به گزارش خبرنگار مهر، خطبه فدکیه نام سخنرانی حضرت فاطمه (س) در مسجدالنبی که در اعتراض به غصب فدک ایراد شد. خلیفه اول پس از جریانات بعد از رحلت پیامبر (ص) با منسوب کردن روایتی به پیامبر مبنی بر اینکه پیامبران از خود ارث برجای نمیگذارند، زمینهای فدک را که پیامبر (ص) به حضرت فاطمه (س) بخشیده بود، به نفع خلافت مصادره کرد. فاطمه (س) پس از بیثمر بودن دادخواهیاش به مسجد پیامبر رفت و خطبهای ایراد کرد که به خطبه فدکیه مشهور شد. ایشان در این خطبه بر مالکیتش درباره فدک تصریح کرد. همچنین به دفاع از حق حضرت علی (ع) درباره خلافت پرداخت و مسلمانان را بهخاطر سکوت در مقابل ستم به اهل بیت (ع) سرزنش کرد.
خطبه فدکیه مجموعهای از معارف ناب در زمینههای خداشناسی، معاد شناسی، نبوت و بعثت پیامبر اسلام (ص)، عظمت قرآن، فلسفه احکام و ولایت را در بردارد.
آنچه پیش رو دارید قسمت بیست و هشتم از سخنان مرحوم آیتالله مصباح یزدی است که در خصوص شرح خطبه فدکیه حضرت فاطمه زهرا (س) ایراد کردهاند:
یادی از مجاهدان
الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَام؛ خطبه حضرت زهرا سلاماللهعلیها را مطرح کردیم و به این عبارت رسیدیم که حضرت میفرمایند: وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَام. شاید تقدیر الهی این بود که این جمله با هفته دفاع مقدس مصادف باشد تا یادی هم از شهدای گرانقدری کنیم که ما به برکت خون آنها از نعمتهای مادی و معنوی الهی بهرهمندیم.
اگر نبود جهاد این مجاهدین، معلوم نبود ما الآن چه فکری و چه رفتاری داشتیم. پیش از انقلاب روند حرکت جامعه به سوی کفر بود و هر روز ضربهای به پیکر اسلام وارد میشد. با اطمینان و روی حساب عرض میکنم که اگر حرکت حضرت امام رضواناللهعلیه و فداکاری شهدا نبود امروز در این کشور جز اسمی از اسلام باقی نمانده بود. امروز ما امنیت، رفاه، نعمتهای مادی، افتخارات جهانی و بالاتر از همه دینمان را مدیون انقلاب، شهدا و مدافعین اسلام هستیم. از خدای متعال عاجزانه و متواضعانه درخواست میکنیم که آنچه کرم او اقتضا میکند به این عزیزان مرحمت کند! چراکه ما از عهده شکر و قدردانی این نعمتها به هیچ وجه برنمیآییم.
چه قدر زشت است که عدهای با اینکه این همه برکت به وسیله انقلاب، شهدای انقلاب و شهدای جنگ تحمیلی نصیب ما شده است چشمشان را میبندند و ناسپاسانه همه چیز را انکار میکنند و زیر سوال میبرند! بنده گمان نمیکنم که برای ما کفران نعمتی از این بالاتر تصور شود. امیدواریم خدای متعال ما را از عقوبت این کفران نعمتها حفظ کند.
اگر بخواهیم درباره جهاد بحث مستوفایی داشته باشیم این فرصتهای چند جلسهای کافی نیست. ما در گذشته در ضمن بحثهای قرآنی بحثی در این زمینه مطرح کردهایم که تحت عنوان «جنگ و جهاد در قرآن» چاپ شده است. آنچه در یک یا دو جلسه میخواهیم از مسائل مربوط به جهاد مطرح کنیم مطالبی است که در این عصر از طرف دشمنان اسلام القا میشود و ذهن بعضی جوانها را مشوب میکند. بنابراین بحثهایی که عرض میکنیم فهرستوار است.
برخی از نظرات درباره اصل جنگ
دستهای از صاحبنظرانی که درباره جنگ بحث کردهاند معتقدند جنگ، قانون کلی هستی است البته آنها هستی را مساوی با عالم ماده میدانند و میگویند: اصلاً یکی از قوانین کلی که بر عالم هستی حاکم است اصل تنازع است؛ مثلاً مکتب مارکسیسم اصل تضاد را یکی از اصول فلسفی حاکم بر جهان میداند. مشابه این، کسانی هستند که جنگ را یک قانون زیستشناسانه میدانند و میگویند: در عالمِ موجودات زنده قانونی کلی حاکم است و آن اصل تنازع است (گرایش داروینستی). بعضی از جامعهشناسان به پیروی از این گرایش، اصل تنازع داروینیستی را در جامعهشناسی به کار گرفتند و گفتند: قانونی جبری و کلی در کل جوامع بشری حاکم است و آن وجود جنگ و تنازع در بقاست تا اصلح و اکمل باقی بماند و دیگران حذف شوند.
در نقطه مقابل، گرایش دیگری است که میگوید: جنگ یک بیماری و امری غیرطبیعی است و به طور کلی باید ریشهکن شود. از قدیم الایام چنین گرایشی در هندوئیسم وجود داشته است. اینها معتقدند که به هیچ چیز نباید تعرض کرد و انسانها هم باید از آنچه در عالم وجود دارد به قدر ضرورت استفاده کنند؛ حتی از گیاهان هم نباید زیاد استفاده کنند. کشتن حیوانات و به طریق اولی انسان را مطلقاً جایز نمیدانند. بنابراین همه کسانی که به نحوی دست به جنگ میزنند یک کار غیر اخلاقی و نادرستی انجام میدهند.
نظر دیگر که از اصول حقوق بشر شمرده شده این است که جنگ اصالتاً بسیار بد است مگر در موارد بسیار استثنایی؛ اینان چند قانون کلی برای حقوق بشر قائلاند که یکی از آنها اصل حیات است. معتقدند که یکی از حقوقی که همه انسانها در هر شرایطی حتی جنایتکارترین انسانها از آن بهرهمندند، حق حیات است؛ بنابراین باید از قوانین اعدام و مشابهاتش مطلقاً جلوگیری کرد. این افراد در زبان و روی کاغذ از این حرفها زیاد میزنند؛ اما عملاً جنایتکارترین موجودات روی زمیناند که روی حیوانات وحشی را هم سفید کردهاند.
اسلام چه میگوید؟
در این میان اسلام و دین توحیدی چه میگوید؟ دین الهی، واقعیتهای جامعه را در نظر میگیرد و براساس آنها قوانین متناسبی وضع میفرماید که بتوانند مجموعاً سعادت بشر را تأمین کنند. اسلام این را که به هیچ موجود زندهای نباید تعرض کرد قبول ندارد؛ حتی اگر استفاده از برخی حیوانات، بیجهت تحریم شود میگوید: «قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَی اللَّهِ تَفْتَرُون؛ ۲ بگو: آیا خداوند به شما اجازه داده یا بر خدا افترا میبندید»؛ خدا اینها را برای استفاده شما خلق کرده است. از حیواناتی که گوشتشان حلال است استفاده کنید، البته به صورت معتدل و طبق ضوابط. حتی یکی از عبادات اسلامی قربانی کردن است.
این بینش در مقابل هر دو بینش افراطی و تفریطی فوق است. اسلام درباره جنگ هم واقعبینانه قضاوت میکند؛ چون خدا انسان را آفریده و میداند چه آفریده است و آفرینش او چه لوازمی دارد. میداند انسانها در اثر تضادی که در خواستههایشان وجود دارد کارشان به جنگ خواهد کشید. اینکه ما به صورت آرمانی و ایدهآلی بگوییم باید جلوی هر گونه جنگ و دفاع را گرفت و همه اینها محکوم است با واقعیت زندگی انسان سازگار نیست و نتیجتاً به نفع ظالمین تمام خواهد شد.
خودداری از جهاد و دفاع در برابر دشمن، زمینه را برای دشمن آماده میکند تا هر غلطی میخواهد انجام دهد و خدا این را اجازه نمیدهد. اسلام این را در نظر گرفته است که با وجود طبیعتی که در بشر هست خواهناخواه کارش به نزاع و جنگ خواهد کشید و باید این امر را ضابطهمند کرد و برای آن مقرراتی وضع کرد. نقش اصلی شریعت همین است که با توجه به وجود زمینه انحراف در جامعه، مقرراتی وضع کند و سعی کند این مقررات اجرا شود تا جلوی انحرافات گرفته شود یا به حداقل برسد.
هواهای نفسانی؛ بدنام کننده اسلام
از جمله فسادهای جامعه انسانی این است که کسانی به بهانه عمل به احکام اسلامی مرتکب جنایاتی شدند که باعث بدنامی مسلمانها شد. سلسلههایی از سلاطین کشورهای اسلامی به نام جهاد اسلامی مرتکب کارهای زشتی شدند که رواج اسلام در آن سرزمینها را قرنها به تأخیر انداخت و اسلام را در دنیا بدنام کرد. امروز هم امثال طالبان و القاعده در سراسر دنیا همانطور عمل میکنند و اسمش را اجرای احکام اسلام میگذارند. باید توجه داشته باشیم که حقیقت جهاد را آنگونه که در اسلام هست نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر اجرا کنیم؛ نه اینکه هواهای نفسانی را به پای اسلام بگذاریم.
اصل دفاع و امور لازم الدفاع
به طور کلی همه ما میدانیم که یکی از فروع و ضروریات دین ما جهاد است و در این مطلب هم هیچ بحثی نیست. آنچه مهم است این است که خود قرآن برای تشریع جهاد به حکمتهایی اشاره فرموده است که با توجه به این حکمتها ما میتوانیم هم بفهمیم که اصلاً جهاد برای چه تشریع شده است و هم حدود و لوازم آن را بشناسیم.
آن اصلی که میتوان گفت هیچ انسان سلیمالفطرهای نمیتواند آن را انکار کند، اصل «دفاع» است؛ این اصل میگوید: اگر ما مورد حمله دشمن قرار گرفتیم صحیح نیست که آرام بنشینیم و در مقابل عوامل نابودکننده تسلیم شویم. هیچ فطرتی این را نمیپذیرد.
خوب است در برابر کسانی که مدعی طرفداری از حقوق بشرند و با احکام جهاد اسلامی مخالفاند و میگویند: «چون اسلام احکام جهاد دارد خشونتطلب است!» بحث را از اینجا شروع کنیم که هیچ انسان سلیمالفطرهای نمیتواند دفاع را تحریم کند و بگوید نباید دفاع کرد.
اما سوال این است که از چه چیزهایی باید دفاع کرد؟ آیا فقط اگر جان در خطر باشد باید از آن دفاع کنیم یا در برابر تجاوز به ناموس، فرزندان و سایر متعلقات هم باید دفاع کرد؟ در سطح جامعه، هر ملتی وظیفه دارد که از چه اموری دفاع کند؟ عملاً آنچه در بین همه مردم دنیا متعارف است دفاع از آب و خاک است. در هر فرهنگی قهرمانانی وجود دارند که مردم به وجودشان افتخار میکنند و اینها معمولاً کسانی هستند که از آب و خاک مردمشان دفاع کردهاند.
پس غیر از دفاع از جان، دفاع از آب و خاک هم مورد قبول عقلاست. بسیاری از اقوام شاید این هم استثنا نداشته باشد عِرض و ناموس را هم لازم الدفاع میدانند، گرچه به جنگ و کشتار منتهی شود و اگر کسانی در این امور کوتاهی کنند آنها را مردمی پست و زبون میدانند. در فرهنگ عقلای عالم هم چنین افرادی محکوماند. البته همانطور که قبلاً هم عرض کردم برخی ممکن است در مقام حرف و روی کاغذ غیر از این بگویند؛ ولی عملاً همه اینها را میپذیرند.
آیا جهاد اسلام هم همین است؟ ما هیچ شکی نداریم که اگر دشمنان اسلام به مسلمین حمله کنند و بخواهند آنها را نابود کنند یا اراضیشان را تصرف کنند دفاع در برابر آنها تکلیفی واجب است. اما عرض ما این است که جهاد اسلامی بسیار شریفتر و ارزشمندتر از آن چیزی است که پیش عقلای عالم است. آن چیزی که پیش عقلای عالم است غریزهای است که در حیوانات هم هست. بسیاری از حیوانات اگر به لانهشان حمله شود به شدت از آن دفاع میکنند. اگر کسی از خانه و لانهاش دفاع نکند از حیوان هم پستتر است. این هنری محسوب نمیشود. مسأله این است که جهاد اسلام، جهاد فیسبیلالله است. هدفی که برای جهاد در اسلام تعیین شده است خیلی بالاتر از این است که صرفاً برای حفظ جان و مال باشد.
اولین آیاتی که درباره جهاد نازل شد و مورد آن هم دفاع بود، آیاتی از سوره حج است که میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ * أُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدیرٌ * الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثیراً وَ لَیَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ یَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزیزٌ؛ خداوند از کسانی که ایمان آوردهاند دفاع میکند؛ خداوند هیچ خیانتکار ناسپاسی را دوست ندارد. به کسانی که جنگ بر آنان تحمیل گردیده اجازه جهاد داده شد؛ چرا که مورد ستم قرار گرفتهاند و خدا بر یاری آنها تواناست.
آنهایی که از شهر خود به ناحق رانده شدند، گناهی نداشتند جز اینکه میگفتند: پروردگار ما، خدای یکتاست؛ و اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعهها و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده میشود ویران میگردد؛ و خداوند کسانی را که او را یاری کنند یاری میکند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است.» قبل از این مسلمانان اجازه جنگ میخواستند؛ ولی آیه نازل شد که: «کُفُّوا أَیْدِیَکُم؛ فعلاً دست نگه دارید.» چون تعدادشان کم بود و ساز و برگ جنگی نداشتند؛ لذا اگر به جنگ اقدام میکردند در همان روزهای اول تار و مار میشدند. این آیات برای اولین بار اجازه دفاع به مسلمین را داد.
بعد در بیان حکمت آن نمیگوید: «اگر جهاد نکنید جان شما به خطر میافتد و آب و خاکتان در اختیار دیگران قرار میگیرد»؛ بلکه میفرماید: «اگر اجازه دفاع و جهاد ندهیم عبادتگاهها از بین میرود.» البته این حکمت اصل جهاد در همه ادیان الهی بوده است؛ چون دفاع و جهاد مخصوص اسلام نیست.
حکمت اصلی که در قرآن روی آن تکیه میشود این است که نام خدا در زمین زنده بماند و مردم با دیدن معابد و مساجد به یاد خدا بیافتند؛ چون یاد خدا تنها حقیقتی است که میتواند انسان را به سعادت برساند. بعد هم میفرماید: این کسانی که ما به آنها اجازه دفاع و وعده نصرت دادیم کسانیاند که هدفشان این است که اگر در جنگ پیروز شوند اولین کاری که میکنند اقامه نماز و دادن زکات است؛ یعنی اجرای دین. اسم این جهاد هم جهاد فیسبیلالله است نه فی سبیل آب و خاک.
جانها فدای اسلام
ما چهقدر از این فرهنگ عقب افتادهایم که امروز برای دفاع از چنین حکمی به مطلبی متوسل میشویم که بین حیوانات مشترک است؛ یعنی دفاع از آب و خاک و وطن. حیوانات هم از وطنشان دفاع میکنند؛ اینکه هنری نیست. آنچه مهم است دفاع از ارزشها و دفاع از دین است. همه چیز فدای دین! متأسفانه نفوذ فرهنگ غربی باعث شده است که ما برای مسألهای با این عظمت آنقدر تنزل کنیم که جهاد را در حد غریزهای حیوانی قرار دهیم!
حضرت زهرا سلاماللهعلیها در یک کلمه میفرمایند: وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَام. ما خیلی هنر داشته باشیم میگوئیم: جهاد برای عزت مسلمین است. اما حضرت میفرمایند: وَ الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَام؛ یعنی هدف اصلی، اسلام است. ما باید فدای اسلام شویم. اصلاً در مقابل اسلام چیزی قابل طرح نیست.
حاصل جواب ما از این سوال که «از چه اموری باید دفاع کرد؟» این است که در درجه اول باید از ارزشهای الهی دفاع کرد و بعد دفاع از جان، مال، ناموس، آب و خاک، اموال و … مطرح میشود. مهمترین دفاع، دفاع از دین است که باعث سعادت همه انسانهاست.
اگر دین نباشد انسانها در حد حیوان و گاهی پستتر از حیوان خواهند شد. قرآن میگوید: إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الَّذِینَ کَفَرُواْ فَهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ؛ نمیگوید: بدترین انسانها کسانیاند که با خدا عناد دارند؛ بلکه میفرماید: اینها بدترین جنبندگاناند.
اگر اسلام نباشد کار به اینجا منتهی میشود. پس بالاترین دفاع، دفاع از آن چیزی است که سعادت همه انسانها در گرو آن است؛ یعنی دفاع از اسلام. ارزش مسلمین هم به خاطر اسلامشان است؛ پس اصالت با اسلام است. متأسفانه این نکتهای است که در بسیاری از گفتارها و نوشتارها مورد غفلت واقع شده است.
نظر شما