سیاوش مشیری

پرونده «منوچهر محققی؛ شبح‌سوار دلاور»/۹

کاش مثل دوران اجکت نمی‌کردم/روایت مشهور شهادت علی اقبالی دروغ است

هرچه بود سرعت هواپیما شروع به کاهش کرد. حقیقتش به یاد شهید دوران، علاقه‌ای نداشتم بپرم بیرون. در این‌فاصله آقای عبیری است که دارد به من التماس می‌کند اجازه بده تو را بپرانم!
۱۴۰۱-۱۰-۱۰ ۰۸:۳۰
پرونده «منوچهر محققی؛ شبح‌سوار دلاور»/۸

امام زمانِ عراقیها را دیدم/ناچارشدیم گمرک وراه‌آهن خرمشهر رابزنیم

گفتم ناصر الان ترتیبش را می‌دهم. این‌ها را بستم به فشنگ. پایی را هم چپ و راست فشار می‌دادم که مستقیم نزند؛ درو کند. فکر می‌کنید چه اتفاقی افتاد؟ تا به موضع دشمن رسیدم مسلسل قفل کرد.
۱۴۰۱-۱۰-۰۴ ۰۷:۲۰
پرونده «منوچهر محققی؛ شبح‌سوار دلاور»/۷

خلبان‌های فرانسوی با میراژ ما را زدند/ روایت کلاس آموزشی آیت‌الله خامنه‌ای برای خلبان‌ها

قفل و سپس شلیک کرد. زدند و هواپیمای ما ۳ هزار سوراخ پیدا کرد. کاناپی من هم پودر شد. سرعت‌مان در آن‌لحظه، ۴۰۰ متر بر ثانیه معادل یک و دو دهم ماخ بود. ناگهان داخل کابین مثل بخار شد.
۱۴۰۱-۰۹-۱۹ ۰۸:۳۷
پرونده «منوچهر محققی؛ شبح‌سوار دلاور»/۶

وقتی گفتند برنمی‌گردید دوران خندید و گفت مگر قرار است برگردیم؟/ نام محققی هفته دوم جنگ تیتر شد

بعد از بریف، جناب سرهنگ گفت ۹۵ درصد برنمی‌گردید. عباس خنده‌ای کرد و گفت «مگر قرار است برگردیم؟» محمود اسکندری هم همین‌طور خندید.
۱۴۰۱-۰۹-۱۳ ۰۶:۵۵
پرونده «منوچهر محققی؛ شبح‌سوار دلاور»/۵

بدن خلبان را که لمس کردم مثل پازل ریخت/به بنی‌صدر گفتم عراقیها دارند می‌آیند ولی گفت نه جنگ نمی‌شود

هر دو خلبان هم بی‌حرکت توی کابین نشسته بودند. دستم را روی شانه خلبان گذاشتم که بگویم بلند شوید، دیدم مثل پازل ریخت. شهید عشقی‌پور بود و عباس اسلامی‌نیا.
۱۴۰۱-۰۹-۰۷ ۰۵:۳۶