به گزارش خبرنگار مهر، پروفسور محمد لگنهاوزن استاد فلسفه و عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی- پژوهشی امام خمینی (ره) در نشست «حکمت عملی؛ چیستی، مبانی و روشها» که امروز سه شنبه ۲۷ دیماه از سوی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، گفت: بیش از سی سال پیش سخنرانی ای در خصوص حکمت عملی داشتیم. کارلا بگنولی فیلسوفی ایتالیایی است که بنظرم دیدگاه جالبی تحت عنوان حکمت عملی در کانت و هگل دارد.
وی با اشاره به چهار دیدگاه از حکمت عملی ادامه داد: دیدگاههای افلاطونی، ارسطویی، کانتی و هگلی چهار نظریه در حکمت عملی ارائه کرده اند. در دیدگاه افلاطونی باید اصول داشته باشیم. ارسطو عمیقتر به حکمت عملی میپردازد و برای رسیدن به آن به صورت جزئی صحبت میکند. اما کانت بحث مدل پردازش به این مبحث تغییر میکند به این دلیل که کانت به اراده بیشتر توجه دارد. اینکه چطور میتوان اراده خالص داشته باشیم را کانت بررسی کرده است. بیشتر توجه کانت این بود که چطور میتوانیم اراده را تنظیم کنیم که با دستور عقل مطابقت کند. در هگل تحول مهمی پیدا میشود. او میگوید عقل صور ی و پیش و پا افتاده است.
حکمت عملی هنجارهای اجتماعی را مشخص میکند
وی ادامه داد: به بایدها و هنجارهای جامعه توجه داشته باشیم. اگر کسی حکمت عملی دارد میتواند تشخیص دهد که هنجارهای اجتماعی چیست و رفتارهای خودش را نسبت با آن تنظیم کند. در نتیجه نسبی گرایی وضع میشود. هگل داستانی در خصوص پیشرفت دارد و جامعه های مختلف بر اساس آن به عنوان روح مطلق نامیده میشوند.
این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه خانم بگنولی استادی از دانشگاهی ایتالیایی است و تئوری را به زبان ایتالیایی شرح داده و نظریهای به زبان مسئولیت در سال ۲۰۲۲ چاپ کرده است گفت: در مکتوبات ایشان به ارزش انسانها به عنوان منشأ ادعای صحیح پرداخته شده است. در میان مطبوعات آثار ایشان در خصوص موضوعات اخلاق و فرا اخلاق و فلسفه اجتماعی و تعقل اجتماعی صحبت بسیاری شده است. وی در خصوص «چه چیزی» از هگل در مقالات خود صحبت میکند. میگوید هگل چند اشکال دارد و درخصوص نظام اخلاقی، اجتماعی و فکری و به عنوان صحنهای که در جریان پویا و در حال حرکت است را میتوانیم از دیدگاه هگل بررسی کنیم.
نشانههای حکمت عملی ابزاری در ارتباط مان است
وی ادامه داد: عقل انتزاعی در نظریه هگل نیست بلکه در کشمکش زندگی ما وجود دارد. بگنولی خودش را کانتی معرفی میکند ولی به اشکالات او هم اشاراتی دارد. ادعای این بانو این است که اصلاحات بر اساس تفسیرهای نادرستی از کانت شده است. عقل به تنهایی خودش میتواند تعیین کند چه چیزی درست است یا نه اما بگنولی میگوید که این خودمختاری باید به عنوان قانونی مطرح شده و در خصوص آن صحبت شود. از انجایی که ما محدود و زمان مدار هستیم حکمت عملی برای ما مسألهای است که مفاهیمی مثل انگیزه و قانون را در ارتباطات با دیگران استفاده میکنیم.
پروفسور لگنهاوزن در ادامه بحثهای کانت که به خود برمیگردد، گفت: کانت میگوید این خودمختاری برای سازگاری با طبیعت و روانشناسی جدید است. خود مختاری جایگاهی است که جامع اخلاقیات را با هم ترکیب میکند. کانت همچنین در خصوص هیجانات و احساسات در زندگی اخلاقی سخنانی دارد.
احساسات انسان به عنوان یک نیروی ضد عقل نیست
وی ادامه داد: در کانت و خیلی از فیلسوفان کلاسیک احساسات و هیجانها چیزی است که عقل ما باید کنترل کند و آنها به تنهایی ما را گمراه میکنند اما بگنولی میگوید احساسات و هیجانات صرفاً عامل بد نیستند و ما را کمک میکند. اول باید متوجه شویم که ما آدم احساساتی هستیم هرچقد که میخواهیم و عاقل شویم ولی باز هم احساسات اثر دارد و این اثرات احساسات انسان است که راه را برای ارتباط با دیگران باز میکند. ما نباید به عنوان یک نیروی ضد عقل به احساساتمان نگاه کنیم، بلکه باید به عنوان فرصت به آنها بنگریم. به این دلیل که این عواطف موضوع شکست پذیری را مطرح میکند.
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی- پژوهشی امام خمینی (ره) گفت: عواطفی که ما داریم ذاتاً اجتماعی است و احساسات چیزی است که ما استفاده میکنیم و چون ما هنجار را جمع میکنیم و این را ربطهای مارا بر اساس هنجارهایی که در جامعه هستند تنظیم میکند.
وی ادامه داد: ما باید حکمت عملی را به عنوان یک فضیلت تعریف کنیم. فضیلتی که به ما توان، تشخیص و قوه تصمیم گیری برای عملهایمان میدهد. ما میتوانیم برای دلایل عمل و کار خود استفاده کنیم و از آنجایی که دلایل به ما انگیزه میدهد برای همین به رسمیت شناخته شده میشود. ما همدیگر را مسئول میدانیم و به همین دلیل انگیز ه داریم که هنجارها را تقویت کنیم. بهایش این است که ما باید رعایت کنیم.
پروفسور لگنهاوزن با توجه به نظریه بگنولی و دو امتیازش به نظریه حکمت عملی هگل عنوان کرد: بگنولی اول میگوید بر خلاف هگل، حکمت عملی کانت پر محتوا است دوم میگوید در دیدگاه من دلایل اخلاقی از لحاظ انگیزه اثر دارد و خلاف دیدگاههای نسبی گرایانه فرهنگهای مختلف در آن مقایسه میشود تا روند پیشرفت جامعه رصد شود.دیدگاه بگنولی هم پرمحتوا و هم حساس به جریانهای تاریخی و هم از لحاظ انگیزه مؤثر دانسته شده است.
وی با اشاره به نظریههای این استاد فلسفه ایتالیایی ادامه داد: کانت میگوید جهان پدیدار شناختی جبری و تحت تأثیر علیت است. هگل این جبر جهانی را رد میکند.آزادی و علیت در جایی که جبری وجود دارد باعث تضاد است. چطور این احساساتی که داریم میتواند هنجارها را حمایت کند؟ جواب سوال این است که هنجارها حجت است و باید آنها را عمل کنیم. این جریانی است که گفتگو در آن پیدا میشود. هدف آشنا شدن با افراد مختلف این است که رفتارشان را ارزیابی کنیم. پس این جریان گفتمانی است که شکل میگیرد. بگنولی هم تاکید میکند شأن اخلاقی که ما داریم چیزی است که خودمان دریافت نمیکنیم بلکه خودمان در ارتباطمان آن را میسازیم. پس ما حساب میکنیم، کسی قابل احترام است و وقتی با هم ارتباط داریم این قابل احترام بودن تشکیل میشود و این کار عملی است.
نظر شما