۱۳ مهر ۱۳۹۵، ۱۰:۳۹

گام به گام با کاروان کربلا؛

ورود امام حسین(ع) به کربلا

ورود امام حسین(ع) به کربلا

قم - بسیاری منابع معتبر، در گزارش‌های خود از دوم محرّم سال ۶۱ هجری، به عنوان روز ورود امام حسین(ع) و یارانش به کربلا یاد کرده‌اند.

به گزارش خبرنگار مهر‏، امام حسین(ع) در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال ۶۱ هجری به کربلا وارد شدند. عالم بزرگوار سید بن طاووس نقل کرده است که: امام حسین(ع) چون به کربلا رسید، پرسیدند: نام این سرزمین چیست؟ همین که نام کربلا را شنیدند فرمودند: این مکان جای فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست. این خبر را جدم رسول خدا(ص) به من داده است.

در این روز حر بن یزید ریاحی ضمن نامه‌ای عبیداللّه‏ بن زیاد را از ورود امام حسین​( ع) به کربلا آگاه کرد.

نامه عبیدالله به امام حسین (ع)

در بحار الانوار آمده است: به دنبال اطلاع عبیدالله از ورود امام حسین(ع) به کربلا، نامه‌ای بدین مضمون به حضرت نوشت: به من خبر رسیده است که در کربلا فرود آمده‌ای، یزید به من نوشته است که سر بر بالین ننهم و نان سیر نخورم تا تو را به خداوند لطیف و خبیر ملحق کنم! و یا به حکم یزید بن معاویه باز آیی! والسلام.

چون این نامه به امام حسین(ع) رسید و آن را خواند، آن را پرتاب کرده و فرمودند: رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مخلوق را به چشم خالق خریدند.

فرستاده عبیدالله گفت: ای ابا عبدالله! جواب نامه؟

امام حسین(ع) فرمودند: این نامه را جوابی نیست! زیرا بر عبیدالله عذاب الهی و ثابت است.

دعای امام حسین(ع)

امام حسین(ع) فرزندان و برادران و اهل‌بیت خود را جمع کردند و بعد نظری بر آنها انداختند گریستند و گفتند: خدایا! ما عترت پیامبر تو محمد(ص) هستیم، ما را از حرم جدمان راندند، و بنی امیه در حق ما جفا روا داشتند. خدایا حق ما را از ستمگران بستان و ما را بر بیدادگران پیروز گردان.

نامه امام حسین(ع) به اهل کوفه

در کتاب تاریخ طبری جلد هفتم آمده است: امام حسین(ع) دوات و کاغذ طلب کردند و خطاب به تعدادی از بزرگان کوفه که می‌دانست بر رأی خود استوار مانده‌اند، نامه‌ای را نوشتند که «ای بزرگان کوفه شما می‌دانید و این گروه بنی امیه را می‌شناسید که از شیطان پیروزی نموده و از اطاعت خدا سرباز زده، و فساد را ظاهر و حدود الهی را تعطیل و غنائم را منحصر به خود ساخته‌اید، حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کرده‌اند.

نامه شما به من رسید و فرستادگان شما به نزد من آمدند و گفتند: که شما با من بیعت کرده‌اید و مرا هرگز در میدان مبارزه تنها نخواهید گذارد و مرا به دشمن تسلیم نخواهید کرد، حال اگر بر بیعت و پیمان خود پایدارید که راه صواب هم همین است، من با شمایم و خاندان من با خاندان شما و من پیشوای شما خواهم بود؛ و اگر چنین نکنید و بر عهد خود استوار نباشید و بیعت مرا از خود برداشتید، به جان خودم قسم که تعجب نخواهم کرد، چرا که رفتارتان را با پدرم و برادرم و پسر عمویم مسلم، دیده‌ام، هر کس فریب شما خورد ناآزموده مردی است. شما از بخت خود رویگردان شدید و بهره خود را در همراه بودن با من از دست دادید، هر کس پیمان شکند، زیانش را خواهد دید و خداوند به زودی مرا از شما بی‌نیاز گرداند.»

امام حسین(ع) نامه را بست و مُهر کردند و به قیس بن مسهر صیداوی دادند تا عازم کوفه شود، و چون امام حسین(ع) از خبر کشته شدن قیس مطلع گردید گریه در گلوی او پیچید و اشکش بر گونه اش لغزید و فرمود: خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود پایگاه والایی قرار ده و ما را با آنان در جوار رحمت خود مستقر ساز که تو بر انجام هر کاری قادرهستی.

سپس امام حسین(ع) حمد و ثنای الهی را بجا آورد و بر محمد و آل محمد درود فرستاد و خطبه ای ایراد فرمود که مردم برده دنیایند و دین بر زبانشان است و در پی آنند تا زندگی‌شان بگذرد.

به دنبال این خطبه چند نفر از یاران امام  حسین(ع) از جمله زهیر، نافع بن هلال و... گفتند: «ای پسر رسول خدا ما قیام با تو و کشته شدن در کنار تو را بر ماندن دردنیا مقدم می‌داریم‌».

کد خبر 3786840

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha