خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه-نگار احدپور اقبلاغ: از قیام و حرکت حضرت سیدالشهدا علیه السلام برداشتهای مختلفی توسط اندیشمندان و متفکران مسلمان و غیر مسلمان شده است. مرحوم آیت الله استاد علی صفایی حائری (عین. صاد) نیز یکی از متفکرین اسلامی است که برداشت متفاوتی از این قیام عظیم در نوشتههای خود ارائه داده است. مرحوم صفایی اعتقادش این بود که روحانی مربیست، تنها مدرس نیست، مربی هم هست. معتقد بود دین و انبیا و اولیا خدا آمدهاند تا انسان را تربیت کنند و ما هم بر اساس چنین ضرورتی طلبه شدهایم. در حشر و نشر و درس و بحث و رفت و آمد و مسافرت و حتی فوتبال بازی کردن و سر سفره، این بُعد تربیتی را برای روحانی قائل بود.
ایشان در کتاب عاشورا با سبک و سیاقی جدید و زاویهی دیدی متفاوت به بررسی و تحلیل حرکت امام حسین علیه السلام پرداخته است. آنچه در کتاب عاشورا میخوانیم، به طور کلی به دو بحث تقسیم میشود، ایشان در بخش اول کتاب به توضیح پیرامون این مطلب میپردازند که هر زندگی صحنهی پیکاری است. در طول زندگی، انسان، نه یک پیکار، که چه بسا پیکارهای متعددی را انجام میدهد و این پیکارها با شکلها و انگیزهها و هدفها و مانعها و نیازهای مختلفی همراه است. استاد شکلهای گوناگونی را برای پیکار ترسیم میکنند که در هر شکل آن انگیزهها و هدفها و مانعهای مختلفی وجود دارد و برای پیروزی در آن پیکار نیازهای مختلفی باید تأمین گردد. در ادامه این بخش، ایشان انگیزههای مختلفی اعم از ضرورتها و خود خواهی ها و قدرت طلبیها و … را بر میشمارند و همچنین از انگیزههای مسلمِ مجاهد صحبت به میان میآورند و انگیزهی جهاد اسلامی را آشکار میکنند. همچنین هدفهای متفاوتی را بیان میکنند و به تبیین هدف واقعی و هدف اصلی جهاد در اسلام میپردازند.
آیت الله صفایی حائری در این کتاب از پیکار امام حسین علیه السلام به این عنوان که این پیکار نیز، پیکاری درصحنه زندگی است، یاد کرده و آن را پیکاری همانند تمامی پیکارها تلقی میکنند با این تفاوت که این قیام عظیم از کاملترین هدفها و انگیزهها و آرمانها برخوردار است و به همین دلیل نیز بزرگترین موانع در سر راه این قیام است و این امام حسین علیه السلام است که با انتخاب خود، درسی به بزرگی طول تاریخ به انسانها میآموزند.استاد ابتدا تصویری از این صحنه مبارزه به ما میدهند و به بحث ضرورت درگیری امام میپردازند که این درگیری به خاطر آن بینشها و شناختها و عقیدهها، قطعی است. سپس ایشان به برخی از تحلیلهای پیرامون این واقعه میپردازند و علت تعدّد این تحلیلها را که گاهاً تضاد با یکدیگر هم دارند، چند بعدی بودن این واقعه میدانند. استاد به بررسی و نقد برخی از این تحلیلها میپردازند که شهادت انتخاب است نه هدف و شفاعت نتیجه است نه مقصد، و هدف با انتخاب و اثر متفاوت است. در مجموعه گزارشهای قیام عاشورا به روایت اندیشمندان اسلامی به بررسی دیدگاه متفکران اسلامی در خصوص نهضت اباعبدالله الحسین علیه السلام خواهیم پرداخت.
بر همین اساس و برای آشنایی با اندیشههای عاشورایی این پژوهشگر و اندیشمند اسلامی با حجت الاسلام و المسلمین سیدعباس لاجوردی، از شاگردان مرحوم آیت الله صفایی حائری به گفتگو نشستیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید:
حجت الاسلام و المسلمین سیدعباس لاجوردی در گفت و گو با خبرنگار مهر عنوان کرد: استاد صفایی حائری، اولین مطلبی که در سلسله جلسات اصول مکتب حسینی خویش به آن میپردازند، بحث نفی مواجهه از جنس «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ» با نهضت عاشورا است که انسان را در عرض کفار قرار میدهد. از نظر استاد باید تماماً به حسین (ع) ایمان آورد وگرنه اگر گزینشی رفتار کنیم دچار التقاط شده و به فلاح نخواهیم رسید.
وی افزود: استاد صفایی حائری سه مرحله را برای رستگاری در نهضت امام حسین (ع) ذکر میکنند، نخست؛ شناخت اصول، دوم؛ زندگی کردن با اصول و سوم؛ عدم تبعیض در عمل و اعتقاد به اصول.
لاجوردی با بیان اینکه اصول مکتب حسینی از منظر استاد صفایی حائری را میتوان در چندین بخش دسته بندی کرد، گفت: اصل تفویض و تسلیم، این اصل معنای جاری در نهضت سید الشهدا (ع) است. در واقع باید مشخص شود حضرت برای چه چیز زنده است؟ برای حکومت زنده اند؟ اگر این بود میتوانستند با راه اندازی خشونتی حکومت به پا کند. «إِنَّ صَلَاتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ» آن معنای عمیقی است که در نهضت حضرت جاری است. صلح و جنگ ایشان برای تحقق بندگی خدا در زمین است. از نظر استاد صفایی حائری، کسی که به خود دعوت کند حتی اگر عادل و عالم باشد، باز هم طاغوت است.
از نظر استاد صفایی حائری باید تماماً به امام حسین (ع) ایمان آورد وگرنه اگر گزینشی رفتار کنیم دچار التقاط شده و به فلاح نخواهیم رسید
وی با اشاره به اصل هدایت از اصول مکتب حسینی خاطرنشان کرد: استاد صفایی در توضیح اصل هدایت میگوید، «اگر ما بنا شد که بمانیم حرف آخر نمیشود که این باشد نانی به مردم بدهیم و تمام، هدایت لازم است و اصل است. ما چه نیازهایی داریم؟ هدایت یکی از نیازهای ماست چراکه نیاز به معرفت و آگاهی دارد و معرفت بدون هدایت نمیشود. قرآن کتاب هدایت است چراکه کتاب بیان و فرقان است. هدایت همواره هدایت به احکام نیست بلکه گاهی هدایت به مواقف است، هدایت به جایی که در تاریخ ایستاده اید و به جایی که باید بروید».
لاجوردی افزود: از نظر استاد آیت الله صفایی حائری، اصل نصرت، اصلی است که بعد از هدایت مطرح میشود. استاد صفایی این اصل را لازمه ماندن در راه تلقی میکنند. در واقع نمیتوان بعد از هدایت، امت را رها کرد بلکه باید نصرت دهید، «ان الله یدافع اللذین آمنوا» لازم است این نصرت بر اساس ملاکی صورت میگیرد، اباعبدالله چگونه کوفیانی را که از او درخواست کمک کردهاند یاری نکند؟ بعد از هدایت نمیشود سر را در لاک خود کرد. البته خود نصرت دارای دو وجهه است، یک وجهه نصرت از ناحیه پروردگار و وجهه دوم نصرت از ناحیه ماست، یعنی اگر امام حرکتی کرد باید ما او را نصرت کنیم. هرکس در جرگه ولایت وارد شد وظیفهای پیدا میکند. امام موظف است ما را در دایره ولایت خود با هدایت وارد کند و ما هم موظفیم نصرت کنیم امام را.
عزت ابدی اهل بیت (ع)
وی با اشاره به اصل عزت در سخنان آیت الله صفایی حائری گفت: استاد با طرح پرسشهایی نظیر «نسبت عزت و فتح چیست؟ ربط عزت با شکست و مکارح چیست؟ ربط عزت با تحول نعمتها چیست؟ ربط هدایت و عزت چیست؟ اگر عزت تنها متعلق به خدا و رسول است پس چرا ایادی کفر آنقدر در طول تاریخ قدرت داشتهاند؟ اگر میگوئیم که روزگار آنها به سر آمده که روزگار خود ما هم بالاخره به سر خواهد آمد» اینها پرسشهایی است که استاد صفایی حائری در این اصل مطرح میکنند. از نظر ایشان عزت با قدرت متفاوت است. عزتمند بودن به معنای فاتح بودن نیست، بلکه اهل بیت (ع) در عین شکست ظاهری عزیز هستند. ریشه این عزت را باید در هدایت جست، هدایت با عزت در ارتباط است.
وی افزود: از نظر استاد صفایی حائری، هدایت گشایش روحی برای فرد ایجاد خواهد کرد، شخص هدایت یافته دیگر در ضیق قرار ندارد ولو دشمن به او تسلط یابد. شخص هدایت یافته هیچ گاه خوار نخواهد شد ولو آنکه دشمن با امکاناتش او را به بند بکشد چراکه هدایت به او سعه وجودی داده است. از آنجا که این سعه مختص مؤمنین است پس همانا عزت تنها متعلق به خدا، رسول و مؤمنین خواهد بود. آدمی که با ابزارها و امکانات بخواهد به این اطمینان برسد از آنجا که ابزار گاهی در دسترس هست و گاهی نیست در تلاطم است، اما کسی که با خدا به اطمینان رسد هیچ گاه مضطر نمیشود و عزتش از بین نخواهد رفت. امن و عزت با هم هستند، وجود عزیز اگر باشد در کنار انسان عزت میآید. لازمه احاطه خدا بر انسان عزت است.
اصل ایمان و جهاد
وی با اشاره به اصل دیگری از اصول مکتب عاشورا از منظر مرحوم صفایی حائری تصریح کرد: استاد صفایی حائری ایمان و جهاد را همراه با هم میدانند، هنگامی که ایمان آمد جاهدوا و هاجرو میآید، باید برای معبود جهاد کرد، اگر به جایی نرسید دست بر ندارید، هجرت کنید و در جای دیگر پایگاه سازی نمائید.
وی افزود: استاد همچنین اصل مدارا و مماشات را موردتوجه قرار داده و معتقدند، در واقع مسئله این نیست که من میروم، باید دست همه را بگیری و قدم به قدم ببری آنگونه که پدر طفل را به حرکت در میآورد.
لاجوردی در ادامه با اشاره به نظر آیت الله صفایی حائری در خصوص ضرورت درگیری امام حسین (ع) با یزید، گفت: پرسشی که استاد صفایی حائری در این بخش طرح میکنند، مسئله ضرورت درگیری با یزید است. طبق چه اصلی حضرت موظف به درگیری با یزید بود؟، استاد معتقد بودند، حضرت در برابر خلفا و قدسیت برخی صحابه قیام کردند و خلیفه را منعزل دانستند از وجوهی از جمله امر به معروف که لزوماً از باب احیای حد نیست بلکه گاهی از باب حقوق است یعنی حق ضعفا، حق خداوند و …
وی خاطرنشان کرد: ایشان همچنین معتقد بودند، حاکم باید اشراف کامل به راه داشته و از تعلقات به صورت کامل بریده باشد، حتی اگر هیچ فسادی نداشته باشد اگر به این حد از آزادی نرسیده و وقوف داشته باشد نباید حاکم گردد. بحث این نیست که یزید فساد دارد یا نه، حتی برخی از خلفا کسانی نبوده اند که آنقدر فساد داشته باشند بلکه علیالظاهر متشرع هستند، اما باز مغضوب اهل بیت هستند چراکه به راه واقف نبوده و از کششها و جاذبهها فارغ نیست. ضرورت مبارزه با یزید چیست؟ این معنا باید در رسول باشد و خلیفه رسول یا امام هم باید این دو شرط را داشته باشد، یکی آگاهی از مسیر و دیگری رهایی از جذبهها، کسی که این مقام را نداشته باشد و خلیفه شود جنگیدن با او واجب است.
لاجوردی تصریح کرد: استاد صفایی حائری معتقد بودند، کسی که خود بیدار شد مکلف بر بیدار کردن دیگران است. در واقع به هر اندازه که شما از هدایت بهرهمند شده اید تکلیف بیشتری در هدایت دیگران بر عهده دارید. مرحله تام و تمام هدایت در وجود امام جلوهگر است در نتیجه امام بیشترین تکلیف را برای هدایت جامعه بر عهده دارد.
نظر شما