به گزارش خبرنگار مهر، در سالروز ولادت حضرت زهرا (س) جمعی از مداحان، ذاکران و شاعران اهل بیت (ع) با حضور در حسینیه امام خمینی (ره) با رهبر انقلاب دیدار کردند.
گفتنی است جمعی از حاضران در این جلسه به شعر خوانی مدیحه سرایی پرداختند که برخی از آنان به شرح ذیل است:
شاعر: هاشم وفایی
یک دختر آفرید و عجب محشر آفرید
حق هرچه آفرید از این دختر آفرید...
جوشید چشمه در دل قرآن به نام او
اعجاز تشنه بود و خدا کوثر آفرید
یک ذره نور فاطمه را ریخت روی خاک
لولاک گفت و این همه پیغمبر آفرید...
ازعرش تا به فرش کسی لایقش نبود
از جلوۀ جلال خودش حیدر آفرید
میخواست تا خلاصه شود عشق در کلام
از بین واژههای جهان مادر آفرید
شاعر: افشین علا
جشن طرب ونورزمیلاد تو داریم
درگلشن اندیشه گل یاد تو داریم
گردرهمه جاچشم به امداد تو داریم
ما عزّت خود ازتو واولاد تو داریم
در موسم میلاد تو میلاد خمینی
بایاد تو شد زنده کنون یاد خمینی
ماجز به ره مکتب توپا نگذاریم
درموج بلا مذهب خود را نگذاریم
ما برسر خون شهدا پا نگذاریم
اولاد تو را بیکس وتنها نگذاریم
این رهبرفرزانه که فرزند توباشد
سردر خط فرمان تو پابند تو باشد
مداح: محمد جواد جامعی
مسرور جان عالم از میلاد زهراست
شوری به جان دهر ازاین مژده برپاست
هم دختر نور است او هم همسر نور
او مادر نور است، نورش عالم آراست
اولاد نورش، نورسازان جهانند
با نورشان پیداست در عالم ره راست
از برکتش شد عشق در عالم فراگیر
عالم همه مدیون فرزندان زهراست
زهراست اوج لطف زن در خانواده
در خانه او نور مهر و عشق پیداست
عشق آفرینی و امید ومهر ورزی
شالوده هر دانه تسبیح زهراست
این خانواده هست الگوی جهانی
هست از تمامی فضائل بی کم وکاست
یک سو حسن دارد که آقای کریم است
یک سو حسینش این چراغ عالم آراست
در گوهر پاک وجود زینبینش
دلدادگی و صبر وحلم و مهر وتقواست
الگوی اسلامی برای زندگی شد
هرخانه ای که آشنا با مهر زهراست
این خانواده در مسیر انتظار است
چشم انتظار روی آن ماه دلاراست
این خانه روشن مدافع آفرین است
این گلشن تعلیم فرزندان پویاست
فرزند مکتب دیده در این خانواده
مثل سلیمانیست که سردار دلهاست
این خانه دارد عاشقی چون میرحسینی
اوکزشجاعت شهرت نامش به هرجاست
این خانه رشد خزاییهاست آری
این خانه رویشگاه مردان تواناست
فرزند صالح میشود فهمیده روزی
فهمیده بودن چاره هر مشکل ماست
یاچون سبیل اخلاقی عاشق که این سان
کم سن وسال است وشهید راه تقواست
فرزند صالح میشود لندی که روزی
با سربلندی میکند اینگونه قد راست
فرزندهای پاک فردا آفرینند
فردای این کشور به دست پاک آنهاست
فرزند عاشق میشود مرد شهادت
از نور مادر عاشقان را راه پیداست
مداح: رضا آتش بار
از بس که بود مثل پیمبر، شمایلش
گویی نهاد، آینهای در مقابلش
دریای بیکرانهء عصمت که در جهان
تنها علی رسید به ادراک ساحلش
اوصاف او به سورهء کوثر خلاصه شد
زیرا به وحی نیز نگنجد فضایلش
روز ازل مراد " الست بربکم"
بار امانتی ست که زهراست حاملش
نازم به دامنی که نبی سر بر آن گذاشت
در ناملایمات، پی رفع مشکلش
نازم به کوثری که تبار رسول از اوست
ابتر، اگرچه خواند ز کین، ابن وائلش
شاعر: استاد شفق
کشور مصون ز هر خطر از لطف مادر است
نامش هماره حامی این خاک و کشور است
ای قوم جهل و شک زده ظلمت رها کنید
ما را ز آفتاب ولا سایه بر سر است
تیر شما به دل نه، به گل خورده تا کنون
ما را زره محبت زهرای اطهر است
ما ملت امام حسینیم و اهل بیت
این خاک فاطمی است، علی دوست پرور است
مداح: سیدمهدی حسینی
سلام خدا و رسول گرامی
به اوج مقام تو که مستدامی
سرآغاز حسنی و حسن ختامی
تو حجی، منایی تو بیت الحرامی
فراتر ز توصیف ما در کلامی
عیانتر ز تو نیست! اما نهانی...
نشانی معراجی و بینشانی
هر آنچه که ناید به وهمم، تو آنی
تو آهی، تو روحی، تو عشقی، تو جانی
تو حوریه ای یا که انسان، کدامی!؟
سلام ای مطهر سلام ای طهورا
سلام ای تولا سلام ای تب را
سلام ای کنیز تو حوا و سارا
سلام و تحیات ما بر تو زهرا
به امید لطف و جواب سلامی
سلامٌ علی مطلعالفجرِ نامت
سلامٌ علی لیلةالقدرِ شامت
سلامی به آن مادرانه سلامت
سلامی به مهدی، به ماه تمامت
به راهش گذاریم ای کاش گامی
به منظومه وحی باری تعالی
عیاری تو بر لیلة القدر و طاها
عیانی تودر کوثر و نور و اسرا
تو شأن نزولی به انا هدینا
تو منظورش از یطعمون الطعامی
تویی برتر از درک و فهم و گمانها
تویی "اشهدُ انَّ" راز اذانها
تویی غیرت ذاتی خطبه خوانها
فدای مزارت همه بینشانها
تو امّ الائمه تو امّ الکرامی
روا شد پس از تو همه آرزوها
شکسته شد از شوق، بغض گلوها
شده بسته لبهای آن یاوه گوها
صدا زد پیمبر فداها ابوها
صدا زد که تو واجب الاحترامی
به تو عارفانی که مشتاق نورند
به تو عاشقانی که مست حضورند
به تو دیدگانی که از غم بدورند
به تو دخترانی که زنده به گورند
فرستادهاند عاشقانه پیامی
بیا تا درخشان کنی انجمن را
بیا تا نمایان کنی شأن زن را
بگو راه و رسم مقرب شدن را
ولای علی و حسین و حسن را…
تو روح قوام و تو اصل دوامی
زدی پرچم اقتدار علی را
سبب میشوی افتخار علی را
تو چرخاندهای ذوالفقار علی را
بنازم که خواندی شعار علی را
علیٌّ امیری علیٌّ امامی
نگیری زما لذت خادمی را
بنوشان به ما خدمت دائمی را
عنایات سبز بنیهاشمی را
نوشتی اگر مصحف فاطمی را
بیاور ز ما هم درآن زمره نامی
دعا میکنیم و اجابت گرفتیم
برای قیامت ضمانت گرفتیم
همه از تو برگ شفاعت گرفتیم
در خانه تو اقامت گرفتیم
برای کنیزی برای غلامی
الا ای فراتر ز پندار دلها
بگو چیست جز عاشقی کار دلها
پر از عطر یاس است گلزار دلها
شهید نگاه تو سردار دلها
سرافراز شد با تو در هر قیامی
نرفته غم از سینه یک لحظه بیرون
بشارت به دلهای ما داده این خون
بزودی شود کاخ ظالم دگرگون
به فرمان تو لشگر فاطمیون
به وقتش بگیرد چنان انتقامی
شب و روز میلادت ابر بهاریم
از آرامگاهت نشانی نداریم
چه میشد بیاییم و قدری بباریم
کنار مزار شما گل بکاریم
که بر زخم دلها شود التیامی
به یاد تو هستیم بانوی اسلام
کنار مزار شهیدان گمنام
دعا کن نمانیم اینگونه ناکام
شود جان ماهم فدایت سرانجام
تو مام شهیدان والا مقامی
شاعران: قاسم صرافان، احمدبابایی و جواد پرچمی
مداح: علی کرمی
پشت پرچین باغ بیداری
با نسیم سحر، شکفتم دوش
باز کردم دو پلک پنجره را
خیر مقدم به ماه گفتم دوش
ماه، رخ مینمود و میپوشید
از نگاهش، ستاره میجوشید
طبع من در بهار اندیشه
مثل پروانه بال و پر میزد
یا ز دست نسیم، دل میبرد
یا به گلهای باغ، سر میزد
تا مگر سر نهد به شانه عشق
بشکفد بر لبم ترانه عشق
کم کم از فیض گریههای سحر
باغ اندیشهام به بار نشست
شعر من، در هوای پاییزی
سبز، در سایه بهار نشست
اثری دلنشین به آهم داد
به حریم مدینه راهم داد
گرم پرواز با پرستوها
بال در بال، تا حرم رفتم
تشنه عشق و آرزو بودم
تا به سر چشمه کرم رفتم
ناگهان کوه و چشمه و صحرا
همه گفتند یک صدا: «زهرا»
با تو شیرازهای مبارک یافت
برگ برگ کتاب و عترت ما
با شمیمی ز عطر کوثرتان
سبز شد بوستان فطرت ما
با تو روح حیات پیوسته است
بی تو دروازه صفا بسته است
صبح شورآفرین میلادت
لحظهها چون فرشتگان شادند
چار تن بانوی بهشتی هم
گل فشاندند و دل ز کف دادند
داد فرمان، خدا به پیغمبر
که: «فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَ انحَر»
مثل «حوا» شمیم جنت را
«مریم» آنجا به یک اشاره گرفت
بوسه بر خاک پایت «آسیه» زد
دامنت را به شوق، «ساره» گرفت
جز تو ای معنی «کلام ا…»
کیست شایسته «سلام ا…»؟
ای وجودی که در کمال شهود
هستی ات نورِ عالمِ غیب است
نام پاک تو بیوضو بردن
نزد اصحابِ معرفت، عیب است
با علی نُه بهار پیوستی
دَرِ خواهش به روی خود بستی
به خدا، خانه گلین تو را
اشتیاق حبیب پُر کرده است
عطر ناب «لِیُذهِبَ عَنکُم»
بوی «امَّن یُجیب» پُر کرده است
حلقه زد گرد چهره ات چون ماه
هاله «اِنَّما یُریدُ ا…»
لطف سرشارت، ای عصاره وحی
خستگان را به مهر، تسکین داد
تا سه شب، قوت خویش را هر شب
به یتیم و اسیر و مسکین داد
در شگفت از تو قدسیان ماندند
سوره نور و هل اتی خواندند
چه کسی گمان میبرد که خدا
به کنیز تو رتبه کم داد؟
فضه شد میهمان مائدهای
که خدا پیش از این به مریم داد
میتوان با محبت تو رسید
به رهایی به روشنی به امید
نیمه شبها که در دل محراب
ذکر آیات نور داشتهای
ای نمازت نهایت معراج!
عرش را پشت سر گذاشتهای
باغ سجاده غرق عطر تو بود
همه آفاق زیر چتر تو بود
صلح سبز «حسن» که جاری شد
چشمه در چشمه از پیامت بود
نهضت سرخ روز عاشورا
شعله در شعله از قیامت بود
خطبه را زینب از تو چون آموخت
سخنش ریشه ستم را سوخت
ای دلت در کمال بیرنگی
از همه کائنات، رنگینتر!
بود بار امانت از اول
روی دوشت ز کوه، سنگینتر
تو منزّه ترینِ زنهایی
بر بلندای نور، تنهایی
با همان دست عافیت پرور
که پرستاری پدر کردی
از امام زمان خود، یاری
در هیاهوی پشت در کردی
سرمه دیده، خاک پایت باد!
همه هستی ام فدایت باد!
*
یاس خوشبوی ما گلبانو دو دنبا اومده باز
تکه نور آسمونی ور ما شته سوا اومده باز
نوره در نور استه خ یگ بلگو و باره از بهشت
بلنده بخت مشمه س کو مو که دریا اومده باز
فرشته خ مجگون خ جوری منه سر ر بی بی ر
پیغومه بده چلچراغه خونه مولا اومده باز
ترجمه:
یاس خوشبوی ما گلبانوی دو دنیا آمده
یک تکه نور از آسمان جدا شده و به سوی ما آمده
نور در نور است با یک برگ و باری از بهشت
بخت و اقبال ما بلند است که مادر دریا آمده
پیغام بده چهلچراغ خانهی مولا آمده
نظر شما