پویان افشیننژاد کارگردان مستند «آنها هشت نفر بودند» همزمان با عرضه اینترنتی این مستند در گفتگو با خبرنگار مهر درباره آن توضیح داد: زمانی که در سال ۱۳۴۶ هواپیمای فانتوم وارد سازمان رزم نیروی هوایی ایران شد، ۸ نفر از استادان خلبان هواپیماهای دیگر که افراد باتجربهای هم بودند انتخاب شدند تا بروند و فن پرواز با هواپیمای فانتوم را یاد بگیرند. هواپیمای فانتوم نسبت به هواپیماهای همنسل خود، هواپیمایی پیچیده و سنگین بود. هر کدام از این ۸ نفر ویژگیهای خاص خود را داشتند و میتوان گفت هر کدامشان یکی از اسطورههای نیروی هوایی محسوب میشوند.
وی ادامه داد: این هشت نفر نقش بسیار زیادی در تربیت نیروهایی داشتند که در آغاز جنگ تحمیلی توانستند از کشورمان دفاع کنند. این هشت نفر پایهگذار آموزشهایی بودند که نتایجش را در جنگ نشان داد. در میان این هشت نفر که هر یک سرگذشت و سرنوشت جالبی هم داشت، یکی از آنها بهطور رسمی و مشخص به سالهای جنگ رسید و در دوران دفاع مقدس حضور داشت. البته نه بهعنوان کسی که صرفاً پرواز کند، بلکه بهعنوان فردی که پایهگذار و منشأ اتفاقات بسیار بزرگی در تاریخ جنگ ایران و عراق بود؛ او کسی نبود جز مرحوم سرتیپ خلبان بهرام هشیار.
این مستندساز ادامه داد: زمانی که جنگ آغاز شد، سرتیپ هشیار یکی از ارشدترین آدمهای حاضر در نیروی هوایی بود و دورههایی را هم دیده بود که بسیاری آنها را ندیده بودند. او یکی از افرادی بود که در طول جنگ زحمات بسیار زیادی کشیدند که شاید یکی از بزرگترین کارهایی که کردند، طراحی و نظارت بر عملیات مهم «اچ ۳» بود. به نسبت بزرگی و گستردگی کارهایی که سرتیپ هشیار در طول جنگ انجام داده بود، احساس کردم جای یک مستند درباره ایشان خالی است.
وی ادامه داد: امروز جناب هشیار را بهواسطه فضای مجازی، خیلی از علاقهمندان بهتر از قبل میشناسند اما زمانی که ما ساخت این مستند را آغاز کردیم، خیلیها از این مسائل بیخبر بودند و بسیاری حتی شاید نام جناب هشیار هم به گوششان نخورده بود. به جرأت میتوانم بگویم اگر بخواهیم در تاریخ جنگ ایران فقط از ۱۰ نفر نام ببریم، قطعاً یکی از آنها بهرام هشیار است. او به معنای واقعی بهصورت داوطلب به میدان آمده بود چرا که بهواسطه وقوع انقلاب، بازنشستگی پیش از موعد به او داده بودند و وقتی جنگ آغاز شد، ایشان داوطلبانه پای کار آمد و صادقانه هم خدمت کرد. تعهد، تخصص، علاقه به مملکت، از خودگذشتگی و البته مدیریت را اگر بخواهیم در یک نفر جمع کنیم، همهاش میشود بهرام هشیار.
تجاوز عراق از اردیبهشت ۵۸ آغاز شد نه شهریور ۵۹
افشیننژاد تأکید کرد: آنچه میگویم، براساس تحقیقاتی است که انجام دادهام و دادههای آن نیز موجود است. در شروع جنگ ایران و عراق ارتش ایران آسیبهای بسیار زیادی دیده بود و جو سیاسی داخل کشور هم جو ملتهبی بود که بهواسطه وقوع انقلاب این مسائل طبیعی هم بود. ارتش عراق هم ما را رصد میکرد و میدانست چه اتفاقاتی قرار است رقم بخورد و قرار است به ما حمله کند تا ضربات زیادی را به ما وارد کند. مردم عادی فکر میکنند ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ جنگ آغاز شد، اما واقعیت این است که از اول اردیبهشت ۱۳۵۸ اولین تعرض مرزی عراق به کشور ما رقم خورده است. از آن تاریخ تا ۳۱ شهریور ۵۹ که جنگ رسماً آغاز شد، عراق در ۶۳۵ مورد بهصورت زمینی، دریایی و هوایی به کشور ما تعرض کرده بود. این آمار آن هم در شرایط صلح میان دو کشور، خود نشانه جنگ است.
مردم عادی فکر میکنند ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ جنگ آغاز شد، اما واقعیت این است که از اول اردیبهشت ۱۳۵۸ اولین تعرض مرزی عراق به کشور ما رقم خورده است. از آن تاریخ تا ۳۱ شهریور ۵۹ که جنگ رسماً آغاز شد، عراق در ۶۳۵ مورد بهصورت زمینی، دریایی و هوایی به کشور ما تعرض کرده بود
وی افزود: ما در ایران هم گرفتاریهای بسیاری داشتیم و هنوز اعتمادی که باید، نسبت به ارتش وجود نداشت. بهواسطه اتفاقات متعدد، ارتش ضعیف هم شده بود. نیروهای دیگر هم به شکل امروزی، وجود خارجی نداشتند. در این شرایط که نیروی زمینی، دریایی و هوایی ما آسیب جدی دیده بود، وقتی جنگ آغاز شد، نیروی هوایی ما مانند یک شیر که شاید نحیف و لاغر شده باشد، اما همچنان شیر است، جلوی ارتش عراق ایستاد و اجازه نداد آنچه در سر فرماندهان ارتش عراق بود اجرایی شود. ارتش عراق در آن زمان بسیار کاربلد و زبده بودند و اگر غیر از این بود، ما به اندازه ۸ سال با آنها درگیر نمیشدیم. این اشتباه بزرگی است که برخی برنامهسازان، مستندسازان و فیلمسازان ما در این سالها مرتکب شدهاند و ارتش عراق را افرادی شکمگنده و تنبل به تصویر کشیدهاند.
افشیننژاد ادامه داد: حداقل در ۶ ماه ابتدایی جنگ نیرویی که در برابر ارتش عراق ایستادگی کرد، نیروی هوایی ما بود که اگر نبود خوزستان به یقین سقوط کرده بود. نه اینکه نیروی زمینی نمیخواست بجنگد، بلکه ساختارش بهکل بههم ریخته بود. نیروی هوایی مجبور بود، جور برادر بزرگتر خود یعنی نیروی زمینی ارتش را بکشد تا نیروی زمینی بتواند خودش را پیدا کند. نیروی هوایی، با همراهی هوانیروز که نیروهای هلیکوپتری نیروی زمینی بودند، توانستند جلوی ارتش عراق ایستادگی کنند، آن هم به قیمت از دست دادن بهترین نیروها.
این مستندساز در ادامه گفت: در این شرایط که نیروی هوایی همه چشم و چراغ یک کشور برای ایستادگی در برابر دشمن بود، این نیرو نیاز به یک عقل سلیم و حضور آدمهای باتجربه داشت. در رأس هرم این افراد باتجربه در آن زمان، غیر از شهید جواد فکوری که فرمانده نیروی هوایی بود، آدمهایی مانند بهرام هشیار قرار داشتند. بهرام هشیار در واقع استاد شهید فکوری هم بود. حداقل در یک سال ابتدایی جنگ، مغز متفکر نیروی هوایی همین افراد بودند که خیلیهایشان آرامآرام از ردههای تصمیمگیری کنار میروند و تنها جناب هشیار باقی میماند که معاون عملیات نیروی هوایی میشود.
چهار ساعت و ۵۰ دقیقه پرواز با هواپیمای شکاری برای حمله به اچ ۳
کارگردان مستند «آنها هشت نفر بودند» در ادامه درباره اهم دستاوردهای بهرام هشیار در نیروی هوایی ارتش به تشریح جزئیاتی از عملیات مهم اچ ۳ در سالهای جنگ تحمیلی پرداخت و گفت: یکی از پایههای اصلی طراحی این عملیات بهرام هشیار بود. عملیاتی که در تاریخ هوانوردی دنیا، یک عملیات بینظیر است. در این عملیات ۸ فروند هواپیما از زمین بلند میشوند و در چهار مرحله سوختگیری انجام میدهند و در نوار مرزی پرواز میکنند. آنها در دوردستترین نقطه خاک عراق، در مرز اردن، سه پایگاه را بمباران میکنند چیزی در حدود ۴۹ فروند هواپیما را بر روی زمین از بین میبرند و بازمیگردند. اصل موضوع هم تعداد هواپیماهای از بین رفته در این عملیات نیست، بلکه دست بلند نیروی هوایی ایران است که در حدود ۲۹۰ دقیقه معادل چهار ساعت و ۵۰ دقیقه پرواز با هواپیمای شکاری داشتند تا به این نقطه برسند که این زمان در شرایط جنگی، زمان بسیار زیادی است. این کاری است که نیروی هوایی ارتش ایران با لیدری بهرام هشیار و فریدون ایزدستا رقم زد.
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود تأکید کرد: ما آزادسازی خرمشهر را محدود به سوم خرداد کردهایم در حالی که از هفتهها قبل از آن عملیات هوایی بر ضد لشگرهای حاضر در خرمشهر و نیروهای مستقر در اطراف خرمشهر داشتهایم. بهواسطه همین پشتیبانی نیروهای زمینی ما توانستند بهراحتی به خرمشهر برسند.
افشیننژاد درباره ویژگیهای برجسته بهرام هشیار توضیح داد: آقای هشیار در حوزه پرواز، خلبان بسیار چیرهدستی بود و تجربه لیدری تیم آکروجت را در سالهای قبل از انقلاب داشت. جزو معدود خلبانانی بود که میتوانست همزمان با دو مدل هواپیمای شکاری پرواز کند و این ویژگی کار هر کسی نبوده است. در طراحی دفاع هوایی در عملیات بیتالمقدس، جناب هشیار بهعنوان معاون عملیات نیروی هوایی کار بسیار بزرگی را انجام میدهد که هم عملی بوده و هم اجرای آن دل و جرأت میخواسته است. او با اجازهای که از فرماندهی وقت نیروی هوایی میگیرد، موشکهای هاگ زمین به هوا را به منطقه میبرد و دفاع هوایی را اینگونه تأمین میکند. انتقال همین موشکها بسیار میتوانست با ریسک همراه باشد اما با برنامهریزی بسیار عالمانه این موشکها به منطقه منتقل میشود و همین موشکها باعث میشود چیزی در حدود ۳۵ فروند هواپیمای دشمن فقط در همین عملیات و بهواسطه نبوغ بهرام هشیار ساقط شود.
وی در پایان با تأکید بر اینکه بسیاری از نامهای بزرگی که از خلبانان دوران جنگ به یادها ماندهاند از شاگردان بهرام هشیار بودهاند، افزود: این نسل، نسل بینظیری در تاریخ هوانوردی ایران هستند که متأسفانه خیلی کم از آنها یاد شده است.
نظر شما