به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، روز استاد یدالله کابلی هنرمند پیشکسوت خوشنویس به مناسبت هفتاد و دومین سالروز تولد او شامگاه پنجشنبه ۹ دی در سالن شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدای این برنامه آسیه مزینانی معاون فرهنگی هنری خانه هنرمندان ایران که اجرای این برنامه را نیز برعهده داشت، با بیان مقدمهای گفت: تولد استاد کابلی روز پنجم دی ماه است اما به دلیل اینکه همسرشان در بستر بیماری بودند با کمی تأخیر این مراسم را برگزار کردیم.
مزینانی در ادامه از مجید رجبی معمار دعوت به سخنرانی کرد. مدیرعامل خانه هنرمندان ایران با حضور روی سن بیان کرد: بسیار خوشحالم که امروز توفیق این را داریم که در خدمت هنرمندان عزیز باشیم و تولد چهرهای درخشان در فرهنگ و هنر ایران را جشن بگیریم. متأسفانه عزیزان زیادی را در ایام کرونا در رشتههای مختلف هنری از دست دادیم. به سفارش خود هنرمندان فقید در زمان حیاتشان مراسم تشییع پیکر بسیاری از آنها از مقابل خانه هنرمندان ایران صورت گرفت اما ما باید تا عزیزانمان در قید حیات هستند قدرشان را بدانیم و به آنها ارادت خود را عرض کنیم. خوشبختانه با بهبود نسبی اوضاع آرامشی برای پیگیری برنامههای بزرگداشت هنرمندان فراهم شده است.
وی افزود: در چند سال اخیر شورای هنرهای تجسمی برای سامان بخشی به کارهای این حوزه فعالیت کرده است. در این شورا به سفارش جمیع هنرمندان از نظرات و محضر استاد یدالله کابلی بارها بهره بردیم و از ایشان خصوصیاتی نظیر اخلاق، صفا، صمیمیت و تواضع بسیار دیدیم. استاد کابلی گوهری دست نیافتنی در وجود خود دارد که جلایی به معرفت و روح انسانی ما میبخشد. دقت نظر و صبوری و روحیه کار جمعی در ایشان فراوان است. در این سالها حتی کلمهای از ایشان را در مذمت دیگران نشنیدم و این برای خود من الگویی بود. خوشرویی، حسن خلق، آگاهی و سوادشان مثالزدنی است. ذهن جوال و قوی و دستی جدی داشتن بر نسخ قدیمی و تنظیم و ارائه هنرمندانه در خط شکسته نیز سرآمدشان کرده است. استاد کابلی نمایشگاههای بسیاری در خارج از ایران برگزار کرده و در معرفی هنر خوشنویسی ایران کوشیده است. امیدوارم سایهشان همواره بر سر فرهنگ و هنر باشد و خانه هنرمندان ایران و جامعه هنری از حضورشان همواره بهرهمند شود.
در ادامه فیلم کوتاهی از محمود یارمحمدلو با عنوان «شکسته پیوسته» از خط نویسی استاد پخش شد.
سلوک سنت جزئی از زندگی و هنر استاد کابلی است
حمیدرضا عجمی هنرمند باسابقه خوشنویسی در ادامه روی سن رفت و درباره یدالله کابلی گفت: شاید ۱۰ سال است منتظرم چند کلمهای درباره شخصیت یدالله کابلی نه از حیث تخصصی و عاطفی که از منظر عقلی صحبت کنم. من ۳۰ سال است از دوستان آقای مجید رجبیمعمار هستم و ۴۰ سال است از بچههای سپاه خواستم به خانه هنرمندان بیایند و خوشبختانه چند سال است ایشان آمدند و اتفاقات خوبی با حضورشان ایجاد شد و این قرابت چند سالی است ایجاد شده است. من در هر نظامی هنرمند انقلابی هستم، موضع سیاسی دارم اما سیاسی نیستم. متأسفانه در ۳۰ سال اخیر دچار خفت هنری بودیم. بسیاری از هنرمندان ما از دنیا رفتند؛ استاد ابوالفضل چاقوساز یکی از آنهاست که در دنیا نظیر ندارد و متأسفانه از میانمان رفت.
وی بیان کرد: من از شاگردان استاد کابلی هستم و ۴۰ سال با ایشان زندگی کردهام. استادی ایشان صرفاً به حرفه و تکنیک نیست. ۲۵ سال گذشته در انجمن خوشنویسان مطرح کردم تا اگر مدرکی ارائه میشود، بر اساس سلوک هنرمند باشد اما مشکلات خصمانه مانع از رسیدن به نقطههای تعالی شد. استاد کابلی را همه به خط شکسته میشناسند اما اگر به سال ۴۸ رجوع کنیم، میبینیم ایشان در خط نستعلیق استادی دارند اما چون خط شکسته بی پناه مانده بود، ایشان به این رشته مایل شدند. از خودگذشتگی ایشان در خصوص خط شکسته که آن زمان مغفول مانده و تنها متاعی در دست چند نفر بود، نمودی است که در فعالیتهای امروز ایشان میبینیم. استاد کابلی برای احیای خط شکسته بود که به سراغ آن رفتند و یک تنه در ۴۰ سال اخیر بار خط شکسته را برعهده گرفتند و حقانیت آن را با تربیت شاگردان برجستهشان احیا کردند.
عجمی با ارائه توصیفی از یدالله کابلی خاطر نشان کرد: استاد کابلی از حیث عقلانیت اخلاقمدار هستند. اساساً ما باید از منظر عقلانیت از بزرگان خود دفاع کنیم. ایشان اخلاق را عقلانی پذیرفته بودند و اخلاق مداری سلوک عرفانیشان بود. تواضع از وجود ایشان است و مؤدب بودن به دلیل پیشهشان نیست بلکه مؤدب به آداب الهی هستند. متأسفانه در این سالها در حق بزرگان خود اجحاف کردهایم. اخلاق از محورهای خوشنویسی سنتی است. سنت نیز یا فرهنگ است یا قسمی از آن و یا فرهنگ است که ذیل سنت تعریف میشود. سنت امر کهنهای نیست که امروز آن را قلمداد میکنیم و کهنگی تعبیر درستی از آن نیست. سنت در خوشنویسی و هنرهای سنتی سیر کمالی از ظاهر به باطن رسیدن است. از خصایص استاد کابلی هنرمند سنتی بودن به معنایی است که عنوان کردم. ایشان از ظاهر هر رخدادی به باطن رسیدهاند و اشرافشان بر این جریان جای شگفتی دارد. سلوک جزئی از زندگی استاد کابلی است و در هنر سنتی نیز ما درگیر سلوک هستیم تا متد و روش که توأم با ریاضت است.
وی عنوان کرد: بیش از ۵۰۰ سال است خط نستعلیق داریم اما یک بار فرصت پیدا نکردهایم دربارهاش صحبت کنیم. همه ریاضتها و تجربیات هنرمندان این رشته مغفول واقع شده است. اگر امروز ادعا میکنم یک خط یعنی خط معلی به خطوط اسلامی اضافه کردهایم این را میپرسم که آیا توانستیم به فرزندان خود بگوییم این تجربهها را از کجا آوردهایم؟! متأسفانه تحول ایجاد شده از سوی استاد کابلی در خط شکسته مغفول مانده است. در دوران مرحوم میرزا کلهر با اینکه خط میرعماد غلبه داشت، اما خط میرزا کلهر پذیرفته شد. همان تحولی را که او در خط نستعلیق داشت، استاد کابلی در خط شکسته در روزگار ما ایجاد کردند اما دیده نشد. عدهای به گزاف فکر کردند ایشان نمیتوانند به شیوه قدما بنویسند اما با جلالت و شیدایی خط خود تحولی کاربردی ایجاد کردند.
این هنرمند همچنین بیان کرد: استادان ما امروز ذخایر باطنی و فرهنگی سرزمین هستند. هنرمندان ارتزاق معنوی خود را از ساحتی قدسی دارند، خوشنویسی نیز وجه قدسی دارد و به واسطه این وجه میتواند مخاطب را به عالم مورد نظر خود هدایت کند.
از پالودگی آثار استاد کابلی نمیتوان گذشت
روحالله دلخانی به عنوان سخنران بعدی این مراسم گفت: نمیتوانم خوشحالی خود را از اینکه روزی آرزویم این بود که دست خط و امضایی از استاد کابلی داشته باشم و حالا توفیق تبریک گفتن سالروز تولدشان را دارم، مخفی کنم. امروز شاهدیم با گذشت نیم قرن مشقت و کوشش دلسوزانه در هنر خط شکسته پیشبینیهای میرخانی و زعیمیها و… به وضوح به ثمر نشسته است و استاد کابلی ستون بالیدن خط شکسته است. حقیقت هنر ایشان را نمیتوان انکار کرد. امروز تاریخ گواه صادق آن و شاهدی صدیق برای آیندگان است. خط شکسته قریب به ۷۰ سال، رو به افول بود تا اینکه اواخر دهه ۴۰ رویدادی شگرف باعث بازپیراییاش با حفظ پایبندی به قدما آغاز شد؛ استاد کابلی مکتبی جدید خلق کرد که نه گذشتگان را فراموش کرد و نه حاضر به کپی کاری محض و تقلید کورکورانه شد.
وی افزود: مکتب معاصر که مزین به نام ایشان است نوآوری و خلاقیتی بدیع و حرفی تازه برای آیندگان در ادامه رسالت خط شکسته دارد. واژه سفیدمشق کلمه معجزهآسایی بود که سالها قبل برای اولین بار در تاریخ خوشنویسی در یکی از کلاسهای آموزشی ایشان شنیدم و بعدها در مسیر چاپ کتب و همراهی با ایشان به وضوح آن را در لایههای آثارشان مشاهده کردم. طراحی و شیوه قلمرانی و احساس قطعات ایشان، بداهگی شیدایی با تجربهای گران از سالها زحمت در کنار سنگاندازیهای بسیار که کماکان متأسفانه این سنگاندازیها ادامه دارد. در اینجا جدا از حفظ شاکله اصلی کلمه، واژهها از شانیت و جایگاه برخوردارند و اصل، سیال بودن حروف در صحنه است و کنشی خودیابانه و کنتراستی که به آنی بودن زمان حال هنرمند معتقد است.
دلخانی توضیح داد: از پالودگی آثار استاد کابلی نیز نمیتوان گذشت. اعتقاد به انسان دوستی و مهرپروری، پاکیزگی روح، محبت و صداقت در بیان نوشتاری کلام از دیگر خصوصیات اخلاق نوشتاری استاد کابلی است که این صفات مکتبش را از دیگران جدا کرده است؛ نه به این معنا که خطوط دیگر دارای چنین صفاتی نیست بلکه تا دل پاکیزه نباشد نمیتوان خوب نوشت و همه خوشنویسان بر این امر باور دارند.
وی با بیان اینکه سخن گفتن درباره مکتب استاد کابلی و شأنیت ایشان برای من بسیار سخت است، ادامه داد: بعد از ۲۰ سال همراهی با استاد به هر کلمهای که دربارهشان گفتم، معتقدم. استاد کابلی همیشه مشوق کسانی هستند که خلاق و نوآورند. در سال ۷۹ یک جمله از استاد کابلی در جمعی شنیدم که در خفقان خط معلی استاد حمیدرضا عجمی آن زمان شاید ایشان تنها کسی بودند که از این خط به عنوان پدیده یاد کردند.
حجت الله ایوبی دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو-ایران نیز در پیامی ویدئویی با تبریک سالروز تولد یدالله کابلی خطاب به او و حاضران در سالن گفت: صحبت کردن از استاد کابلی کار دشواری است. آرزو داشتم در جمع شما بودم اما متأسفم که این بخت با من امروز یار نبود. زادروز شما برای من بسیار فرخنده است و امروز ایران عزیز به داشتن پشتوانه این شخصیت بزرگ افتخار میکند. استاد کابلی در وهله اول مرد اخلاق است و عشق به ایران در دل او میتپد. او هنرمندی بی مانند است و من به عنوان مخاطب هنر میگویم که ویژگی منحصر به فردش این است که هیچ وقت کاری را تکرار نکردهاست. شما بدون استاد، خط شکسته را احیا کردهاید. رنسانس این خط با همت بلند شما آغاز شد و امروز شاگردان زیادی در گوشهگوشه جهان دارید. هنر غوغای درونی هنرمند و راه هنرمند به سمت نور است و کسی که به این درجه میرسد، اگر بیانی هنری داشته باشد دغدغهاش را با دیگران به زبانهای گوناگون تقسیم میکند. هنرمند واقعی به زبان هنر، درونیات خویش را با دیگران به اشتراک میگذارد؛ هنر یعنی خود بودن، جدایی و تفرد و هنرمند واقعی از دیگران جداست اما همزمان به وحدت نیز گرایش دارد.
خانه هنرمندان مسکن و محل سکینه هنرمندان است
محمود سالاری معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در این مراسم بیان کرد: از نوجوانی این رشک را داشتم که چطور میتوان به ضرورت قدسی هنر استاد کابلی رسید. درباره تکنیک ایشان به وفور میتوانصحبت کرد. در تاریخ هنر فراوان داشتهایم کسانی که به زور رسانه و پول و جناحهای سیاسی تبدیل به چهره شدهاند. زمانی پشت هر وانت بار بیتی از یک شاعر درج شده بود که حالا هیچ خبری از هیچکدام نیست زیرا ماندگار نبودند. خیلیها در خوشنویسی تکنیکال مینویسند. من در جایگاهی نیستم کهبخواهم درباره هنر استاد کابلی صحبت کنم اما هنر ایشان به واقع هنری الهی است و تجلیات آن در روحیاتشان است.
وی افزود: من امروز نه به عنوان مقام دولتی بلکه به عنوان یک هنرآموز در این جمع حضور دارم و خودم و همه هنرمندان را به انصاف در قضاوت توصیه میکنم. خانه هنرمندان مسکن و محل سکینه هنرمندان است. در خط و شخصیت استاد کابلی نیز این سکینه وجود دارد و در عمر گرانقدرشان یک نقل ناصواب نمیتوان یافت و همین باعث ماندگاریشان است. بسیاری از هنرمندان نظیر اکبر رادی که من توفیق همراهی شأن را داشتم نیز همینطور بودند.
در ادامه ویدئویی از محمد حیدری شامل پیام تبریک به یدالله کابلی پخش شد. وی بیان کرد: ۵ دی ماه زادروز استاد کابلی است که تاثیرش بر خط شکسته غیرقابل انکار است؛ بزرگمردی که شاگردی او باعث افتخار من است و نام و چهره عزیز و محبوبی در میان اهالی هنر و خوشنویسی دارد. امروز صحبت از یدالله کابلی خوانساری است؛ مردی که بیش از ۵ دهه از عمر باعزت خود را صرف احیای خط شکسته کرد و آموزش و انتشار و ترویج این خط زیبا را مدیون او هستیم. امروز استادان بسیاری از چشمه فیاض و جوشان او بهرهمند شدهاند. من نیز یکی از شاگردان او هستم. بیش از ۴۰ سال با او همنفس و بهرهمند از آموزههایش هستم. در طول این سالها مهربانی و عطوفت و تلاش برای انتقال همه تجربیات و نوعی از بلندنظری برای اینکه هیچ نکتهای را نزد خود نگه ندارد و بی دریغ منتقل کند، مثالزدنی است. او کلاسهایی برگزار کرد که تا پاسی از شب ادامه داشت و بی دریغ هنرش را تعلیم داد. در هر جلسه که به بیش از ۸۰ هنرجو تعلیم میداد قطعات بسیار زیادی از استاد خلق و به گنجینه ما اضافه شد. هر مجالی برای گفتن از منش و هنر استاد کابلی کم است و باید ساعتها درباره آثار و تجربیات ایشان صحبت کرد. غیر از وجود ارزشمندشان که هنرمندان در سالهایی متمادی و بی وقفه بهره بردهاند، آثاری از ایشان در دسترس است که میتوان از آنها آموخت. باید به خودمان ببالیم که در عصر و زمانه او حیات داریم.
از هر گوشه کاغذ شروع به نوشتن کردم / هنرمندان خورشیدهای بی غروباند
در ادامه استاد یدالله کابلی روی سن رفت و گفت: از همه عزیزانی که شرح حالی از زندگی هنری و آموزشی من گفتند، ممنونم و من را دلخوش کردند. سخن از تاریخ است و وقتی سخنانی با ریشه از زبان بزرگانی که خود هنرآفرین هستند و در امر تحقیق و سیر تطور هنر صاحب خرد میشنویم برایمان دلپذیر است.
وی با خوشامدگویی به همه هنرمندان حاضر در مراسم سالروز تولدش بیان کرد: وجود هنرمندانی که هر یک صاحبدلانی هستند که کوشش بیرونی و احساس درونیشان آمیخته و همسو با یکدیگر است و اتحاد دست و دل دارند، برایم مایه دلگرمی است. در جایی که دل و دست هر دو به موازات یکدیگر به کوشش میرسند، تأثیرات عمیق تاریخی و ماندگار باقی میماند. خوشحالم امروز در خانه هنرمندان ایران که فصل الخطاب عشق است، حضور دارم. ما به این خانه تعلق خاطر عاشقانه داریم و گاهی حتی این میزان از علاقه ما موجب اختلاف با خانوادهمان میشود؛ گاهی فرزندانم از من گلایهمند هستند که بیش از آنها برای شاگردانم وقت میگذارم اما من به آنها میگویم اینها ثمره جان من هستند. فرزندانی که در جای جای کشور همیشه کنارشان هستم و حس همدلی و همیاری با آنها را همیشه با خودم دارم. نه تنها نسبت به شاگردان مستقیم خود بلکه این احساس را نسبت به هر آنکه انس و الفتی با هنر دارد، دارم و جالب است که فقط مرتبط با خوشنویسی نیست. زیرا همان قدر به خوشنویسی علاقه دارم که به ساز و شعر و ادب و فرش ایرانی و…. من از ۲۱ سالگی در حوزه تبلیغات فعال و عاشق آرم سازی بودم و صدها آرم را از سفرهایم با خودم میآوردم تا بعدها در اختیار داشته باشم.
کابلی ادامه داد: جامعیت در دنیای هر هنرمند این است که دلبستگی به سایر هنرها داشته باشد. مأنوس بودن با نگارگری هم برای من این طور بود. معلم من همیشه احساسم بود که در جریان مواجهه با لحظههای ناب زندگی پدید میآمد یا فضای آزاد نقاشیهای چینی و آن پرواز پرندهها و… در آن نیز این تأثیر را بر من گذاشتند و فکر کردم من هم باید آزادانه در صفحه حرکت کنم و اینکه گاهی به شوخی میگفتم دیگر چارپاره چلیپا پوسید و در صفحه هزاران نقطه برای شروع وجود دارد. بنابراین از هر گوشه کاغذ شروع به نوشتن کردم و نتیجهاش شیوهای بود که امروز مقبولیت یافته و در ادامه شاهد درخشش بیشترش خواهیم بود. از دیگر مواهب زندگی من یاد کردن از هنرمندان بود. از استادم آسید حسن میرخانی یاد میکنم که در اواخر دهه ۴۰ میدید من تا پایان جلسه سر کلاسش میماندم و بعد هم او را تا خانه دنبال میکردم و در همه مسیر با من گفت و گو میکرد. به او میگفتم پدری میخواهم که تمام عمر دنبال او حرکت کنم و آسید با قلم شیرین و دلپذیر خود که پل ارتباطی نسل گذشته و جدید بود، آثاری بی نظیر در روزگار خود ایجاد کرد.
این هنرمند باسابقه عنوان کرد: برگزاری این بزرگداشتها رسم خوبی است. یک روز از استادم خواستم تا برایم دعا کند چراغ راهم کسانی باشند که من را در هر زمینهای تعالی ببخشند و از این حرف من خوششان آمد، آدرس دارالکتابه را به من دادند و گفتند باید طی طریق کنم و در مسیر خود صداقت داشته باشم. آن روز خوشحال بودم از اینکه خط شکستهای را به ایشان نشان دادم و توصیه کردند خط شکسته بنویسم و نظرشان برایم وحی منزل بود و از درون میجوشیدم که بالاخره اجازه بیابم تا این خط را بنویسم. چند ماهی گذشت و شب عید تمرین خطی را خدمتشان بردم و سرمشقی شکسته به من دادند که این بیت حافظ بود: «گویند سنگ لعل شود در مقام صبر… آری شود ولیک به خون جگر شود» و این تذکاری از سویشان بود که من را به خط شکسته پیوند داد و دعایشان اجابت شد.
وی در بخش دیگری از صحبتهایش بیان کرد: بارها حس کردم چقدر خوب است افراد در کوشش هنری خود ارتباط جهانی بیابند و رویکرد هنر ملی خود را در هر جایی جار بزنند. خدا را شکر میکنم افتخار این را داشتم در آمریکا و اروپا تنها از هنر ایران صحبت کنم و مأموریت خود را این میدانستم تا از هنر مملکتم بگویم نه از خودم؛ زیرا آنقدر سرقلههای هنر خوشنویسی صاحب نام هستند که ما در روزگار معاصر تلاش میکنیم حفظ هویت کنیم. استادان هنر ما خورشیدهایی هستند که طلوع کردهاند و غروبی برایشان نیست. چه کسی میخواهد نام میرعماد بزرگ را که از هند و مصر شاگردانی هنرش را حفظ کردهاند و امروز با سیاستهای غلط غرب، خوشنویسی را به نام ترکیه ثبت کردهاند، از یاد ببرد؟ در حالی که در آنکارا و سایر شهرهای ترکیه سایههای خوشنویسی ایرانی مشهود است. اینها را که تاریخ از یاد نمیبرد.
این هنرمند خوشنویس در پایان گفت: ما هنرمان را مدیون مردم هستیم و آنها ولی نعمتان ما و زاینده شور و شوق هر هنری هستند. چند سال قبل در روز معرفی «چهرههای ماندگار» گفتم این روز را به هرکسی هدیه میکنم که این شراب مانا را در رگهای ما ریخته است. امروز این گردهمایی و حضور نشانه ارج نهادن شما به هنرمندان خودتان است. نام ایرانی اوراق زیادی از فرهنگستان هنر جهان را به خود اختصاص داده است.
در پایان این مراسم آسیه مزینانی با تشکر از مجید رجبی معمار مدیرعامل خانه هنرمندان ایران، کیوان کثیریان مدیر روابط عمومی و امور بین الملل خانه هنرمندان ایران و سایر دستاندرکاران برگزاری این مراسم، از هنرمندان حاضر دعوت کرد تا با حضور روی سن استاد یدالله کابلی را در فوت کردن شمعهای تولدش همراهی کنند. مجید رجبی معمار، سید عباس سجادی، محمد دهقانی، محمود سالاری، کیوان کثیریان و… روی سن رفتند و با ثبت عکسهای یادگاری هدایای مختلفی از سوی خانه هنرمندان ایران و برخی از هنرمندان به استاد یدالله کابلی اهدا شد. این هنرمند با اعلام آرزویی گفت: خانه هنرمندان ایران کانون عشق ایران زمین و فضای دلبستگی همه هنرمندان است. امیدوارم این خانه همیشه آباد باشد و چشماندازهای درخشانش برای معرفی فرهنگ و هنر ایران به جهان را تحقق ببخشد.
نظر شما