به گزارش خبرگزاری مهر، عنوان هشتمین قسمت از برنامه تلویزیونی سوره، فصل حسن بن علی (ع) « پس از چهل سال» و میهمان این برنامه هم حمید سبحانیصدر پژوهشگر تاریخ اسلام و نویسنده کتاب «پس از ۴۰ سال، نگاهی نو به زمینه های صلح امام حسن (ع) در چهل سالگی حکومت اسلامی » بود. در این برنامه زمینه و زمانه امام حسن (ع) مورد بررسی قرار گرفت.
دیانی در ابتدای برنامه از سبحانی صدر پرسید که بحث امشب ما به زمان بعد ازشهادت امیرالمومنین(ع) و آغاز خلافت امام حسن (ع) اختصاص دارد. توضیح دهید که زمینه و زمانه این دوران را چگونه میتوانیم درک کنیم؟
سبحانی صدر پاسخ داد: دوران خلافت امام حسن (ع) یکی از پیچیده ترین دوره های تاریخ اسلام است. برای دوره خلافت خلافت امام حسن (ع) در منابع مختلف عددهای متفاوتی ذکر شده است اما حدودا بین پنج تا هفت ماه ایشان خلافت میکردند. ابن عساکر در کتابش نوشته شده است مردم کوفه گرایششان به امام مجتبی (ع) بیش از گرایششان به پدر ایشان حضرت علی (ع) است. حکومت با این محبت و بیعت آغاز می شود اما بعد از ۵-۶ ماه بخش عمده ای از اصحابش از اطراف امام متفرق شدند.
وی افزود: واقعه کربلا که سال ۶۱ هجری اتفاق میافتد، روایتی از امام سجاد(ع) هست با این مضمون که در آن زمان در مکه و مدینه ۲۰ نفر را نمی یافتیم که اهل بیت را دوست بدارند. سوالی که پیش میآید این است که چه اتفاقی افتاده که تعداد محبان اهل بیت تا این اندازه کم شده است؟ در آن زمان در مدینه اتفاقات مختلفی افتاد. اول اینکه حدود چهار هزار کنیز از فلسطین به مدینه آمدند و فرهنگ آنجا عوض شد، حتی معماری مدینه هم تحت تاثیر ایران و روم تغییر کرد. ثروت بسیاری هم وارد مدینه شد و نوعی اشرافی گری در آنجا پیش آمد بنابراین فرهنگ مدینه النبی به طور کلی عوض شد. در چنین فضایی صدای آرمان خواهی درنمی آید. تا قبل از واقعه حره، مدینه شهر خاموش و رخوت آلودی است. اما درباره عراق باید بگویم که سال ۱۷ هجری، کوفه با یک فلسفه نظامی بنا شد تا لشکریان در آن تجهیز شوند ولی کم کم تبدیل به شهری برای زندگی شد. یک شهر نظامی که درآمدش غنیمت است. مردم کوفه هم چون جنگجو بودند، روحیه احساسی، هیجانی و ساختار قبیله ای داشتند و حکومت مرکزی را نمیپذیرفتند. امیرالمومنین (ع) و مختار هم به خاطر این روحیه قبیله ای دچار مشکلاتی شدند. بصره هم از لحاظ ساختاری شبیه کوفه بود. فضای شام هم اینگونه بود که شناخت درستی نسبت به اهل بیت نداشتند.
دیانی سپس بیان کرد وقتی در ۲۳ رمضان مردم کوفه با امام حسن (ع) بیعت میکنند با چه رویکردی اینکار را انجام می دهند و ایشان را برای خلافت انتخاب میکنند؟
این پژوهشگر تاریخ اسلام پاسخ داد: در کوفه ما با یک طیف واحدی از مردم روبرو نیستیم و رمزگشایی از این تنوع طیف ها شاید بتواند تا حدی از ماجرای صلح رمز گشایی کند. یک دسته از مردم کوفه جزو اشراف و بزرگان قبایل و اموی ها هم جزو این جریان بودند. حزب اموی منافعش در کوفه ولی شام برایشان قبله آمال است. بیشتر اینها نفوذی بودند به این معنا که با معاویه مکاتبه و ارتباط داشتند. خالدبن معمر، یکی از کسانی بود که با معاویه ارتباط داشت و امیرالمومنین (ع) متوجه شد که ایشان به اصطلاح نفوذی است، او را فراخواند و گفت: اگر دلت با معاویه است اینجا نمان و برو ولی گفت نه من با شما هستم. سه سال بعد در زمان امام حسن (ع) خالد بن معمر نقاب برداشت و خود واقعی خودش را برملا و با معاویه بیعت کرد. دسته دوم مردم کوفه، خوارج هستند که در زمان بیعت با امام حسن (ع) شرطشان این بود که علیه معاویه قیام کنی. حضرت فرمود: من پیش شرط برای بیعت قبول نمیکنم شما باید اطاعت کنید. خوارج در کوفه شر را به پا میکنند و درجایی که امام عزم جنگ دارد، شایعه صلح را منتشر میکنند. بنابراین یک جریان اثرگذاردر کوفه هستند. هدف خوارج در کوفه راهاندازی جنگ است. بعد از صلح امام حسن هم خوارج گفتند: حسن بن علی (ع) کافر شد
سبحانی صدر در ادامه به معرفی گروه سوم مردم کوفه پرداخت و بیان کرد: دسته سوم سربازهای حکومتی و ایرانی الاصل و وظیفه شان فقط حضور در جنگ وتامین امنیت عمومی کوفه بود. این افراد در هردوره ای یکجور ظاهر میشوند و هرکس پول بیشتری میداد، بیشتر برای او کار میکردند. این سربازها عملکردشان هیچ وجه ایدئولوژیکی ندارد. دسته چهارم، شیعیان هستند که تعدادشان هم زیاد نیست و شاید حدود ۱۰۰ نفر باشند. البته رتبه های معرفتی ای شیعیان متفاوت است و در ماجرای صلح رفتارهایی از اینها میبینیم که تعجب برانگیز است. امام به این دسته از شیعیان محبت دارد ولی چون معرفتشان کم است، جایگاه امام را درک نمیکنند. دسته پنجم هم عامه مردم و توده اجتماع هستند. این دسته ازمردم گرایش دنیایی دارند و وابسته به جریان فکری خاصی نیستند و نوعی گرایش قبیله ای دارند. اینها با هرنسیمی به آن سمت حرکت میکنند.
این نویسنده اضافه کرد: تصویری که معاویه از اهل بیت ارائه میدهد یک تصویر ناکارآمد است. او(معاویه) به گونه ای القا میکند که اهل بیت پیامبر(ص) توانایی حکومت کردن ندارند و اگر حکومت میخواهید با من باشید اگر آب و نان میخواهید با من باشید. بنابراین یکی از طرح های اصلی معاویه، القای ناکارآمدی حاکمیت اهل بیت در اداره جامعه است. شیخ مفید روایتی دارد که معاویه دو نفر را به سمت عراق می فرستد که گزارشات داخل کوفه و بصره را به او منتقل کنند، به عبارتی دو نفر جاسوس میفرستد که هم اخبار را به او منتقل کنند و هم امور حسن بن علی (ع) را به هم بریزند و خرابکاری کنند. امام، این دونفر را میگیرند، اعدام هم میشوند. معاویه برای خرابکاری و حتی کشتن امام حسن(ع) هم وعده ۲۰۰ هزار درهمی داده بود. اینکه امام حسن (ع) صلح را پذیرفتند ارزشمند است اما این نباید ما را غافل کند که زمینه سازان صلح چه کسانی بودند. چون هدف امام از ابتدا جنگ بود نه صلح ولی چون یار و سپاهی نداشتند نجنگیدند. با مشاهده گزاره های تاریخی معلوم می شود که معاویه، چگونه القای ناکارآمدی را انجام میداد. وقتی حجربن عدی به حضرت اعتراض میکند که چرا صلح نامه را پذیرفتید ایشان میگوید: این مردم چیزی که تو دوست داری را دوست ندارند و اندیشه مردم با اندیشه تو فرق دارد.حالا سوال این است که مردم چه فرقی کردند؟ این مردم دنبال آب و غذا هستند که معاویه به آنها وعده داده است.
نویسنده کتاب «پس از ۴۰ سال، نگاهی نو به زمینه های صلح امام حسن (ع) در چهل سالگی حکومت اسلامی » اضافه کرد: من فکر میکنم خواص جامعه توانستند نقش خودشان را ایفا و توده مردم را همراه خود کنند. دستگاه تبلیغاتی معاویه بسیار اثرگذار بود و موفق شد که افکار عمومی جامعه را در ماجرای صلح تغییر دهد و خواه ناخواه صلح را القا کند.علاوه براین، نفوذی ها هم نقش خودشان را به خوبی ایفا کردند. بدون این نفوذی ها، که نگرش درستی نسبت به ولایت و امامت ندارند هیچ وقت معاویه ها بر مسند نمینشینند چون اینها هستند که فضا را برای حاکم شدن امثال معاویه آماده میکنند.
نظر شما