۲۶ خرداد ۱۴۰۰، ۸:۴۵

پژوهشگر دانشگاه ییل آمریکا توضیح داد؛

اصلاح باورهای رایج و غلط اقتصادی با کمک نظریات فارابی

اصلاح باورهای رایج و غلط اقتصادی با کمک نظریات فارابی

نادیا مفتونی، استاد فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه تهران در کتاب تازه خود با عنوان «اقتصاد فرهنگ و رسانه فاضله فارابی» سعی کرده باورهای عمومی اقتصادی را که بسیار خطا و مخرب است اصلاح کند. 

به گزارش خبرنگار مهر، به تازگی کتاب «اقتصاد فرهنگ و رسانه فاضله فارابی» نوشته نادیا مفتونی استاد فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه تهران، پژوهشگر پیشکسوت دانشگاه ییل و عضو هیات تحریریه مجله تاریخ فلسفه دانشگاه ایلینوی توسط انتشارات سروش منتشر شده است.

مفتونی در خصوص هدفش از نگارش کتاب گفت: هدف اصلی من در نگارش کتاب اقتصاد فرهنگ این بوده که باورهای عمومی اقتصادی را که بسیار خطا و مخرب و بسیار هم رایج و جاافتاده است بشکافم و تلاش کنم که این باورها اصلاح بشود. این تلاش را در مورد دانشجویان فراوانی که با آنها سر و کار دارم نیز انجام داده ام و در ده سال اخیر پروژه های تحقیقی فلسفه اقتصاد را در دانشکده الهیات دانشگاه تهران اجرا کرده ام که بتواند به این هدف کمک کند.

وی افزود: در بخش اول کتاب اقتصاد فرهنگ به تعدادی مسائل مقدماتی که برای بقیه کتاب ضرورت دارد پرداخته ام؛ مثلا در مورد این مساله که گاه فرهنگ اولویت می یابد و گاه اقتصاد به سرخط خبرها تبدیل می شود، بحث کرده ام. بعد از آن به مساله اقتصاد در احادیث نگاهی اجمالی انداخته ام. در فصول بعدی بخش اول کتاب، اصطلاحات اساسی مورد نیاز را مطرح کرده ام، مثلا تعاریف دو اصطلاح اقتصاد، مفاهیم مزیت مطلق یا امتیاز مطلق، اصطلاح هزینه-فرصت، مزیت نسبی یا امتیاز قیاسی، مفاهیم کالا، عرضه، تقاضا، بازار، اقتصاد فرهنگ و اولویت آن. بعد از این مفاهیم، از نظریه فارابی در اقتصاد و انقلاب کپرنیکی فارابی در اقتصاد حرف زده ام و ارتباط فرهنگ و اخلاق با اقتصاد را به میان آورده ام. از ویژگی ها بلکه عجایب نظریه اخلاق فارابی اولویت دادن به طلب مال، جاه، لذات و شهوات است که ارتباطش با الگوی اقتصاد فرهنگ فارابی را تبیین کرده ام.

استاد دانشگاه تهران ادامه داد: در بخش دوم کتاب به باورهای عمومی و تاثیر باورهای عمومی در اقتصاد پرداخته ام و بیست مساله را در اینجا مورد بررسی قرار داده ام که عبارتند از باور عمومی درباره ثروتمند شدن و اختلاف ثروت، باور همگانی درباره ورشکست کردن دیگران، باور مردم در خصوص کارآفرینی و نوآوری، باور به حمایت دولتی از مشاغل و فنون قدیمی، آثار افزایش یا کاهش هزینه نوآوری و کارآفرینی، قیمت رزور نوآوری و کارآفرینی، مطالعه موردی باور به حمایت از سوی حکومت‌ها، باور عمومی به نظارت بر قیمت‌ها و گران‌فروشی، باور عمومی به نظارت و کنترل بازار، خطر شیادی و حقه‌بازی، اعتماد و اعتمادآفرینی، مطالعه موردی در افزایش یا کاهش هزینه نوآوری و کارآفرینی، باور به ملازمه میان ثروتمند شدن شما و فقیر شدن او، تاریخ اقتصاد جهان در یک نما، جمعیت و جمعیت‌شناسی و تاریخ تغییرات جمعیت جهان، جایگاه عقل متعارف در مسائل اقتصاد فرهنگ، سودجویی، چیستی پول، چرایی پول، پول و تمدن. بخش سوم کتاب هم رسانه فاضله را به عنوان راهبرد اقتصاد فرهنگ مد نظر قرار داده ام که شامل مسائلی مانند اینها می شود: نقش هنر در رسانه فاضله، نقش خیال در رسانه فاضله، گام‌های خلاقیت در هنر فاضله، زیباشناخت رسانه فاضله، نسبت زیبایی و اخلاق در رسانه فاضله، سرگرمی و تفریح در رسانه فاضله، تصویر هنر فاضله، هنر فاضله در مقایسه با هنر مقدس و هنر دینی، نقش رسانۀ فاضله، چهره سیاسی رسانه فاضله، رابطه رسانۀ فاضله و جمهور، دین و رسانۀ فاضله، رسانه فاضله و جامعۀ جهانی فاضله، اقتصاد فرهنگ و رسانۀ فاضله.

اصلاح باورهای رایج و غلط اقتصادی با کمک نظریات فارابی

مفتونی در خصوص چرایی پرداختن به اقتصاد فارابی توضیح داد: من به مطالعه در اقتصاد با شیوه ای منسجم و تخصصی در منابع اصلی و دست اول پرداختم و همین موجب شد ضمن تحقیقاتم در آثار فارابی، به وجود یک نظریه اقتصادی در او توجه پیدا کنم. بی تردید انسان با ذهن تهی از اطلاعات رشته های علمی نمی تواند به تحقیقات میان رشته ای بپردازد. البته دغدغه های جامعه هم در بنده موثر بوده و مسائلی مانند اشتغال همین دانشجویانی که بهترین سالهای عمرشان را در دانشگاه صرف می کنند و بعدا به ورطه گرفتاریهای اقتصادی می افتند همه اینها باعث شده که هنگام مطالعات فلسفی درگیر فلسفه اقتصاد بشوم. شما در کتاب اقتصاد فرهنگ فارابی، فارابی را فیلسوفی می یابید که با اقتصاد و اشتغال و تولید ثروت سر و کار دارد. نیکولاس رشر وقتی گفتم کتاب سهل و ممتنع او با نام «سفری در فلسفه به ۱۰۱ روایت» توانسته با مخاطب گسترده ای ارتباط برقرار کند، گفت: »اکثر فلاسفه صرفا برای همکارانشان مطلب می‌نویسند و فقط دوستان متخصص‌شان به نوشته‌های آن‌ها تمایل نشان می‌دهند. فلسفه اگر قرار است به حیات خود ادامه دهد باید با افرادی تعامل کند که فیلسوف حرفه‌ای نیستند بلکه هوشی معمولی و علاقه‌ای نسبی به مسائل مبنایی دارند.» من درباره کتاب اقتصاد فرهنگ خوشحال هستم که نظریه اقتصادی فارابی را تدوین کرده ام.

پژوهشگر پیشکسوت دانشگاه ییل در خصوص اینکه فلسفه هنر کاربردی تر است یا نظریه پردازی در حوزه اقتصاد گفت: در مورد مساله کاربردی بودن تحقیقات بنده، خودم نمی توانم داوری دقیقی داشته باشم و در واقع دیگران باید داوری می کنند. معمولا نیاز داریم زمانی سپری شود و پس از اقلا ده یا بیست سال تاثیر پژوهش های علوم انسانی و اجتماعی را ارزیابی کنیم. این کتاب فلسفه اقتصاد بنده هم که جدید است و هنوز زمانی بر آن نگذشته است. اما فلسفه هنر را دست کم از سال ۱۳۸۰ شروع کردم و می توانم اشاره ای داشته باشم به داوری نیکولاس رشر درباره تحقیقات و کتابهایم در حوزه فلسفه هنر. در نشست علمی فروردین امسال که یکی از پژوهشگران هنر درباره تحقیقات هنری من مطالبی را مطرح کرد، رشر سختی پژوهش در فلسفه هنر را مورد تاکید قرار داد و گفت: "از بین همه زمینه‌های فلسفی که درباره آن‌ها نوشته‌ام فلسفه هنر کوچکترین بخش را به خود اختصاص می‌دهد و در این زمینه کمترین حرف را دارم. چرا که معتقدم این زمینه از جهتی دشوارترین زمینه است. این که یک فیلسوف چه حرفی در زمینه بُعد خیالی تولید هنری باید ارائه دهد به طرز ترسناکی پیچیده است. این حوزه از آن جهت پیچیده شده که هنر طی چند قرن اخیر تبدیل به یک هدف متحرک شده است.

وی در پایان تصریح کرد: هیچ هنرمند شاخصی نمی‌خواهد کاری را درست به همان شیوه‌ای که پیش از او انجام شده انجام دهد. همه می‌خواهند کار را به شیوه خاص خودشان انجام دهند. از همین رو شکار یک چیز که در چشم‌انداز شما در حال جابجایی سریع است، دشوار می‌شود. درست همان لحظه که بگویید هنر برای یافتن بینش عمیق‌تر نسبت به روابط انسانی یا بینش عمیق‌تر نسبت به تجربه زندگی ما در دنیای پیرامون‌مان وجود دارد، یا هر شعار دیگری را درباره هنر بدهید، یک مسأله این است که این شعار شمول ندارد و ممکن است صرفاً شامل برخی آثار هنری شود. اما مسأله مهم دیگر این است که درست در لحظه‌ای که بگویید این آن چیزی است که هنر باید باشد، یک نفر می‌آید و یک آبریزگاه را در موزه به معرض نمایش می‌گذارد. این خود یک اقدام فلسفی است و سوالاتی را برمی‌انگیزد مانند این که چرا باید از این که این شئ به عنوان یک اثر هنری به معرض نمایش در آمده جا بخوریم؟ البته فقط در حد پرسش برانگیختن کار ویژه‌ای را انجام می‌دهد و نه در بُعد دیگری. اما همچنین الگوی هنجاری ارائه‌شده مبنی بر اینکه هنر باید فلان کارکرد را داشته باشد را می‌شکند. حتی خود این سوال که آیا هنر اصولاً باید کارکردی داشته باشد نیز مطرح شده است. در نتیجه رسیدن به تبیین تئوریک از فلسفه هنر بسیار دشوار است. فلاسفه می‌خواهند تعمیم دهند و طبیعت این موضوع در برابر تعمیم مقاومت می کند.

کد خبر 5235463

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha