خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ طاهره طهرانی: امروز ۴ دی روز بزرگداشت پدر شعر پارسی، ابوعبدالله رودکی است که سال ۲۴۴ قمری متولد شده است. به همین بهانه با سهیلا صلاحیمقدم پژوهشگر ادبیات فارسی و استاد دانشگاه به گفتگو نشستیم و علت اطلاق لقب پدر شعر پارسی به رودکی را جویا شدیم.
مشروح اینگفتگو در ادامه میآید؛
* خانم صلاحی مقدم، رودکی کیست؟
باید خدمت شما عرض کنم که رودکی شاعری است در قرن سوم اوایل قرن چهارم زندگی میکرده و تقریباً عمر طولانی داشته است. میگویند که نابینا بوده، به هر حال در مورد این شک و تردید هست. ولی به هر حال چون خیلی نابغه بوده، توانسته آن تشبیهات و سوالات بسیار زیبا را در شعر خودش به کار ببرد.
او در رودک سمرقند به دنیا آمد، شاعر و موسیقیدان است. الان سمرقند در تاجیکستان امروزی است. او در دوره سامانیان میزیسته. خیلی باعث تأسف است، میگویند یک میلیون شعر بیت شعر داشته که الان فقط حدوداً هزار و صد تا بیشتر برای ما باقی نمانده.
* سبک شعری رودکی چیست؟
بنابر نظر دکتر رواقی ما علاوه بر سبک باید از گونه هم صحبت کنیم، رودکی سبکش سبک خراسانی است و گونه فرارودی، چرا فرارودی؟ ببینید، فردوسی هم سبک خراسانی است رودکی هم سبک خراسانی است، اما در رودکی ما واژههای سُغدی زیادی میبینیم، به همین خاطر گونه فرارودی یا ماوراءالنهری گفته میشود. ولی در شعر فردوسی ما با سبک خراسانی مواجه هستیم و واژهها بیشتر به فارسی و زبان پهلوی ساسانی برمیگردد. البته اینها مشترکات دارند، هر دو دری هستند. ولی ویژگیهایی در هر کدام هست که اینها را یک مقداری از همدیگر دور میکند؛ و به آن میگوییم سبک و گونه خراسانی، به این میگوییم گونه فرارودی یا ماورا النهری.
* چرا به رودکی لقب پدر شعر فارسی را دادهاند؟
خوب رودکی اولین شاعری است که شعرهایش به صورت تقریباً زیاد به دست ما رسیده، یعنی هزار بیت. چون اولین شاعری است که هزار بیت از او به دست ما رسیده، بنابراین لقب پدر شعر فارسی را به رودکی دادند.
* پیش از او هم شاعرانی بودهاند؟
بله قبل از او شعر سروده شده، ولی این شعرها تک و توک به دست ما رسیده و چون تعدادشان اندک بوده نام پدر شعر فارسی به آنها داده نشده. محمد وصیف سگزی را میگویند _در تاریخ سیستان البته گفته شده_ که اولین شاعری است که در زمان یعقوب لیث صفاری به دری شعر گفت. کتاب شاعران بی دیوان از دکتر محمود مدبری بسیار منبع خوبی است برای اینکه ما را به سر منزل مقصود برساند. از جمله شاعرانی که قبل از رودکی بودند از حنظله بادغیسی میتوانیم نام ببریم، بسام کُرد، و فیروز دمشقی، و ابوشکور بلخی. اینها جزو شاعران قبل از رودکی بودند. بنابراین ما شاعر قبل از رودکی داریم، ولی خوب تعدادی اشعارشان متأسفانه گم شده و چیز زیادی به دست ما نرسیده. برای مثال ابوشکور بلخی شعرهای خیلی زیبایی دارد. مثل:
به دشمن برت استواری مباد
که دشمن درختی است بد از نهاد
درختی که تلخش بود گوهرا
اگر چرب و شیرین دهی مرورا
همان میوه تلخت آرد پدید
از او چرب و شیرین نخواهیم مزید
* اوزان اشعار آندوره متفاوت است؟ یعنی در شعر پیش از اسلام وزن با اشعار بعد از اسلام و ورود اعراب تفاوت دارد؟
این وزن که در اینجا شما ملاحظه میکنید یا در شعر خود رودکی، ما وزن خاصی رو میبینیم که بهش میگوییم وزن عروضی. مطابق با آنچه که خلیل بن احمد فراهیدی بنیانگذارش میگوید، این چگونه بوده؟ قبلش چه اتفاقی افتاده؟ چه مراحلی رو شعر فارسی طی کرده؟ مرحلهاش این است: در فارسی باستان ما اوستا را داریم و گاهان را داریم، که هجایی است وزنش. تعداد هجاها مطرح است در دوره ساسانیان و اشکانیان که درخت آسوریک سروده شده _ولی خوب اصلش به دست ما نرسیده_ بلکه آن ترجمه یا برگردانش به پهلوی ساسانی به دست ما رسیده و به هر حال دست خورده است. یعنی به صورت دقیق نیست و به دست ما نرسیده. ولی اشعاری از دوره ساسانیان به دست ما رسیده که باز هم وزن هجایی دارد.
* کتابی در اینزمینه هست؟
برای بیشتر دانستن درباره شعر پیش از اسلام _هم در زبانهای باستانی و هم در زبان پهلوی_ دکتر ابوالقاسمی کتابی دارند به نام شعر پیش از اسلام که میتوانیم به ان مراجعه بکنیم. ایشان میگوند شعر به صورت هجایی بوده در هر دو دوره، یعنی باستان و میانه دری. بعد تحت تأثیر اوزان عربی، یعنی همون بحور عربی _که در عربی ۱۶ تا و در فارسی ۱۹ تاست_ ما ایرانیها آمدیم و سه تا بهش اضافه کردیم. تحت تأثیر آنها شاعران ایرانی شروع کردند به شعر عروضی گفتن، برای مثال:
تا جهان بود از سر مردم فراز
کس نبود از راز دانش بی نیاز
مردمان بخرد اندر هر زمان
راز دانش را به هرگونه زبان
گرد کردند و گرامی داشتند
تا به سنگ اندر همی بنگاشتند
میبینید وزن بحر رمل است. فاعلاتن فاعلاتن فاعلان یا فاعلن، یعنی بحر رمل مسدس مقصور یا محذوف؛ و دقیقاً الهام گرفته از اون اوزان عروضی عربی هست که بسیار زیبا هم کرده شعر را. البته ما باید بدانیم که اواخر دوره ساسانیان شاعرانی بودند که تحت تأثیر این اوزان _چون با یمن ما ارتباط داشتیم_ تحت تأثیر این اوزان و وزن عروضی شعر عربی قرار گرفتند. اگرچه میدانید خلیل بن احمد فراهیدی در سال ۱۷۱ هجری یا اواخر قرن دوم هجری قمری عروض را بنیان گذاری کرد، آن وقت در شعر جاهلی به صورت خیلی ناخودآگاه روی اوزان و کار میکردند و وزن خاصی شعرشان داشته، هجایی نبوده، خیلی منظم بوده. که بعد خلیل میاید و میگوید من بایستی که روی این کار کنم و به صورت منظم یک الگو برایش درست بکنم. که این کار را هم میکند و برای ما هم خیلی مفید میشود، یعنی برای شعر فارسی خیلی مفید میشود. البته ایرانیان تغییراتی میدهند، چیزهایی را اضافه میکنند و مواردی را کم میکنند که شعر فارسی را بسیار بسیار زیبا میکند.
* میتوانید نمونهای از وزن هجاییاش را بگویید؟
خوب برای اینکه بهتون نشون بدم که در زبان پهلوی مثلاً شعر هجایی بوده من یک نمونه را خدمتتون عرض میکنم:
نِه پَد هنر نِه پَد مردی پد افسوس / یعنی: نه با هنر نه با مردی و مردانگی با افسوس
اینجا افسوس به معنی گول زدن فریب و سخره هست. میبینید یعنی آن وزنی که ما نیاز داریم الان اینجا دیده نمیشود. این را از این نظر که چه تغییراتی کرده خدمتتان عرض کردم.
* برگردیم سراغ رودکی، موضوعات شعر او چیست؟
موضوعات شعر رودکی با همین چند بیتی که به دست ما رسیده میتوانیم بفهمیم، ما ادبیات غنایی را درش میبینیم، ادبیات تعلیمی را درش میبینیم. مثلاً بیوفایی دنیا و غنیمت شمردن فرصت را در ان میبینیم، مفاخره میبینیم. مثلاً ان شعر بوی جوی مولیانش که خیلی زیباست و از قصاید بسیار معروفش است را برای بازگشت امیر نصر دوم سامانی _نصر بن احمد_ سروده، که خیلی توی هرات مانده بوده و اطرافیان خسته شده بودند، رودکی این شعر را میسراید که دیگر میدانید، باعث میشود که به سرعت نصر ابن احمد از هرات به بخارا برگردد.
* یعنی تاثیرگذاریش خیلی زیاد است، از نظر واژگان چهطور؟
شعر رودکی از لحاظ واژگان بسیار بسیار برای ما مهم است، و از لحاظ ادبیات تعلیمیش هم خیلی مهم است. مثلاً قصیده مادر می اش جزو قصاید بسیار شیوای ادبیات فارسی است.
* اگر رودکی در ادبیات ما وجود نداشت چهچیزی نداشتیم؟
خوب هر کدام از اینها یک مهره بسیار مهم هستند. ببینید، من الان افسوس میخورم که بخش زیادی از تاریخ بیهقی گم شده. من افسوس میخورم که دیوان شعر ناصر خسرو به زبان عربی گم شده. اینها همه افسوس دارد، خیلی خوشحالم که شاهنامه فردوسی قسمت اعظمش به دست ما رسیده، چقدر خوب است. میدانید که فردوسی شعرهای دیگر هم سروده و این شعرها گم شده. واقعاً جای تأسف است، دکتر محمود مدبری در آن قسمت شاعران بی دیوان اسم فردوسی را هم آورده. ببینید چقدر دردناک است.
بنابراین هر کدام از این شاعران، هر کدام از اینها نباشند واقعاً ضایعه ایجاد میکند. خیلی خوشحالیم که رودکی هست، خیلی خوشحالیم که در هزار بیتش اقلاً از آن یک میلیون شعر بیت باقی مانده. ای کاش همه اش باقی میماند. ببینید، الان ۸۰ تا واژه سُغدی از این هزار بیت او برای ما مانده است. اگر آن تعداد زیاد باقی مانده بود ببین چه غوغایی میشد و چقدر میتونست غنا ببخشد به ادبیات و فرهنگ ایران زمین.
نظر شما