاخان صدها کتاب که هر جلد آن بالای 500 صفحه دارد نوشته شده اما در مورد امام خمینی(ره) کتب بسیار محدودی به چاپ رسیده که هیچ یک نیز کامل و جامع نیست. این چیزی جز بیتوجهی و بی سوادی مسئولینی که هرکدام چند شغل دارند را نشان نمی دهد. اینکه در مجموعه های ارزشی ما کتاب نوشته می شود که اصطلاح «ترقی» را که مابه ازای عینی همچون راه سازی، پل سازی، مدرسه سازی و ... دارد به رضاخان نسبت می دهد و اصطلاح «تعالی» را که مابه ازای غیرمادی همچون سعادت، خیر بشری، آخرت گرایی، صلح و ... دارد به امام خمینی(ره)؛ و به این گونه «ترقی» را در مقابل «تعالی» معرفی و تشریح می کند. خب انتظار دارید جوان امروز ما از این منطق و قیاس، چه فهم و تصویری از رضاخان و دوران پهلوی در ذهنشان ساخته شود؟ غیر از اینکه آن دوران مظهر سازندگی و آبادانی و پدید آمدن ایران مدرن بوده و دوران پس از انقلاب و زمان امام(ره) مظهر وعده های نسیه!؟
این مورخ با اشاره به بودجه های عظیم تشکیلات حامی سلطنت طلب ها در عرصه تاریخ نگاری عنوان کرد: پس از انقلاب می بینیم که سیدحسین نصر به سراغ محمدرضا می رود و کتاب «پاسخ به تاریخ» را به سرعت می نویسد و منتشر می کند. پس از آن اشرف پهلوی کتاب «من و برادرم» را سفارش تولید می دهد. اسناد موجود نشان می دهد بنیاد راکفلر، 360 کتاب با بودجه ای معادل 400 هزار دلار را برای پروژه تاریخ شفاهی دوران پهلوی درهاروارد اختصاص می دهد. همین اواخر دیدیم که شبکه سلطنت طلب «من و تو» به چه آرشیوهایی دست پیدا کرده بود و شروع به تولید مستندهای تاریخی جذاب اما مجعول از دوران پهلوی کرد. این درحالیست که این آرشیوهای ویژه در داخل کشور و از سوی نهادهای ذیربط حتی در اختیار جریان تاریخ نگاری انقلابی نیز قرار نمی گیرد. اینها همه نشان دهنده یک جریان قوی پشت پرده جریان تاریخ نگاری دوران پهلوی است. این مسئله را ما در آموزش و پرورش و در عرصه تالیف کتب تاریخی برای دانش آموزان نیز شاهد بوده ایم. این جریان مسلط همه تلاشش را در این چهل سال برای تطهیر و بازنمایی مثبت و مقتدرانه رضاخان در حافطه تاریخی ایرانیان کرده است؛ و متاسفانه باید اعتراف کنیم که موفقیت های کمی هم نداشته است.
این عضو هیئت علمی دانشگاه معارف اسلامی قم با اشاره به اینکه یکی دیگر از مشکلات ما ترجمه آثار در دانشگاهها بدون توجه به بازخورد آن در جامعه است، تاکید کرد: در این میان برخی افراد که میخواستند حکومت رضاخان را مدرنگرا و ترقیخواه جلوه دهند و کتبی را ترجمه کردند که با ذائقه جامعه اسلامی ما سازگار نیست. متاسفانه همان جریان تجاری نویس که از قضا ذائقه مخاطب را نیز خوب می شناختند، کتب تاریخی را به سمت جذابیت های دیگر بردند. اینکه از تصاویر و مطالب اروتیک در آثار تاریخی شان استفاده کردند تا جذب مخاطب بیشتری کنند و فروش بالاتری داشته باشند؛ که البته موفق هم بوده اند.
وی در پایان یادآور شد: نباید فراموش کنیم که ما در چهارحوزه اسلام، تشیع، ایران و انقلاب اسلامی دشمن داریم؛ لذا رسانهها و نویسندگان آثار تاریخی باید در انتخاب منبعی که آثار خود را به استناد آن منتشر میکنند دقت کنند. زیرا تا به حال از این نقطه ضربات سنگینی خوردهایم. ما باید جریان انقلابی را تقویت کنیم. بهم دیگر رفرنس دهیم. مطالعات مان را گسترده و عمیق کنیم. نسل جدید جوان با پاسخ های متقن و مستند اقناع می شود.
نظر شما