به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «صدسال جنگ بر سر فلسطین؛ تاریخ استعمار شهرکنشینان و مقاومت (۲۰۱۷_۱۹۱۷)» نوشته رشید خالدی بهتازگی با ترجمه مریم صالحی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شده است. اینکتاب نوزدهمینعنوان از مجموعه «برگی از تاریخ» است که اینناشر چاپ میکند.
رشید خالدی محقق و پژوهشگر فلسطینی است که بهواسطه دایرهالمعارف «تا فراموش نکنیم» در ایران شناخته میشود. اینکتاب با عنوان کامل «دایرةالمعارف «تا فراموش نکنیم؛ ماجرای غمانگیز ویرانی و اشغال ۴۱۸ روستای فلسطین و کشتار، اخراج و آوارگی ساکنان آن» با نظارت الخالدی، سال ۱۳۹۸ با ترجمه امیرحسین بابالار توسط انتشارات موسسه حامیان آزادی قدس منتشر شد.
ناظر دایره المعارف «تا فراموش نکنیم» و مولف کتاب «صدسال جنگ بر سر فلسطین» متولد ۱۹۴۸ و استاد کرسی ادوارد سعید مطالعات مدرن عرب در دانشگاه کلمبیا است. او درباره نوشتن تاریخ استعمار شهرکنشینان و مقاومت فلسطین میگوید تلاش داشته بهجای بررسی جامع و مفصل تاریخ فلسطین، بر ۶ نقطه عطف در تاریخ جنگ بر سر فلسطین تمرکز داشته باشد. رویدادهای مورد اشاره از صدور بیانیه بالفور در سال ۱۹۱۷ که به معنای فروش فلسطین توسط انگلستان به یهودیان بود، تا محاصره نوار غزه به دست اسراییل را در بر میگیرند.
خالدی میگوید در کتاب پیشرو، ماجرای اصلی و ماهیت استعماری اسراییل را در دریچه نگاه فلسطینیهایی روایت کرده که در جنگ زندگی کردهاند و بسیاری از آنها اعضای خانواده خودش هستند. او کتابش را به نوههایش طارق، اردیس و نور تقدیم کرده که همه در قرن بیست و یکم متولد شدهاند. خالدی در اینتقدیمنامه ابتدای کتاب، آرزو کرده نوههایش پایان جنگ صدساله فلسطین را ببینند. علاوه بر آن، جملهای از عیسی و یوسفالعیسی در تاریخ ۷ مه ۱۹۱۴ هم در ابتدای کتاب و پیش از شروع متن اصلی آمده که به اینترتیب است: «ما ملتی در معرض ناپدیدشدن هستیم.»
مولف کتاب پیشرو میگوید اگرچه جنگ فلسطین، ویژگیهای معمول دیگر لشکرکشیهای استعماری را دارد اما ویژگی منحصر به فردی هم دارد؛ اینکه به دست جنبش صهیونیسم که خود پروژه استعماری بسیار ویژهای بوده و هست، برپا شد. پیچیدهتر درک اینواقعیت است که ایننبرد استعماری که با حمایت فراوان قدرتهای خارجی پیش برده شد، به مرور زمان به رویاروی ملی بین دو نهاد ملی جدید یا دو ملت تبدیل شد.
کتاب «صدسال جنگ بر سر فلسطین» ۶ فصل اصلی و یک «نتیجه» دارد که به اینترتیباند:
«نخستین اعلان جنگ، ۱۹۱۷_ ۱۹۳۹»، «دومین اعلان جنگ، ۱۹۴۷_ ۱۹۴۸»، «سومین اعلان جنگ، ۱۹۶۷»، «چهارمین اعلان جنگ، ۱۹۸۲»، «پنجمین اعلان جنگ، ۱۹۸۷_۱۹۹۵»، «ششمین اعلان جنگ، ۲۰۰۰_۲۰۱۴».
عنوان فصل نتیجهگیری نیز به اینترتیب است: یک قرن جنگ بر سر فلسطین.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
پس از اینکه ائتلافی به رهبری حزب کارگر جایگزین دولت شامیر شد، اسحاق رابین، که اکنون نخستوزیر بود، مردد بود که ابتدا مساله سوریه را پیگیری کند یا فلسطین را. چون تفکرات جنگطلبانه داشت، متوجه شد که از مزایای توافق با سوریه این است که فلسطینیها را در موقعیت ضعیفتری قرار میدهد و برخورد با آنها را آسانتر میکند. او همچنین احساس کرد که توافق در جبهه سوریه از نظر راهبردی مهمتر، نسبتا سادهتر و دستیافتنیتر است. احتمالا در مورد دستیافتنیبودن حق با او بود. او و حافظ اسد تقریبا توانستند به توافق برسند.
شاهدی بر جدیت رابین در قبال سوریه این است که او ایتامار رابینوویچ را به مقام مذاکرهکننده ارشد در مورد سوریه (و همزمان سفیر اسرائیل در ایالات متحده) منصوب کرد. رابینوویچ سرهنگ ذخیره ارش اسرائیل، افسر ارشد اطلاعاتی ارتش اسرائیل و شخصیت دانشگاهی ممتاز با تخصص فراوان در زمینه سوریه بود. از اینرو، او گزینه مناسبی برای این سِمَت بود. انتصاب او به آنچه خود «چندین پیشرفت» با سوریها توصیف میکند منجر شد. اگرچه در نهایت دو طرف نتوانستند به توافق برسند و مذاکره آنها با اختلافنظر بر سر قرار گرفتن چندکیلومتر مربع استراتژیک از خط ساحلی در سمت شرقی دریاچه طبریه [دریای جلیل] خاتمه یافت. این مشکل نسبتا ساده اما سنگین با مخالفت بسیار شدید چندین بخش در اسرائیل (و در میان سرسختترین حامیان آن در ایالات متحده) با هرگونه عقبنشینی از بلندیهای جولان تشدید شد؛ گامی که رابین آماده فکر کردن به آن بود. در بحبوحه مذاکرات، من اتفاقی در یک سخنرانی در شیکاگو شرکت کرده بودم که در آن رابینوویچ نتوانست حامیان تندرو اسرائیل در میان گروه را متقاعد سازد که توافق با سوریه هم امکانپذیر و هم مطلوب است. به رابینوویچ یادآور شدم که این مخالفت غیرمنطقی چیزی است که اسرائیل با شیطانانگاری سوریه برای خود ساخته است، آن هم زمانی که شما و رابین اکنون متقاعد شدهاید که اسرائیل میتواند به توافق برسد.
اینکتاب با ۴۰۰ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۴۶۰ هزار تومان منتشر شده است.
نظر شما