خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و اندیشه: ماجرای تحصن و بستنشینی مردم در سفارت بریتانیا که باعث تسریع در صدور فرمان مشروطیت شد، از ۲۷ تیر ۱۲۸۵ یا ۲۷ جمادی الاول ۱۳۲۴ آغاز شد و تا ۲۱ روز بعد نیز ادامه یافت. بر اثر این بست نشینی مظفرالدین شاه به تاریخ ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ فرمان ملفوفه مشروطیت را صادر کرد.
بستنشینی مردم در محل باغ قلهک سفارت بریتانیا رخ داد. پس از این بست نشینی فعالیتهای سیاسی بسیاری از اهالی سیاست ایران و همچنین وابستگان سفارتخانههای خارجی بسیار زیاد شد و کارکنان سفارتخانههای دول استعماری بویژه به کرات اخبار تهران را به پایتختهای خود ارسال میکردند. خواستهای مردم و نیز مشروطه خواهان نیز در این بست نشینی تحول عظیمی پیدا کرد. بنابراین ضرورت دارد که با بازخوانی اسناد درباره آن دوران پژوهشهای بیشتری صورت گیرد. در این گزارش به روایت گزارشی از کاردار سفارت روس میپردازیم از فرمانهایی که مظفرالدین شاه به تشکیل مجلس داد. نکته این فرمانهای در این است که در آن بر برپایی مجلس با حضور همه اصناف، اما بدون حضور کشاورزان که آن دوران حجم عمدهای از نفوس مملکت را تشکیل میدادند، تاکید شده بود.
معرفی کتاب
کتاب «ظل السلطان و محمدعلی شاه رودررو» که ترجمهای است از اسناد وزارت خارجه روسیه تزاری درباره وقایع مشروطیت ایران برای نخستین بار به سال ۱۳۶۶ با برگردان حسین قاسمیان در شمارگان ۳۵۰۰ نسخه، ۲۹۲ صفحه و بهای ۱۰ تومان توسط نشر پرواز منتشر شد.
در این کتاب اسناد و تلگرافهای سفارت روس منتشر شده است. آن دوران هنگام تلاشهای مسعود میرزا ظل السلطان بود و او چون از جانب مادری غیرقاجار بود، به جانشینی منصوب نشد، اما همیشه سودای سلطنت را در سر داشت و تا دوران محمدعلی شاه برای آن تلاش کرد. او و پسرش خشونت بیش از حدی نسبت به مردم عادی داشتند، اما بهرحال شخص او در راه رسیدن به سودای پادشاهی به حمایت و یا همنوایی با مشروطه خواهان نیز پرداخت و امید داشت که آنها او را به سلطنت برگزینند.
به خاطر سر سختی حدود ۱۵ هزار نفری که در میسیون بریتانیای کبیر در تهران متحصن شده بودند، نیز به علت آنکه اتابک اعظم مایل نبود تسلیم خواستهای مجتہدینی بشود که به قم رفته بودند، لذا در روز یکشنبه ۱۶ ژوئیه (۲۹ ژوئیه، ۶ امرداد، ۷ جمادی الثانی) در ساعت ۴ بعد از ظهر، اتابک اعظم استعفا کرد
در این کتاب متن تلگراف و گزارشهای کاردار سفارت روس در ایران به روسیه و راپورتهای او از ایران برای وزارت خارجه روس درج شده. مترجم تلاش کرده تا در این کتاب بیشتر گزارشها و راپورتهای مربوط به ظل السلطان را از کتاب نارنجی وزارت خارجه روسیه ترجمه کند و نشان دهنده تکاپوهای او برای رسیدن به منصب پادشاهی باشد.
این راپورتها و گزارشها را هوفمستر «ن. هارتویگ» رئیس سابق اداره اول (آسیایی) وزارت امور خارجه و کاردار سفارت روس در تهران از قصبه زرگنده در بخش شمیرانات تهران که سفارت روسیه در آنجا قرار داشت ارسال کرده است.
هوفمستر واژهای است با ریشه آلمانی که یک عنوان تشریفاتی مصطلح در زبان روسی بود و در زبان فارسی نیز برابرواژه مشخصی ندارد و بیشتر از واژه جناب برای آن استفاده میکنند. تلگراف زیر از بخش «آخرین روزهای مظفرالدین شاه» این کتاب انتخاب شده و حاوی نکات مهمی در وابستگی دربار و صدراعظم به قدرتهای استعماری دارد.
تلگراف هوفمستر هارتویگ
افتخار دارد ترجمه روسی در متن اولیه فرمان شاه مبنی بر تأسیس شورای مخصوصی مرکب از نمایندگان طبقات مختلف ایران برای انجام امور کشوری را به پیشگاه آن عالیجناب تقدیم دارد. هیچیک از این دو فرمان روحانیون را راضی نکرده و در نتیجه اقدام جهت تهیه فرمان جدیدی به امضا شاه برای انجام اصلاحاتی همراه با تغییرات کم اهمیت آغاز گشته است.
طبق اخباری که امروز توسط صدراعظم به اینجانب رسید آخرین متن فرمان که هنوز به چاپ هم نرسیده است ظاهراً مورد قبول حزب اصلاحات قرار گرفته و در نتیجه معممین و مجتهدین قصد بازگشت از قم به تهران را دارند و همزمان که در میسیون (۱) بریتانیای کبیر متحصن بودند به غیر از حدود ۱۰۰ نفری که منتظر ورود روحانیون به پایتخت هستند، آنجا را ترک گفتهاند. برای توافق بین دولت و روحانیت و آشتی دادن آنها با یکدیگر میسیون امپراتوری هر گونه سعی و کوشش را مبذول داشت.
با اینهمه صدراعظم صادقانه به من اعتراف کرد که او با نگرانی بسیار به آینده مینگرد. به عقیده او، حزب اصلاحات (۲) که از کوتاه آمدنهای اجباری دولت خوشحال و خشنود است به موفقیتهای حاصله اکتفا نکرده و پس از مدت کوتاهی طبعاً درخواستهای جدیدی خواهد داشت.
به عقیده من نگرانی صدر اعظم بی اساس هم نیست. قبل از هرچیز انجام اصلاحات وعده داده شده متضمن تحمل هزینههای سنگینی توسط دولت است که دولت، با توجه به وضعیت مالی بسیار دشوار خود، قادر به انجام آن نخواهد بود. وزرای شاه با استفاده از ابهامات بسیاری که در اصول فرمان وجود دارد سعی خواهند کرد به هر نحو که شده انجام تحولات و اصلاحات را به عقب اندازند که این امر بدون شک میتواند موج تازهای از اغتشاش و انقلاب را در کشور برانگیزد. یادداشتی پیرامون وقایع اخیر تهران توسط مترجم اول میسیون تابع اینجانب تنظیم شده است که به پیوست تقدیم میشود.
با تقدیم احترام و بهترین آرزوها
شرح وقایع تهران در ماه ژوئیه ١٩٠۶ (تیر و امرداد ۱۲۸۵ جمادی الاول و جمادی الثانی ١٣٢۴)
به خاطر سر سختی حدود ۱۵ هزار نفری که در میسیون بریتانیای کبیر در تهران متحصن شده بودند، نیز به علت آنکه اتابک اعظم مایل نبود تسلیم خواستهای مجتهدینی بشود که به قم رفته بودند، لذا در روز یکشنبه ۱۶ ژوئیه (۲۹ ژوئیه، ۶ امرداد، ۷ جمادی الثانی) در ساعت ۴ بعد از ظهر، اتابک اعظم استعفا کرد به این امید که با این کار اوضاع بهبود یابد. شاه پس از اصرار زیاد به اتابک برای ماندن وی در پست خود موافقت کرد استعفای نوکر وفادار خود را بپذیرد. نماینده سیاسی امپراتوری روسیه که در ساعت ۵ بعد از ظهر همان روز به دیدار اتابک رفته بود اولین کسی بود که از استعفای وی باخبر شد.
روز بعد یعنی در روز ۱۷ ژوئیه [۳۰ ژوئیه، ۷ امرداد، ۸ جمادی الثانی] مشیرالدوله با حفظ پست وزارت امور خارجه، به صدر اعظمی منصوب شد، اما استعفای اتابک نتوانست کسانی را که در میسیون انگلیسی متحصن شده بودند وادارد از تحصن خارج شده و به کارهای عادی خود بپردازند. بازار همچنان بسته بود و مخالفین دولت که از اولین موفقیت خود روحیهای یافته بودند مصرا خواستار اجرای این موارد شدند: ۱) تأسیس مجلس ملی؛ ۲) بازگشت محترمانه مجتهدینی که از تهران به قم رفته بودند؛ ۳) مجازات کسانی که در هنگام سرکوبی اغتشاشات تهران سیدین را کشته بودند.
با اینهمه صدراعظم صادقانه به من اعتراف کرد که او با نگرانی بسیار به آینده مینگرد. به عقیده او، حزب اصلاحات که از کوتاه آمدنهای اجباری دولت خوشحال و خشنود است به موفقیتهای حاصله اکتفا نکرده و پس از مدت کوتاهی طبعاً درخواستهای جدیدی خواهد داشت
روز ۲۱ ژوئیه (۳ اوت، ۱۱ امرداد، ۱۲ جمادی الثانی) دستور چاپ فرمان شاه در مورد تأسیس مجلسی از نمایندگان کلیه طبقات مردم به غیر از کشاورزان داده شد. اما این فرمان انتشار نیافت؛ از چاپ آن جلوگیری به عمل آمد و نسخ چاپ شده نیز معدوم شد. با این حال میسیون روس موفق شد نسخهای از آن را به دست آورد.
در روز تولد شاه یعنی در ۲۳ ژوئیه (۱۴ جمادی الثانی) (۵ اوت، ۱۳ امرداد) فرمان دیگری توسط اعلیحضرت امضا شد که در آن گفته شده بود مجلسی از نمایندگان منتخب کلیه طبقات مردم ایران به غیر از کشاورزان تأسیس خواهد شد متن این فرمان در روز ٢۴ ژوئیه [۶ اوت، ١۴ امرداد، ۱۶ جمادی الثانی] به تمام در و دیوار تهران چسبانیده شده بود. شایعاتی پخش شد مبنی بر اینکه قدرتهای خارجی اصلاحاتی را که شاه آنها را به ملت ارزانی داشته بود تضمین کردهاند. سلامتی شاه پس از ضربه عصبی سوم و نیز به سبب غم و اندوهی که در این اواخر وی را فرا گرفته به شدت رو به وخامت گذاشته است.
ترجمه متن فرمان اعلیحضرت شاه به مشیرالدوله صدراعظم به تاریخ ۱۲ جمادی الثانی ۱۳۲۴ (۲۱ ژوئیه ۱۹۰۶) (۳ اوت ۱۱ امرداد)
جناب اشرف صدر اعظم
از آنجا که خداوند تبارک و تعالی سررشته امور رفاه و ترقی ایران را به ما سپرده و ما را حافظ حقوق قاطبه رعایای (فارسی) ایرانیمان قرار داده است لهذا صلاح دانستیم به خاطر رفاه و آرامش همه مردم ایران و نیز به منظور انجام تغییرات و اصلاحات لازم به صورت تدریجی و اساسی و به موقع در دوایر سیاسی و مملکتی ما شورائی (مجلسی) مرکب از شاهزادگان، علما، اعیان و اشراف، مالکین، تجار و اصناف در پایتخت ما تهران تشکیل شود تا در موقع لازم کلیه امور سیاسی، مملکتی و اجتماعی را به دقت بررسی و شورای وزیران ما راه در اقداماتی که در جهت رفاه و ترقی ایران است، کمک کند و احتیاجات مملکت توسط شخص اول دولت (صدراعظم) به عرض ما برسد.
به شما امر میکنیم در اجرای این فرمان مهم ما اساسنامه این شورا را تنظیم و دستورات لازم را صادر کنید تا با کمک خداوند در آینده نزدیک این شورا افتتاح شود و اصلاحات لازمه را شروع کند. همچنین مقرر میداریم که متن این فرمان برای اطلاع عموم انتشار باید تا همه رعایای ما از مساعی خیرخواهانهمان که تنها در جهت توسعه و ترقی مملکت و ملت است آگاهی یافته و دعاگوی ما باشند.
در قصر صاحبقرانیه، به تاریخ ۱۲ جمادی الثانی ۱۳٢٤ (۲۱ ژولیه ١٩٠۶) (۳ اوت ۱۱ امرداد) در سال یازدهم سلطنت ما.
ترجمه متن فرمان اعلیحضرت شاه به مشیرالدوله صدراعظم به تاریخ ۱۴ جمادی الثانی ١٣٢۴ (۲۳ ژوئیه ١٩٠۶) [۵ اوت، ۱۳ امرداد]
جناب اشرف صدر اعظم
از آنجا که خداوند تبارک و تعالی سررشته امور رفاه و ترقی ایران را به ما سپرده و ما را حافظ حقوق قاطبه رعایامان قرار داده است لهذا صلاح دانستیم به خاطر رفاه و آرامش همه مردم ایران و نیز به منظور انجام تغییرات و اصلاحات لازم به طور تدریجی، اساسی و موقع در دوائر سیاسی و مملکتی ما، شورائی (مجلسی) مرکب از نمایندگان منتخب رستههای شاهزادگان، علما، قاجاریه (خاندان قاجار)، اعیان و اشراف، مالکین، تجار و اصناف در پایتختمان تهران تشکیل شود تا در موقع لازم کلیه امور سیاسی، مملکتی و اجتماعی را به دقت بررسی و شورای وزیران ما را در اقداماتی که در جهت رفاه و ترقی ایران است، کمک کند.
نمایندگان در کمال اطمینان و امنیت عقاید خود را که در جهت خیر و صلاح کشور و ملت و نیز در جهت رفع مشکلات عامه باشد بیان دارند و نیز احتیاجات فوری مردم را توسط شخص اول دولت به عرض ما برسانند. به شما امر میکنیم در اجرای این فرمان مهم ما، اساسنامه این شورا را تنظیم و دستورات لازم را صادر کنید تا با کمک خداوند در آینده نزدیک این شورا افتتاح شود و اصلاحات لازمه را شروع کند.
همچنین مقرر میداریم متن این فرمان برای اطلاع عموم انتشار یابد تا همه رعایای ما از مساعی خیرخواهانهمان که تنها در جهت توسعه و ترقی مملکت و ملت است آگاهی یافته و دعاگوی ما باشند. در قصر صاحبقرانیه به تاریخ ۱۴ جمادی الثانی ١٣٢٤ (۲۳ ژوئیه ١٩٠۶) (پنجم اوت، ۱۳ امرداد) در سال یازدهم سلطنت ما.
پینوشتها
۱. میسیون اصطلاحی برای نامیدن هیأتهای نمایندگی سیاسی خارجی در ایران بود.
۲. معلوم نیست منظور کاردار از حزب اصلاحات چیست؟ در متون دوران قاجاریه چیزی درباره این حزب ثبت نیست و شاید حزب «اصلاحیون عامیون» باشد که البته این نیز تأثیرگذاری چندانی در جریانات نداشت.
***
برای مطالعه دیگر مطالب این پرونده به این نشانی بروید.
نظر شما