به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «راهنمایی سرگشتگان» شامل ترجمه کتاب «دلالةالحائرین» موسی بن میمون، به قلم دکتر ناصر عباسپور با شمارگان تنها ۲۰۰ نسخه، ۵۳۶ صفحه و بهای ۶۴ هزار تومان از سوی نشر ورا منتشر شده است. این کتاب، نخستین ترجمه رسمی از آثار ابن میمون است که در دسترس مخاطبان فارسی زبان قرار میگیرد.
اهمیت موسی بن میمون در فرهنگ و تمدن اسلامی اکنون برای ما ناشناخته است و این هم شاید به دلیل عدم ترجمه آثار او به فارسی و همچنین عدم پژوهش مورخان و مفسران بر این شخصیت باشد. ابن میمون هرچند که اندیشمندی در دل فرهنگ و تمدن اسلامی بود، اما شاید به دلیل داشتن دین یهودی نتوانست جایی را در مکتوبات تاریخی پیدا کند.
ابن میمون تاثیر چندانی بر فرهنگ و تمدن اسلامی نداشته است
مترجم کتاب «دلالةالحائرین» درباره میزان تاثیر ابن میمون در فرهنگ و تمدن اسلامی به خبرنگار مهر گفت: به نظرم ابن میمون در تمدن اسلامی تأثیر چندانی نداشته، اما او به هر حال پرورده و برآمده از دل این تمدن است و با زبان و شیوه اندیشیدن همین تمدن یا بخشی از این تمدن، کتاب «دلالة الحائرین» را نوشت.
وی افزود: موسی بن میمون شتاب و تلاش جانفرسایی برای تصحیح تعبیرها و باورها و زدودن افزونههای مزاحم به دین که راه به بیراه میبرد، به کار برده است. در کتاب «راهنمایی سرگشتگان» گرمای آن استدلالات ذهنیاش کاملاً محسوس است که گاهی اوقات خیلی تند و عصبیاش میکند. در دستگاه ذهنی و فلسفی ابن میمون تضاد میان عقل و دین یا کیش و خرد برچیده میشود و او میخواهد این برچیده شدن را در یک لقمه به مخاطب رساند و هشدار دهد که ای مخاطب متوجه باش که من چه میگویم.
عباسپور ادامه داد: البته کسان دیگری هم در پیشینه فرهنگ و تمدن اسلامی هستند که چنین رسالتی را در خود حس میکنند، اما ابن میمون به یکباره از مخاطبش میخواهد که گوشی بهاندازه پهنای فلک داشته باشد و او را از این سکرات و جان کندن برای تعبیر آسوده بدارد.
علل کمتر شنیده شدن نام ابن میمون در متون تاریخی
مترجم کتاب «دلالةالحائرین» در بخش دیگری از این گفتوگو درباره علل کمتر معروف بودن نام موسی بن میمون در منابع تاریخی دورههای مختلف اشاره کرد: در کتابهای متداول و درسی فلسفه، آنگونه که ما خوانده و دیدهایم، نامی از ابن میمون در میان نیست. یعنی او را بهعنوان یک فیلسوف تلقی نکردند. اگر بر فرض بخواهیم فیلسوفان اسلامی را درجه بندی کنیم، یعنی مثلا بگوییم که فارابی، ابنسینا، شیخ اشراق و ملاصدرا از فیلسوفان درجه یک و مثلا خواجهنصیرالدین طوسی، میرداماد از اندیشمندان درجه دو و فخر رازی، دشتکی شیرازی و دیگران در زمره متفکران درجه سوم قرار میگیرند، ابن میمون در هیچکدام از این دستهها قرار نمیگیرد و حرفی از او در میان نیست.
عباس پور همچنین آندلسی بودن موسی بن میمون را نیز نکته مهمی در کمتر برده شدن نام او در مکتوبات دانست و ادامه داد: معمولا در این دسته بندیها نامی از متفکران آندلسی به میان نمیآید. این نکته را باید حتما در نظر داشت که در شرق تمدن اسلامی، بویژه در ایران آندلسیها چندان جایگاهی ندارند. یعنی حتی از ابن رشد هم سخن چندانی در میان نیست با اینکه جایگاه ویژهای دارد. فیلسوفان اسلامی از ابن رشد هم مطلبی نقل نکرده و تفاسیرش بر ارسطو را در نظر نگرفتهاند. در این میان تنها ابن عربی استثناست و جایگاه ویژهای در فرهنگ و تمدن اسلامی دارد و آرا او در مکتوبات بعدی مدام مورد استناد قرار میگیرد.
وی اضافه کرد: البته در این اواخر دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی در کتابهایش اشاراتی به موسی بن میمون دارد. او در کتاب «فیلسوفان یهودی و یک مساله بزرگ» به ابن رشد و ابن میمون توجه کرده است. ارزشمندی این کتاب در آن است که نویسنده آن یعنی دکتر ابراهیمی دینانی بر مکتبهای مختلف فکری یعنی مشا، اشراقی و حکمت متعالیه اشراف کامل دارد.
موسی بن میمون بیشتر الهیدان است تا فیلسوف
عباس پور در بخش دیگری از این گفتوگو درباره هندسه فکری و معرفتی موسی بن میمون نیز چنین گفت: تنها کتاب فلسفی موسی بن میمون همین «دلالةالحائرین» است و در اینجا نیز رسالتش را در بهره بردن از فلسفه برای تثبیت یهودیت میبیند. بنابراین میتوان او را بیشتر یک الهی دان دانست تا فیلسوف. شاید این نسبت را بتوان به بسیاری از فیلسوفان در تمدن اسلامی داد، اما ابن میمون قطعا یک الهیدان است. نگرش فلسفی ذهنیتی بود که ابن میمون در آن پرورده شده و با توانمندی ذهنی و آمادگی فلسفی به سراغ متون مقدس و اسفار پنجگانه تورات و کتابهای انبیا و میراث تلمودی رفت. فلسفه ابزاری برای او در تحلیل متون مقدس بود.
این مترجم دلایل ترجمه نشدن کتابهای ابن میمون به فارسی را نیز متعدد دانست و ادامه داد: در سطحی کلانتر به این پرسش پاسخ دادم که چرا موسی بن میمون در تمدن اسلامی مطرح نشد. البته این مطرح نشدن علامت و نشانهای برای ژرفا و بنیاد نداشتن تفکر او نیست. من در اینجا میخواهم به پایه بحث فلسفی اشاره کنم و آن این است که آیا ما میتوانیم بگوییم هر بودی، نمود خود را پیدا خواهد کرد یا ما میتوانیم بودی داشته باشیم نهفته باشد و هیچ نمودی نداشته باشد؟ این قابلبحث است. یعنی اگر اینطور بگوییم که اگر چیزی ژرفا و بنیادی دارد بهگونهای خود را نشان میدهد ولی اگر به این صورت حکم کنیم فکر کنم ساده انگارانه است.
وی افزود: جمع بحث میتواند این باشد که بله «بود» خودش را نشان میدهد ولی دامنه این «بود» بستگی به درونمایه خود ندارد و عوامل دیگری در آن مطرح است. در پیشینه تمدن اسلامی ما بسیاری از چیزها را داشتیم که نسبتی به یهودیت نداشته و گوینده آنها نیز یهودی نبودهاند، اما آن چیزها مطرح نشدند و یا امتدادی در تاریخ نداشتند. به عنوان مثال برخی از وجوه تفکر زکریای رازی نیز تا پیش از نگارش کتاب «حکیم رازی» آقای پرویز اذکایی برای ما ناشناخته بود و انتشار این کتاب باعث شد تا پرسشها درباره زکریای رازی برجسته شود.
عباس پور تفکر زکریای رازی را نیز یکی دیگر از وجوه مورد غفلت قرار گرفته از پیشینه تمدن اسلامی دانست و گفت: تفکر و هندسه معرفتی زکریای رازی نیز به صورت شعلهای در قرون سوم و چهارم برخاست، اما از میان رفت. مناظراتی هم بین رازی پزشک و ابوحاتم رازی گه متکلم اسماعیلی مذهب بود شکل گرفت و پرسشهای بنیان برافکنی مطرح شد که صرفا در گزارش یک طرفه ابوحاتم رازی مطرح شدند. رازی پزشک در این گزارش به زعم من سکوت کرده و این سکوت این باور را به اذهان متبادر میکند که او حرفی نداشته است، اما اینگونه نیست. سکوت رازی به این معنا نیست که استدلالهای ابوحاتم را پذیرفته و جوابی برای آنها نداشته است. سکوت او شاید به این معنا بود که فکر میکرد اگر حرف دیگری بزند شاید سرش بر باد میرود.
مترجم کتاب «دلالةالحائرین» اضافه کرد: نگاه پژوهشی به سرزمین و تمدن دیگر ــ البته نه به قصد تهاجم و پاسخ دادن بلکه به قصد پژوهش ــ دولت مستعجلی بود که هیچگاه در تمدن اسلامی پی گرفته نشد. این هم شاید دلیلی بر عدم توجه به ابن میمون در طول تاریخ و همچنین ترجمه آثار او به فارسی در زمانه فعلی باشد.
نظر شما