۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۴، ۱۱:۳۸

به همت فردریک دار و عباس آگاهی؛

«بزهکاران» وارد بازار نشر ایران شدند

«بزهکاران» وارد بازار نشر ایران شدند

رمان پلیسی «بزهکاران» نوشته فردریک دار با ترجمه عباس آگاهی در قالب مجموعه نقاب توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش خبرنگار مهر، این کتاب،  رمان دیگری از فردریک دار، نویسنده رمان‌های پلیسی فرانسوی، است که به عنوان پنجاه و یکمین عنوان مجموعه کتاب های پلیسی نقاب، چاپ شده است.

داستان این رمان در شهرکی حومه شهر پاریس می‌گذرد. این شهرک کارگرنشین، لئوپولدویل نام دارد؛ جایی در آن سوی خط آهن، با خانه‌هایی محقر و بی قواره که کنار هم ردیف شده‌اند. محله در احاطه دودکش‌های کارخانه هاست که ابرهای ضخیمی از دود درست می‌کنند و بر سر محله می‌افکنند. شخصیت اصلی و راوی داستان، دختر جوان کارگری با نام لوئز است که قصد دارد محیط کار، زندگی و آینده محتومش را تغییر دهد. او با ترفندی به خانه یک زوج آمریکایی راه پیدا می کند و مستخدم آن جا می‌شود. مرد آمریکایی، مستشار نظامی است و در ماموریت خود به فرانسه، صاحب خانه و زندگی مرفهی شده است.  

ورود لوئز به خانه آمریکایی ها، سرآغاز ماجراهایی است که عواقب وخیمی را هم برای زوج آمریکایی و هم دختر جوان در پی دارد.

فردیک دار در این کتاب، شخصیت های چند بعدی و پیچیده داستانی را با وجه دیگری از قلم خود نشان می دهد. شخصیت لوئیز در روایتی حق به جانب از زندگی اش و در مقام دختری چشم و گوش بسته و ساده دل، به تدریج رفتاری از خود نشان می دهد که برای خواننده کتاب، غیرمنتظره خواهد بود. با پیش روی در مطالعه این رمان، این شک برای مخاطب به وجود می آید که شخصیت معصوم لوئیز نمی تواند یک بزهکار خطرناک باشد؟ در صفحات پایانی این کتاب، لوئیز بین بزهکاری و حماقت، در نوسان است و خواننده بسته به دیدگاه خود می تواند قصاوت متفاوتی درباره لوئیز داشته باشد...

پیش از این، رمان های «آسانسور»، «مرگی که حرفش را می زدی»، «کابوس سحرگاهی»، «چمن» و «قیافه نکبت من» از این نویسنده با ترجمه عباس آگاهی در مجموعه نقاب چاپ شده است.  

لغت فرانسوی  «Scelerat» که نام اصلی این کتاب است، طبق واژه نامه لاروس به معنی مجرم یا مستعد جنایت است.

در قسمتی از این رمان می خوانیم:

او چهل و هشت ساعت غیبت کرد. به چه درد می خورد به شما بگویم چه شبی را به انتظار او، روی شن‌های مسیر باغ گذراندم.

همین طور که ساعت ها سپری می شدند، کینه ای که از او به دل گرفته بودم محو می شد. برخورد صبح آن روز را فراموش می کردم و فقط به عشق بی پایانی که نصیبم شده بود می اندیشیدم. او، بعدا، تاسف خورده بود که دچار «سرگیجه» شده است. ولی می دانم که او هم، مثل من، سعادت بزرگی را شناخته بود. وقتی به این موضوع فکر می کردم، به خودم می گفتم خشمی که در زیرزمین نشان داده بود، تقریبا نشان از عشقی بود که به من داشت...

این کتاب با ۱۴۶ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۹ هزار تومان منتشر شده است.

کد خبر 2582278

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha