خبرگزاری مهر- گروه فرهنگ: رمان «الفبای مرگ» که ابتدای امسال به قلم مهرداد مراد توسط نشر داستان چاپ شد، رمانی است که در گونه ادبی تریلر جا میگیرد. با توجه به علاقهای که نویسنده این کتاب نسبت به این ژانر دارد و همچنین با توجه به سابقه تحقیقات و یادداشتهایش در این زمینه، میشد حدس زد که مهرداد مراد، پس از رمان «مرا به فردا برسان»، رمان بعدی خود را هم، در همین چارچوب مینویسد.
داستان «مرا به فردا برسان» البته درباره اتفاقات جنایی و تریلرگونه پیش از انقلاب نوشته شده بود و «الفبای مرگ» درباره حوادث جنایی امروز جامعه ایران است. اگر شخصیتهای منفی«مرا به فردا برسان» ساواکیها و قاچاقچیان بودند در این رمان، شخصیتهای سیاه، مربوط به صنف زورگیرها هستند که خودشان هم قربانیان این داستان هستند و قاتلی مرموز مشغول درو کردن آنها شده است. البته فاصله بین این دو کتاب، با داستانی نسبتا بلند با عنوان «قلبهای بی تپش» پر شد اما، کتاب مذکور توانایی و جانداری «مرا به فردا برسان» و «الفبای مرگ» را نداشت و مشخص بود که داستان بلندی بود که نویسنده در پی به سرانجام رساندن یک طرح پلیسی، آن را نوشته است.
به هر حال، «الفبای مرگ» یک نمونه خوب و سرگرم کننده رمان پلیسی از نوع وطنی آن است. و البته خاطرنشان میشود که در گروه رمانهای پلیسیِ تریلر جا میگیرد. از نظر ساختار، «الفبای مرگ» شبیه به «مرا به فردا برسان» است اما از نظر طرح و محتوای داستانی، نویسنده موفق شده در کتاب جدید خود، تفاوت و عدم تکرار را به مخاطب نشان بدهد. خوشبختانه این نمونه وطنی، با مهندسی و حساب و کتاب مناسبی نوشته شده و آنچه از خواندن کتاب دستگیر مخاطب جدی میشود، این است که مهرداد مراد، هنگام نوشتن این کتاب و رمان پیشین اش، ابتدا و انتهای کار را سنجیده است.
یکی از ویژگیهای مشابه دو رمان مذکور که در یادداشت مربوط به «مرا به فردا برسان» (اینجا) هم به آن اشاره کردیم، داشتن قابلیت «الفبای مرگ» برای رفتن در قاب تصویر است. همان طور که اشاره شد، مراد، جوانب مختلف کار را سنجیده به همین میتوان گفت که این کتاب قابلیت تبدیل شدن به فیلم و سریال را دارد. چون عناصر آشنا برای یک مخاطب ادبیات پلیسی در این کتاب وجود دارد و موجب آشنایی زایی میشود. البته نویسنده سعی کرده با سبک خودش، این عناصر را به کار بگیرد. یکی از این عناصر شخصیت پلیس خشن یا جوشی است که در این رمان، سروان سرشار نقش اش را به عهده دارد و با وجود خرابکاریهایی که میکند در نهایت گره پرونده به دست او گشوده میشود. بعضی حرکات و سکنات این شخصیت مانند دیگر پلیسِ کتاب «قلبهای بی تپش» همین نویسنده است. همچنین از دیگر عواملی که باعث میشود این رمان قابلیت روایت در قالب یک فیلمنامه را داشته باشد، تریلر بودن آن است که حوادثش در فصلهای کوتاه و با سرعت از پی هم میآیند و همین موجب عدم خستگی مخاطب میشود.
به کار گیری فرم پازلی و قرار دادن فصلهای مستقل در کنار هم، عامل دیگری برای جذابیتزایی در رمانهای پلیسی است که مراد در این رمان، کمتر از آن بهره گرفته است. یعنی تنها در چند فصل از این ترفند استفاده کرده که جا داشت بیشتر آن را مورد توجه قرار دهد تا ذهن مخاطب را از برخی مسائل، بیشتر منحرف کند. یک نکته دیگر این که، نویسنده سعی کرده وضعیت روز جامعه را در رمانش به تصویر بکشد. یکی از مشکلات دست به گریبان جامعه، وضعیت جوانان است که مراد سعی کرده در زندگی شخصی و خصوصی سرگرد ماهان آن را به تصویر بکشد. اما در یکی از فرازهای رمان، زمانی که خانواده ماهان به پیکنیک در حاشیه شهر رفتهاند، شیر مادهای وارد صحنه میشود که مخاطب حدس میزند باید خیالات پریشان سرگرد به خاطر کار روی پرونده باشد و این که تصور میکند در دنیای واقعی کسی خانوادهاش را تهدید میکند اما شیر واقعی است و از جمله حیواناتی است که توسط صاحبانشان رها شده است. حضور این اتفاق در میانههای داستان، کمکی به پیشروی آن نمیکند و به نظر میرسید باید انتخاب بهتری برای این بخش از داستان انجام میشد.
با این حال، در فرازهای دیگری از رمان، به نظر میرسد که شکلگیری قصه عاشقانه بین یکی از افسران پرونده و یکی از مظنونان، وصله ناجوری است اما در ادامه مشخص میشود که داستان در دام کلیشه سازی و سطحی نگریهای معمول برای ایجاد جذابیت نیافتاده و با شکل گیری نقطه عطفی در داستان، بر جذابیت اش افزوده میشود. مراد در این رمان ۳۰۰ صفحهای، اصل غافلگیری را در نوشتن تریلر از نظر دور نداشته و مخاطبش را به خوبی غافلگیر میکند.
یک نکته جالب هم برای طرفداران رمانهای کلاسیک پلیسی، شباهتی است که بین حال و هوای «الفبای مرگ» با رمانهای ژرژ سیمنون با محوریت شخصیت سربازرس مگره وجود دارد. همان طور که در رمانهای سیمنون، مگره مسئول کار است و علاوه بر فعالیت و گزارش کارآگاهان زیردستش، خود نیز دست به تحقیق میزند، سرگرد ماهان هم با همین رویه جلو میرود و تیمیاز کارآگاهان اداره آگاهی را در اختیار دارد و به کمک آنها کارش را پیش میبرد.
به هر حال، سرگرد ماهان این رمان، قابلیت بیرون آمدن از قالب کتاب و رفتن به قاب تلویزیون یا دیگر مدیومهای تصویری را دارد. همچنین میتوان با محوریت این شخصیت، رمانهای دنباله دار دیگری مانند قصههای سربازرس مگره خلق کرد.
نظر شما