امیر منیری کارگردان مستند «پاکبان» همزمان با عرضه اینترنتی این مستند در گفتگو با خبرنگار مهر درباره این مستند توضیح داد: مستند «پاکبان» را تقریباً چهار سال پیش ساختم و داستان آن درباره پاکبان پاکدستی به نام آقای جعفر باقری است که در چند نوبت کیف پر از پول و طلا پیدا کرده و آنها را به دست صاحبانشان رسانده بود. آنچه منجر شد که او تبدیل به یک چهره خبرساز شود زمانی بود که در یک مراسم که از تلویزیون هم پخش شد از طرف شهرداری کرج به او یک کارت هدیه ۱۰۰ هزارتومانی تعلق گرفت. مدتی بعد هم به دلیل آسیبی که در حین کار میبیند، از کار بیکار میشود. بعد از آن به دلیل بدهی او به زندان افتاد. وقتی این اخبار را شنیدیم، پیگیر احوال او شدیم و در روند کار با یکی دو نفر از دوستانش که در سختی شدیدی کار میکردند هم گفتگو گرفتیم و تبدیل به یک اثر مستند شد.
وی ادامه داد: این مستند کار مشترک من و تورج کلانتری بود و بیشتر به دنبال آن بودیم تا هر چه زودتر تولید آن به سرانجام برسد و بتوانیم کمکی به این عزیزان کرده باشیم. متأسفانه اما مستندهایی که مستقیماً نهاد یا ارگانی را هدف انتقاد قرار میدهد با مشکل مواجه میشوند. ما هم مستقیماً شهرداری کرج را خطاب قرار داده بودیم و به همین دلیل بین زمان تولید و پخش ما فاصله افتاد. حدود یک سال و نیم پس از ساخت این مستند موفق به پخش آن از تلویزیون شدیم و این دیگر زمانی بود که برخی از این پاکبانها در زندگی شخصی خود دچار مشکلاتی شده بودند. یکی از آنها از همسرش جدا شده بود و تقریباً همه پاکبانهای دیگری که با ما در فرآیند ساخت این مستند همکاری کرده بودند، از کارشان اخراج شدند!
پاکبانهایی که به جرم «مصاحبه» اخراج شدند!
این مستندساز افزود: در مسیر ساخت مستند هم وقتی شبها به محل استراحت پاکبانها میرفتیم، آنها از گفتگو میترسیدند. یکی از علتهای آن این بود که این قشر ارزش اجتماعی اندکی در اجتماع پیدا کردهاند و فکر میکردند در صورتی که تصویرشان پخش شود، آبرویشان خواهد رفت. برخی میگفتند بچه من اگر بفهمد پدرش پاکبان است، برایش بد میشود. از طرف دیگر از آنجایی که همه این افراد پیمانی کار میکنند و قراردادهای شبه استثماری دارند، خیلی تحت فشار قرار میگرفتند و امکان داشت بلافاصله از کار بیکار شوند. همانطور که این اتفاق برای افرادی که با ما مصاحبه کردند هم افتاد!
منیری در ادامه در توضیح بیشتر درباره کاراکتر اصلی مستند «پاکبان» گفت: جعفر باقری در سه نوبت کیفهای پر از پول و طلا پیدا کرده بود که همان زمان میگفتند ارزش میلیاردی داشته است. در واکنش به کاری که او کرده بود، هم مراسم تقدیر صورت درستی نداشت و بیشتر شبیه یک نمایش بود، هم اینکه هیچ کمک مشخصی هم به آنها صورت نگرفت. واقعیت هم این است که آنچه در این مستند نشان دادهایم حکایت مشت نمونه خروار را دارد چرا که تا کنون مستندی درباره این قشر زحمتکش ساخته نشده بود.
وی افزود: در این میان اتباع افغانستانی که وارد این شغل میشوند، بیشتر حقشان خورده میشود. برخی از آنها اضافهکار میایستند اما هیچ اضافهکاری به آنها پرداخت نمیشود، مجبور هم هستند که کارشان را ادامه دهند. از همه آنها تعهد گرفته میشود که کارفرما هر موقع که اراده کند میتواند قرارداد شما را بدون هیچ مزایایی قطع کند. این قشر سالهای سال است که با این وضعیت مشغول کار هستند.
این مستندساز در ادامه با اشاره به دیگر مشکلات شغلی این صنف مطرح کرد: وقتی پای صحبت این افراد مینشینید، مشکلات شغلی بسیاری دارند. یکی کار بیش از اندازه و حقوق پایین است. به دلیل همین حقوق پایین، برخی از اینها مجبورند در روز کارگری کنند و شبها پاکبان باشند. زبالههای تفکیک نشده و آسیبهایی که معمولاً دستشان میبیند بخش دیگری از این مشکلات است. نداشتن لباس و پوشش شبرنگ مناسب که ایمنی آنها را تضمین کند هم از همین موارد است که منجر به تصادف آنها میشود. بعد از ساخت این مستند به واسطه ارتباط با خبرنگاران شهری کرج، هر از گاهی خبر میشنیدیم که باز هم ماشین به یکی دیگر از این پاکبانها زده و فرار کرده است. هیچ حمایتی هم از آنها نمیشود و بیمه درست و حسابی هم ندارند. با توجه به آسیب بدنیای که میبینند دیگر امکان ادامه کارگری را هم ندارند.
منیری افزود: من و آقای کلانتری واقعاً به دنبال ساخت این مستند با هدف اصلاح این موارد بودیم اما متأسفانه تنها یک نوبت فرصت پخش از تلویزیون به ما دادند.
همه چیز از طرف مسئولان در حد «نمایش» باقی ماند!
وی در ادامه درباره ماجرای به زندان افتادن جعفر باقری توضیح داد: او زمانی که به دلیل یک حادثه حین کار آسیب میبیند و نمیتواند سر کار حاضر شود، با شرایط سختی مواجه میشود. کیفهای پول و طلایی که پیشتر به صاحبانشان برگردانده بود، بابتش مژدگانی آنچنانی نگرفته بود و به همین دلیل زندگیاش تحت فشار قرار گرفت تا جایی که مجبور شدند از پول رهن خود خرج کنند. صاحبخانه هم آنها را بیرون میکند و همزمان به دلیل شکایت صاحبخانه او به زندان میافتد. او چند روز در بازداشت به سر میبرد اما زمانی که خبر این اتفاق در روزنامه «ایران» کار شد، بلافاصله سخنگوی دولت وقت با زندان تماس گرفت و پیگیر کار او شد. واقعیت اما این است که هیچ کمکی به این پاکبان نشد و همه چیز از طرف مسئولان در حد یک نمایش باقی ماند. سرانجام هم با همراهی خیرین مبلغ موردنظر تأمین و او آزاد شد.
کارگردان مستند «پاکبان» درباره شرایط امروز سوژه اصلی مستند خود پس از گذشت چهار سال هم گفت: هر از گاهی تلفنی با هم در تماس هستیم و متأسفانه همچنان هم شرایط نامساعدی دارد. همچنان غرق در بدهی است و با دو سه بچه، نمیتواند خانهای را اجاره کند. از طرفی همچنان از کار افتاده است و نمیتواند کار کند. از آنجایی که بیمه هم نبوده است، خودتان تصور کنید چه شرایطی دارند!
منیری در پایان گفت: واقعیت بیشتر تجربه ما از جنس ناراحتی بود. در فرآیند ساخت مستندهای انتقادی از این جنس، انسان بیشتر حرص میخورد و بهخصوص وقتی موضوع کار قشری هستند که زحمت میکشند اما روز به روز ضعیفتر میشوند. ما فکر میکردیم مستندی که میسازیم سریع به پخش میرسد. آن زمان آقای سلیم غفوری بهعنوان رئیس شبکه مستند پای آن ایستاد تا به آنتن برسد. خیلیها میترسیدند که در صورت پخش این مستند، مسئولان وقت شهرداری کرج واکنش منفی به تلویزیون نشان دهند. البته با تمام اینها مستند زمانی پخش شد که کار از کار گذشته و به نوعی نوشدارو بعد از مرگ سهراب بود. با پاکبانهایی که اخراج شدند از طریق واتساپ در ارتباط هستم و آنها هم همچنان مشغول کارگری به هر شکلی هستند.
نظر شما