به گزارش خبرنگار مهر، رمان «مگره دام میگسترد» به عنوان سی و پنجمین عنوان از مجموعه نقاب توسط جهان کتاب چاپ میشود. تعدادی از کتابهای این مجموعه که به آثار ادبی ژانر پلیسی اختصاص دارند، آثار ژرژ سیمنون نویسنده بلژیکی و خالق شخصیت سربازرس مگره هستند که توسط عباس آگاهی ترجمه میشوند.
«دلواپسیهای مگره»، «مگره از خود دفاع میکند»، «تردید مگره»، «شکیبایی مگره»، «مگره و سایه پشت پنجره»، «سفر مگره»، «دوست مادام مگره»، «مگره در کافه لیبرتی» و «ناکامی مگره» کتابهایی هستند که به قلم سیمنون با محوریت شخصیت سربازرس مگره و با ترجمه آگاهی چاپ میشوند.
در رمان «مگره دام میگسترد»، سربازرس درگير پرونده قتلهای زنجيرهای است. قربانيان این پرونده همه زنان ميانسالاند و همه جنایتها هم در بخش هجدهم پاريس، در محله مومارتر به وقوع پيوسته میپیوندد. قاتل در ابتداي شب دست به كار میشود و از چاقو استفاده میكند. در همه موارد به وقوع پیوسته، لباس قربانيان پارهپاره شده است؛ بیآن كه به آنها دستاندازی شود يا كيف پول و زينتآلاتشان به سرقت برود. ظرف 6 ماه، اين جنايتهای يكنواخت و شبیه به هم، مردم پاريس را چنان به وحشت میاندازد كه رسانهها آن را یک «مسئله ملی» میخوانند. در نتیجه نيروهای تقويت شده پليس در محله به حالت آمادهباش درمیآیند و در همه نقاط مهم، به طور آشكار و پنهان، كشيك میدهند.
مگره برای حل این پرونده فرضیات مختلفی برای خود میسازد و مساله را با يك روانكاو هم در ميان میگذارد. در نتیجه سراسر محله در محاصره قرار میگيرد و يك دختر جوان پليس، داوطلب میشود نقش طعمه را برای قاتل پرونده بازی کند.
این رمان از هشت فصل تشکیل شده است که به ترتیب عبارتاند از: «جنب و جوش در مرکز پلیس آگاهی»، «نظریههای پروفسور تیسو»، «محلهای در محاصره»، «وعدهگاه زن داوطلب»، «اثر سوختگی سیگار»، «بخشیدن کت و شلوار خاکستری ـ آبی»، «به امید خدا»، «بدخلقی مونسن».
در قسمتی از این رمان میخوانیم:
او به اتاقی برگشت که در آن لوکا و تورانس همچنان به تلفنها جواب میدادند. در پستویی در انتهای راهرو، یک مسئول تماسهای رادیویی، پیامهای ماشینهای بیسیمدار را ضبط میکرد و بعد روی یک برگ کاغذ می نوشت و توسط خدمتکار ارسال میداشت. در محل حادثه، اندک اندک موفق شده بودند تا بخش عمده مردم را پراکنده کنند، ولی همانطور که انتظارش میرفت، گزارشگرهایی که خبردار شده بودند، خود را به محل میرساندند.
همینطور که زمان میگذشت و فراری فرصت بیشتری پیدا میکرد تا دور شود، ابتدا سه و سپس چهار بلوک ساختمانی و سرانجام تمام محله را محاصره کرده بودند. از هتلها و مسافرخانهها بازدید به عمل آمده بود، مردم را بیدار کرده بودند تا اوراق هویتشان را ارائه دهند و به سوال و جواب کوتاهی تن در دهند. امکان زیادی وجود داشت که قاتل از میان حلقههای تور محاصره، احتمالا در همان دقایق اولیه پا به فرار گذاشته باشد؛ از همان هنگام که صدای سوت پلیس بلند شد، مردم شروع به دویدن کردند و توده جمعیت کنجکاو ِ میدان ترت هجوم آوردند.
یک امکان دیگر هم وجود داشت. این که قاتل ساکن محله و نزدیک آخرین محل سوء قصدش باشد و بعد بیهیچ دردسری به خانهاش برگردد. مگره بیاختیار با دکمهای که مارت ژوسران به او داده بود، یک دکمه معمولی، خاکستری سیر بار رگههایی آبیرنگ، بازی میکرد. دکمه هیچ مارکی نداشت. نخ ضخیم خیاطی هنوز به آن متصل بود و به این نخ نیز چند رشته از پارچه پشمی لباس.
ـ به موئر زنگ بزن تا خودشو بلافاصله برسونه.
ـ اینجا یا به آزمایشگاه؟
ـاینجا.
تجربه به او آموخته بود که در بعضی از لحظات تحقیق، یک ساعت تاخیر میتواند به قیمت هفتهها امتیاز برای مجرم تمام شود...
این کتاب با 144 صفحه، شمارگان 770 نسخه و قیمت 6 هزار و 500 تومان منتشر شده است.
نظر شما