به گزارش خبرنگار مهر، رمان پلیسی «تنگنا» نوشته فردریک دار به تازگی با ترجمه عباس آگاهی توسط انتشارات جهان کتاب منتشر و راهی بازار نشر شده است. این کتاب شصت و چهارمین عنوان مجموعه نقاب است که توسط این ناشر چاپ می شود.
«آسانسور»، «مرگی که حرفش را می زدی»، «کابوس سحرگاهی»، «چمن»، «قیافه نکبت من»، «بزهکاران»، «بچه پرروها»، «زهر تویی»، «قاتل غمگین»، «تصادف» و «دژخیم می گرید» عناوین رمان های دیگری هستند که پیش از این کتاب، در قالب مجموعه نقاب، با ترجمه آگاهی چاپ شده اند.
رمان «تنگنا» با گفتگوی دو زندانی محکوم به اعدام شکل می گیرد؛ فرّاری یک تبهکار حرفهای است اما شارل بلوندوا کارخانهداری است که به قتل همسرش متهم شده است. او در بازگشت پیش از موعدش از شکار، متوجه خیانت همسرش شده و به جای نشان دادن واکنش آنی، تصمیم میگیرد مانند یک شکارچی متبحر، همسرش گلوریا را به سمت دامی بکشاند که امکان رهایی از آن وجود نداشته باشد.
شوهر عصبانی و کینه به دل گرفته، با هویتی جعلی شروع به اخاذی از همسرش میکند و او را در تنگنایی عذابآور و طاقت فرسا میگذارد تا جایی که سررشته امور از دست شارل خارج شده و...
این رمان فردریک دار در سال ۱۹۵۶ چاپ شده و عنوان اصلیاش، جملهای است از یکی از دعاهای مسیحیان کاتولیک با این معنی که «خداوندا ما را از شر شیطان برهان!». ۲ سال پس از انتشار این رمان، فیلمی سینمایی با اقتباس از آن و با عنوان «تنگنا» ساخته شد که هدف از انتخاب این نام برایش، القای وضعیت نداشتن راه پس و پیش بود. عباس آگاهی مترجم اثر هم برای ترجمه فارسی این اثر، همین نام را انتخاب کرده است.
این رمان ۱۲ فصل دارد و در قسمتی از آن می خوانیم:
هوا نسبتا ملایم بود و همه جا بوی مرگ می داد.
پس فردا، همین طور که به پستخانه میرفتم تا پولی را که او برای دورانِ اسرارآمیز فرستاده بود بگیرم، به فکر فرو رفتم، چون احساس شادمانی و چالاکی می کردم و کمی از این حالت مضطرب بودم. این کاری که میکردم ناشی از احساسی تحقیرآمیز بود؛ باری، تا آن لحظه، همیشه فکر کرده بودم که آدم نجیبی هستم. مدتی طول کشید تا به خودم بقبولانم که بالاخره انتقام جوییام نوعی عشق به زنم بود. با مجازات کردنش به خاطر خیانت، به دوست داشتن او ادامه میدادم؛ به دوست داشتن او به نوعی دیگر، به شکل معکوس، اگر بشود گفت... ولی دوست داشتن او به مراتب بیشتر از گذشته، به دوست داشتن او نه تنها با دل و و با جان خودم، بلکه همچنین، و بخصوص، با ارادهام.
به عقیده من، همه فاجعه های زناشویی، از این جا ناشی می شود: زن و شوهر اراده دوست داشتن یکدیگر را ندارند... به این دلیل که یکدیگر را خود به خود دوست دارند، زندگی زناشوییشان نابود میشود.
پاکتی به اسمم، در گیشه بود. به خودم گفتم که هرگز خانم کارمند سبیلو، به فکرش هم نمیرسد که یکی از چرخ دنده های اصلی یک فاجعه بوده است...
این رمان با ۱۷۰ صفحه، شمارگان هزار و ۱۰۰ نسخه و قیمت ۱۲۰ هزار ریال منتشر شده است.
نظر شما