به گزارش خبرگزاری مهر، محمود حکمتنیا، استاد دانشگاه و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، در نشست علمی «عصرانههای علوم انسانی» که از سوی مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی برگزار شد با تأکید بر اینکه نباید گرفتار بلایا و آفات علمی ازجمله غرور شویم، گفت: روایتی در غرر آمده است که ینبغی للعاقل ان یحترس من سکر المال و السکر القدرة و السکر العلم…؛ انواع مستی در این روایت برشمرده شده است و البته مستی قدرت و ثروت شاید برای ما رخ ندهد ولی ممکن است به آفات علمی و مدحهایی که از ما میشود، گرفتار شویم.
وی افزود: ازجمله آفات مستی علم، زدودن عقل و خفیف شمردن وقار در انسان است و کسی حلم دارد که میتواند ببخشد و میتواند بپوشاند. در حوزه علم هم یعنی توان دارد نقد را بشنود ولو اینکه ممکن است این نقد از نگاه او مخدوش باشد یعنی این حدس را بزند که ممکن است وجهی برای نفهمیدن او وجود داشته است که این نقد بر او وارد شده است.
حکمتنیا در ادامه بیان کرد: اولین باری که توانمندی متفاوتی در خود احساس کردم سال دوم راهنمایی و وقتی بود که قرار شد ما به اتفاق دوستانمان یک روزنامه دیواری تهیه کنیم و طبیعتاً چون کار گروهی بود تقسیم کار کردیم و بخشی از کار بر عهده من بود و احساس کردم در عرصه نوشتن توانایی دارم.
لزوم فراگیری کتب سخت
وی با بیان اینکه در دوره دبیرستان مشغول اجرای یک تئاتر با دوستان بودیم، افزود: در سال ۱۳۶۱ وارد حوزه علمیه قم شدم و نتوانستم در گروه تئاتر باقی بمانم. من در حوزه معتقد بودم کتب قدیمی را باید با روش دیگری خواند گرچه از طرفی معتقدم که سختترین کتابها را هم در حوزه دانش باید یاد بگیریم به همین دلیل دنبال کتابهای آسان نبودم زیرا وقتی انسان کتب سخت را یاد بگیرد آسانها را زود یاد میگیرد ولی اگر به آسانخوانی عادت کند سراغ کتابهای سخت نخواهد رفت.
حکمتنیا اظهار کرد: به این جهت در آن زمان، سیوطی که جز کتب نسبتاً سخت است خواندم و در ۴۰۰ صفحه دستهبندی کردم و بعد وارد مباحث اصولی شدم. در سال ۱۳۶۸ یعنی بعد از جنگ احساس کردم اگر در دنیای معاصر زبان خارجی بلد نباشم دچار مشکل خواهم شد لذا روزی هفت تا هشت ساعت زبان انگلیسی کار کردم و برای تثبیت آموختههایم یک کلاس زبان برای تعدادی از بچهها در مدرسه گذاشتم. البته همزمان زبان عربی هم بلد بودم.
وی با بیان اینکه براین اساس، مدل آموزشی زبان سوم را طراحی کردم، گفت: مدتها این مدل در حوزه خواهران تدریس میشد. در این روش برای زبان انگلیسی همانند عربی صرف و نحو نوشتم مثلاً ۱۲ زمان انگلیسی را که زمان اصلی آن محسوب میشود، در ۵ دقیقه تدریس کردم و دانشجویان زمانهای انگلیسی را مانند عربی، صرف میکردند.
حکمتنیا اظهار کرد: وقتی انسان با یک حوزه جدیدی روبرو میشود علاوه بر یادگیری آن باید منطق پشت آن را هم فهم کند لذا وقتی وارد رشته حقوق شدم بیشتر به سمت فلسفه حقوق گرایش پیدا کردم چون میخواستم بدانم چرا حقوق اینطور است.
حقوق غرب را مهندسی معکوس کنیم
وی افزود: این تصور در ذهن من بود که یک تلقی در اندیشمندان حوزوی وجود دارد و آن اینکه با یافتههای غرب بهمثابه موضوع برخورد میکنند ولی باور من این بود که اینها موضوع نیستند بلکه راهحل مسائل هستند و باید مهندسی معکوس شوند. یعنی ببینیم مسئله چه بوده که این پاسخ به آن داده شده است مثلاً حقوق مالکیت فکری برای چه مسئلهای طراحی شده است.
حکمتنیا تصریح کرد: تصور بنده این است که این مهندسی معکوس در مالکیت فکری مقوله ارزشمندی بود که به ذهنم خطور کرد و ۱۵ سال روی آن کار کردم و سه مسئله از آن استخراج کردم و متوجه شدم ما چون مسئله را درست درک نکردهایم فکر میکنیم میفهمیم ولی واقعیت آن است که قدرت طراحی و تغییر نداریم لذا فلسفه حقوق را به منظور مهندسی معکوس و ساخت حقوق و نه فقط شناخت دنبال کردم.
وی افزود: در یکی از کنگرههای علوم انسانی اسلامی مقالهای به نام منطق شناخت و منطق ساخت ارائه کردم و در مجله صدرا چاپ شد و ادعای این بود که شناخت به تنهایی کافی نیست و نیازمند ساخت هستیم. فرض بنده این است که ما برای تحقق تمدن اسلامی چند مؤلفه نیاز داریم؛ اول اینکه حقوق یک دستگاه فلسفی و یک ظرف تمدنی دارد و زمانی موفق است که بتواند پارادایم نظری خود را در ظرف تمدنی محقق کند. نه تمدن به تنهایی و نه فلسفه به تنهایی کافی است.
تمدن ایرانی اسلامی ذاتاً فلسفی است
وی اضافه کرد: تمدن باید در قالب بحث فلسفی محقق شود و پایههای فلسفی داشته باشد لذا اگر پایههای فلسفی را از تمدن بگیریم باید بحث تمدنی خودمان را در چارچوب تحولات تجربه شده ۱۴۰۰ ساله گذشته بیابیم. من به آقای شهیدی که حقوقدان بود و بر نیمی از اسفار حاشیه زده بود گفتم شما چرا در اسفار بحث حقوقی میکنید و ایشان فرمود چون تمدن ایرانی اسلامی عادت کرده عرف خود را با زبان فلسفه بیان کند و من از باب عرف میگویم یعنی تمدن ما ذاتاً فلسفی است.
استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: آسیبی که در تمدن ما وجود این است که ما بیشتر میفهمیم و میشناسیم ولی نمیسازیم یعنی دنبال ساخت نیستیم و خیلی علاقه دارم بتوانیم عناصر حقوقی و اجتماعی خود را خودمان بسازیم مثلاً بانک یک ساخت حقوقی اجتماعی و اقتصادی برای حل مسائل است نه یک مسئله، بانک، مهندسی شده و تأسیس بشری است لذا در دانشگاه درس مهندسی قرارداد را طراحی کردهام نه حقوق قرارداد.
وی با بیان اینکه باید روش ساخت در علوم انسانی را تبیین و تحقیق کنیم، تصریح کرد: من چندین جلسه در مورد روش حقوق در دانشگاه بحث داشتم و به این نتیجه رسیدم که فقه و اصول ما بحث عقل را از جایی مفروض دانسته در صورتی که قبل از آن خلأ وجود دارد؛ یعنی کلما حکم به العقل حکم به الشرع را مفروض گرفته ولی بعدازآن دچار خلأ است؛ اینکه عقل چگونه میفهمد و یا چه سازوکاری میفهمد؛ فهم عقل را مفروض گرفتهاند ولی در مورد چگونگی فهم آن کمتر بحث شده است.
در حقوق بیش از شناخت نیازمند ساخت هستیم
حکمتنیا بیان کرد: بنابراین ما در حوزه حقوق جز فهمیدن نیازمند خلاقیت در مهندسی معکوس و در بازسازی و ارائه راهحلهای جدید هستیم یعنی باید رفتوبرگشت بین مسائل اجتماعی و حقوق وجود داشته باشد بنابراین حقوق ما در چند ناحیه ضعف کلی دارد و ازجمله مهمترین آن این است که باید بیشتر ساخت داشته باشیم تا شناخت.
نظر شما